از آسمان چو حضرت آدم سقوط کرد

از آسمان چو حضرت آدم سقوط کرد تنها نبود، با زن و با غم سقوط کرد رنگین‌کمان خندهٔ ما یک بهانه بود تا پلک باز…

ادامه مطلب

‍ نامرد با لطایف ابلیس، مرد شد

‍ نامرد با لطایف ابلیس، مرد شد دانای شهر خر نشد و دوره‌گرد شد مردی که گفت خاک وطن را طلا کند خود تاجر طلا…

ادامه مطلب

‍ کسی که می‌گذرد کوچه‌گرد تنهایی‌ست

‍ کسی که می‌گذرد کوچه‌گرد تنهایی‌ست یکی و یک نفر؛ اما دلش چو دریایی‌ست به طنز یا که به جِد گفت در زمین خدا کسی‌که…

ادامه مطلب

‍ سفر دراز و زمین گرد و آسمان دور است

‍ سفر دراز و زمین گرد و آسمان دور است پرنده گر بپرد زآشیانه مجبور است کجا رود که اسیر شکارچی نشود پرنده‌یی که سراپاش…

ادامه مطلب

‍ دگر افسانه شد آن کاکُل و ابروی کج‌ات

‍ دگر افسانه شد آن کاکُل و ابروی کج‌ات نیست درشعر گپ از سلسلهٔ موی کج‌ات از خدا خواسته‌ام تا که خودش راست کند کجی…

ادامه مطلب

‍ چشم تو فتح کرد دلم را؛ دهُل بزن!

‍ چشم تو فتح کرد دلم را؛ دهُل بزن! این فتح مال توست، شکست‌اش از آنِ من آن چادر بنفش گل سیب تو هنوز گوید…

ادامه مطلب

‍ بی‌نفس‌های تو ای عشق چه تنها بودم

‍ بی‌نفس‌های تو ای عشق چه تنها بودم هرکجا دلهره‌یی بود؛ من آن‌جا بودم چون درختی ز شبیخون عطش می‌مردم ناگهان چشم گشودم لب دریا…

ادامه مطلب

‍ با خنده‌ات ما را شکست بیش‌تر دادی

‍ با خنده‌ات ما را شکست بیش‌تر دادی مانند یک سیگار با کبریت در دادی ما پاره‌های دل به راهت ریختیم و تو… یک دسته…

ادامه مطلب

‍ آگه نه‌ای، ز دلهره‌های درونی‌ام

‍ آگه نه‌ای، ز دلهره‌های درونی‌ام فواره‌ام که دستخوش سرنگونی‌ام بیزارم از گرَم گرَم طبل‌های جنگ درگیر ساز و سوز خودم، هارمونی‌ام کابوس‌ها به جمجمه‌ام…

ادامه مطلب

یک جمع را بزن بزن روزگار کشت

یک جمع را بزن بزن روزگار کشت یک جمع دل‌گداخته را زلف یار کشت نه سیل و صاعقه، نه گلوله نه عاشقی ای دل گواه…

ادامه مطلب

هنوز فاصله بسیار و جاده پُر سنگ است

هنوز فاصله بسیار و جاده پُر سنگ است هنوز حرف و حدیث جهان ما جنگ است هنوز هر چه گل خنده است مصنوعی‌ست و گل‌فروش…

ادامه مطلب

نیمه‌شب‌ها من و این عادت شب‌خیزی‌ها

نیمه‌شب‌ها من و این عادت شب‌خیزی‌ها وای از این حال پریشان و غم‌انگیزی‌ها شب که شد خاطره‌ها در دلم آوار شوند کاش تکرار شود آن…

ادامه مطلب

نشسته چون خودِ بودا به سومنات خودش

نشسته چون خودِ بودا به سومنات خودش پناه برده به دنیای خاطرات خودش کسی که یک‌تنه با موج کشمکش دارد هم اوست منتظر قایق نجات…

ادامه مطلب

من و این دغدغهٔ هی چه شود…ها چه شود

من و این دغدغهٔ هی چه شود…ها چه شود جنگ و دعوای دِه پایین و بالا چه شود خوش به حالت که به این چرخ…

ادامه مطلب

مرغ از چمن

مرغ از چمن غزال ز هامون گریخته لیلی ز قریه گم شده مجنون گریخته در پشت مرز کاهن اعظم به خشم گفت: یاران من ز…

ادامه مطلب

گور تنهایی من سرد و خموش است بسی

گور تنهایی من سرد و خموش است بسی سرِ شام است دو سه شمع نیفروخت کسی دل آواره‌ام امشب ز خدا می‌خواهد هم‌گپی، هم‌سفری، هم‌وطنی،…

ادامه مطلب

کیست این‌جا؟ چیست این‌جا؟ شهری از آینه‌ها

کیست این‌جا؟ چیست این‌جا؟ شهری از آینه‌ها چارسو دل‌های عاشق، چارسو شهر خدا یک دل عاشق بیاور، کوه را از جا بکن در دل این…

ادامه مطلب

قلیان خرابم کرد، دکتر داد زد هشدار!

قلیان خرابم کرد، دکتر داد زد هشدار! دیوانه جان! این ریه‌هات افتاده است از کار عاشق که باشی، شعر هم دیوانه‌ات سازد لب‌هات می‌سوزند: هی…

ادامه مطلب

عکس خود را در دل آیینه دیدم گریه کردم

عکس خود را در دل آیینه دیدم گریه کردم قصه‌ی ناگفته‌اش را تا شنیدم گریه کردم عکس من! آیا منم این؟ این منم؟ نه؛ باورم…

ادامه مطلب

شهر من خانه خانه غم دارد

شهر من خانه خانه غم دارد سور و سات و ترانه غم دارد نه خراسان فقط، که آن‌سوتر آسیای میانه غم دارد بره آهو گریخت…

ادامه مطلب

زنده‌گی را من و تو

زنده‌گی را من و تو سرخ یا زرد بلند و کوتاه همه از زاویهٔ عینک خود می‌بینیم آن‌که از اول شب تا دم صبح هم‌نشین…

ادامه مطلب

رسیده در گمان من ز گوشه و کنارها

رسیده در گمان من ز گوشه و کنارها شرنگس پیاله‌ها به گوش میگسارها که رفته‌اند پشت هم به جاده‌های مزدحم به جستجوی جامکی جدا جدا…

ادامه مطلب

دو قدم مانده میان من و تو فاصله یار

دو قدم مانده میان من و تو فاصله یار هله یار و هله یار و هله یار و هله یار دو رفیق و دو مسافر…

ادامه مطلب

دل را سپرده‌ایم به دست تو دل‌شکن

دل را سپرده‌ایم به دست تو دل‌شکن این شیشه را به سنگ چرا می‌زنی؟ مزن! در هر غزل مخاطب و معشوق من تویی در عشق…

ادامه مطلب

دراین هوای نفسگیر و مرگی و دودی

دراین هوای نفسگیر و مرگی و دودی نفس کشیدی و خفتی؛ ولی نیاسودی به پایتخت، هوا تیره و غبارین است تو نیز پنجره‌ها را به…

ادامه مطلب

در بادبان فتاده چپ و راست، بادها

در بادبان فتاده چپ و راست، بادها دریا کر است نشنود این جیغ و دادها چیزی شبیه نالهٔ ماقبل خودکشی‌ست این زنده باد گفتن و…

ادامه مطلب

حرف آیینه‌دلان است صراحت دارد

حرف آیینه‌دلان است صراحت دارد روی برتافتن از عشق قباحت دارد چه توان کرد که چون زهر هلاهل باشد نمک خنده بر آن دل که…

ادامه مطلب

چه زیبا می‌درخشد ماه در شیراز حافظ جان

چه زیبا می‌درخشد ماه در شیراز حافظ جان غزل ماه است و کلک تو غزل‌پرداز حافظ جان پس از قرآن، غزل‌های تو زینت‌بخش هرخانه‌ست به…

ادامه مطلب

‍جهان جان می‌خَرد، غم می‌فروشد

‍جهان جان می‌خَرد، غم می‌فروشد به کام تشنه شبنم می‌فروشد شهیدت می‌کند وآن‌گه برای ــ مزارت شمع و پرچم می‌فروشد حسین و عاشقانش را چه…

ادامه مطلب

تو خوش بتاب، تو ماهی و من گواه تو هستم

تو خوش بتاب، تو ماهی و من گواه تو هستم مسافر شب‌ام و شاعر نگاه تو هستم به هر طریقه و ملت، به هر شریعت…

ادامه مطلب

تقصیر دل است این، من چه‌کنم

تقصیر دل است این، من چه‌کنم جاری شده‌ای در جان و تنم دیوانه نی‌ام ، یاغی شده‌ام تو سنگ بده سر می‌شکنم والله که من…

ادامه مطلب

پنداشم امروز عفیف آمده است

پنداشم امروز عفیف آمده است با قافیه و قند و ردیف آمده است مشغول سلام و صلوات‌ست… انگار از شهر بخارای شریف آمده است

ادامه مطلب

بوی گلی، طراوت باران و گندمی

بوی گلی، طراوت باران و گندمی در ازدحام شهر کجا جویم‌ات؟ گُمی فصلی برای گریه و فصلی برای جنگ ای عشق! من تمام شدم فصل…

ادامه مطلب

به خاک ریشه و خورشید در بغل داریم

به خاک ریشه و خورشید در بغل داریم ز ابر و باد بپرسید ما همان کاجیم ز جان‌گذشته‌تر از هر گلادیاتوریم نه وامدار فلان تخت…

ادامه مطلب

بعد از آن هی هی و تمثیل و آماتور شدن

بعد از آن هی هی و تمثیل و آماتور شدن آخرین صحنهٔ ما بود گم و گور شدن جز به مرداب رسیدن ثمری هیچ نداشت…

ادامه مطلب

باز آمدی که قصهٔ زیبایی‌ات کنم

باز آمدی که قصهٔ زیبایی‌ات کنم با یک پیاله چای پذیرایی‌ات کنم بازآمدی، خدا نکند باز رو به رو یک جنگ تازه با دلِ هرجایی‌ات…

ادامه مطلب

با آن‌که هر دقیقه به فکر و خیالت‌ام

با آن‌که هر دقیقه به فکر و خیالت‌ام یک‌بار هم نشد که بگویی حلالت‌ام این‌روزها که عشق و تعارف، دقیقه‌یی‌ست من یار ماه و سال…

ادامه مطلب

این باغ بی‌بهار نماند عزیز من

این باغ بی‌بهار نماند عزیز من آیینه پر غبار نماند عزیز من از روزگار تلخ شکایت چه فایده دنیا به یک قرار نماند عزیز من…

ادامه مطلب

ای تن به مرگ داده بیا زنده‌گی کنیم

ای تن به مرگ داده بیا زنده‌گی کنیم نفرین به شاه، با فقرا زنده‌گی کنیم حرف «بروبمیر» به قاموس عشق نیست صد سال زنده باشی…

ادامه مطلب

آن‌سال‌ها الفاظ صلح و جنگ معنی داشت

آن‌سال‌ها الفاظ صلح و جنگ معنی داشت صف‌ها منظم بود و نام و ننگ معنی داشت در رادیوها جای هر چیزی مشخص بود هم شعر…

ادامه مطلب

اسفند رفتنی‌ست؛ حمل را بیاورید

اسفند رفتنی‌ست؛ حمل را بیاورید شال شلیل کوه و کتل را بیاورید تا بشنویم دکلمه‌ی شعر ماه را بانوی دل‌نواز غزل را بیاورید با شعر…

ادامه مطلب

از آبله‌باران تنم می‌ترسم

از آبله‌باران تنم می‌ترسم ازاین همه‌گل در بدنم می‌ترسم والله ز سفیدی کفن بیم‌ام نیست از بخت سیاه وطنم می‌ترسم یحیا جواهری

ادامه مطلب

‍ می‌خواستم آب، چشمه، شبنم بشوم

‍ می‌خواستم آب، چشمه، شبنم بشوم در مزرعه بارانک نم نم بشوم یک عمر سرودم و سرودم آخر شاعر نشدم؛ کاش‌که آدم بشوم باران که…

ادامه مطلب

‍ کدام دل که در این سرزمین پریشان نیست

‍ کدام دل که در این سرزمین پریشان نیست کدام چشم که بیننده است و گریان نیست به تیتر اول هر روزنامه این خبر است…

ادامه مطلب

‍ زنده‌گی را من و تو

‍ زنده‌گی را من و تو سرخ یا زرد بلند و کوتاه همه از زاویهٔ عینک خود می‌بینیم آن‌که از اول شب تا دم صبح…

ادامه مطلب

‍ دستم، دلم، سرم، بدن پاره‌پاره‌ام

‍ دستم، دلم، سرم، بدن پاره‌پاره‌ام در دهمزنگ عشق تو من یک هزاره‌ام تسلیم چه؟ شکست چرا؟ حرف نو بزن! جانم فدات؛ منتظر یک اشاره‌ام…

ادامه مطلب

‍ چشمی برای گریه، چشمی برای خنده

‍ چشمی برای گریه، چشمی برای خنده پوشیده نیست بر کس این حرف پوست‌کنده از وهم خود برون آ، این میله‌ها طلسم‌اند در آسمان کسی…

ادامه مطلب

‍ بیا و ختم کن حالات تلخ اضطراری را

‍ بیا و ختم کن حالات تلخ اضطراری را به تنگ آمد دلم دیگر میار این بدبیاری را شنا در چشمهٔ مهتاب هم از دل…

ادامه مطلب

‍ با آن‌که هر دقیقه به فکر و خیالت‌ام

‍ با آن‌که هر دقیقه به فکر و خیالت‌ام یک‌بار هم نشد که بگویی حلالت‌ام این‌روزها که عشق و تعارف، دقیقه‌یی‌ست من یار ماه و…

ادامه مطلب

‍ اگر امروز لیلی بود، شاید داستان عشق خود را مختصر می‌کرد

‍ اگر امروز لیلی بود، شاید داستان عشق خود را مختصر می‌کرد به جای زحمت محمل‌سواری دور دنیا با هواپیما سفر می‌کرد اگر امروز لیلی…

ادامه مطلب