Simin Behbahani – سیمین بهبهانی
موریانهٔ غم
موریانهٔ غم خندهٔ شیرین من ، ریا و فریب است در دل من موج می زند غم دیرین چهرهٔ شادان من ثبات ندارد داروی تلخم…
گو آفتاب برآید
گو آفتاب برآید آیات مصحف عشقم، کس خواندنم نتواند وان کس که مدعیم شد ، غیر از دروغ نخواند چونان سیاوش پاکم ، از دود…
گرفتند
گرفتند قلم چرخید و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ایران را گرفتند به تیتر (شاه رفت) اطلاعات توجه کرده کیهان را گرفتند چپ و…
غبار ماه
غبار ماه ندیده ام گلی و غنچه ای به دامن خویش چه خیر دیده ام از سِیر باغ و گلشن خویش غبارِ ماهم و دامان…
شراب نور
شراب نور ستاره دیده فروبست و آرمید بیا شراب نور به رگ های شب دوید بیا ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت گل…
سبز و بنفش و نارنجی
سبز و بنفش و نارنجی سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری آویز لاله ها لرزان ، جوبار رنگ ها جاری رقص…
دو روز دیگر عید می رسد
دو روز دیگر عید می رسد همیشه دلم شور می زند، همیشه همین اضطراب من ترقه ناگاه می شود که می ترکد روی خواب من…
دام فریب
دام فریب گفتم که می خواهم تو را، باور مکن، باور مکن از جمع یاران پا مکش، با من به یاری سر مکن گر همچو…
جواب
جواب دلم، یاران! ز غم در اضطراب است امیدم نقش بی حاصل بر آب است. دگر از چشمهٔ خورشید قهرم که آبش – آنچه دانستم…
بی خبری
بی خبری بگذشت مرا، ای دل! با بی خبری عمری با بی خبری از خود، کردم سپری عمری چون شعله سرانجامم، خاموشی و سردی شد…
بار گسسنه
بار گسسنه چشمی سیاه و چهری، مهتاب رنگ داشت یک روز از در آمد و بنشست و بوسه خواست. آن بوسه جوی شوخ – که…
افسانهٔ زندگی
افسانهٔ زندگی همنفس ، همنفس ، مشو نزدیک خنجرم ، آبداده از زهرم اندکی دورتر ! که سر تا پا کینه ام ، خشم سرکشم…
یک سحر
یک سحر سحری به دلنوازی ز درم درآ و بنشین به کنار خود به بازی بنشان مرا و بنشین من اگر ادب پسندم، ننشینم و…
نیاز
نیاز بی تو، ای روشنگر شب های من! بوسه می زد ناله بر لب های من در دلم از وحشت بیگانگی خنده می زد لالهٔ…
موج خیز
موج خیز باور نداشتم که چنین واگذاریم در موج خیز ِ حادثه، تنها گذاریم آمد بهار و عید گذشت و نخواستی یک دم قدم به…
گمشده
گمشده به زیبنده و نازنین کودکی پلیدان ناکس نظر دوختند ربودند او را به افسون و رنگ به ناکس تر از خویش بفروختند پدر رنج…
گر بوسه می خواهی
گر بوسه می خواهی گر بوسه می خواهی بیا، یک نه دو صد بستان برو این جا تن بی جان بیا، زین جا سراپا جان…
عود
عود سوگند به موی تو که از کوی تو رفتیم از کوی تو آشفته تر از موی تو رفتیم بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ…
شبکرذ
شبکرذ بر گو که چه می جویم، بنما که چه می خواهم؛ چون شد که در این وادی، سرگشته و گمراهم؟ از عشق اگر گویی،…
ساقهٔ دمیده
ساقهٔ دمیده چون نغمه در سراچهٔ گوشت نشسته ام چون گوش، پرده دار خروشت نشسته ام چون ساقهٔ دمیده به دشت ایستاده ای چون لالهٔ…
دو باره می سازمت وطن
دو باره می سازمت وطن دوباره میسازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویش دوباره…
خیال منی
خیال منی چه گویمت ؟ که تو خود با خبر ز حال منی چو جان نهان شده در جسم پر ملال منی جنین که می…
جای حضور فریاد
جای حضور فریاد هرچند دخمه را بسیار، خاموش و کور می بینم در انتهای دالانش، یک نقطهٔ نور می بینم هرچند پیش رو دیوار، بسته…
بهانه
بهانه بیا که رقص کنان جام را به شانه کشم به بزم گرم تو چون شعله یی زبانه کشم به کاکل تو نهم چهره و…
با کولهٔ هفتاد و هشتاد
با کولهٔ هفتاد و هشتاد تا زنده هستم زنده هستم، تا زنده بر انصار بیداد با اسبی از توفان و تندر ، با نیزه یی…