گزیده اشعار عفیف باختری
گل سوری
گل سوری بسیار شد جدایی و دوری عزیز من احساس تلخ زنده به گوری عزیز من قلب مرا که مرده در او هر چه اشتیاق…
جانم
جانم با شکل و آن شمایل خوش ریخت روزگار بسیار گل به گردنم آویخت روز گار نی تاج کاغذین به سرم زد نه دست مهر…
عبور
عبور با سایهء که گام به گامم روانه بودم در من هوای یک سفر عاشقانه بود قصدم نبود رفتن و مرداب گون شدن قصدم عبور…
پشت تنهایی
پشت تنهایی پشت تنهایی من کیست که پنهان شده است دلم از سایهء خود نیز گریزان شده است تازه از آمدن سال دو روزی نشده…
عروسکیم و غریبانه در تو می نگریم
عروسکیم و غریبانه در تو می نگریم عجب زمانه به بازی گرفته یی ما را دلم به پای خودش آمده به مسلخ تان به حال…
در كوچه
در كوچه ناگاه فكر نو به خيالش خطور كرد شعر دگر نيافت خودش را مرور كرد دستي به روي ميزِ پراگنده اش كشيد هر چيز…
سيب نارسيده
سيب نارسيده با خنده، از مقابلم آهسته رد شدي مثل كسي كه عاشق خود مي شود شدي چيزي نمانده است به پايان شب، بگو حالا…
در برف
در برف میخواستم بخوابم و در خواب گم شوم در برف، در سپيدیِ مهتاب گم شوم هنگام آببازیِ دستت كنار حوض انگشتر تو گردم و…
گل سوری
گل سوری بسیار شد جدایی و دوری عزیز من احساس تلخ زنده به گوری عزیز من قلب مرا که مرده در او هر چه اشتیاق…
در قصه های مردم
در قصه های مردم رفتیم مثل دریا بایک جهان تلاطم کردیم تندر آسا با صخره ها تصادم از دور دست شن ها میکرد مرغ دریا…
قدم می زنم ترا
قدم می زنم ترا با خون خود دوباره رقم می زنم ترا ای زنده گی ساده به هم می زنم ترا امروز اگر به کام…
در فرصت پیاده شدن
در فرصت پیاده شدن در انتظار مرد مسافر کسی نبود در دل اگر که بود به ظاهر کسی نبود در فرصت پیاده شدن در فرود…
لیلا
لیلا لیلا سکوت دور و برت را نگاه کن خالیست کوچه، پشت سرت را نگاه کن گاهی سر از دروغ کشد، گاه از دریغ در…
دوبوسهء دیگر
دوبوسهء دیگر به سمت رود مرا امـتداد بخشیدی حباب زنده گیم را به باد بخشیدی مرا به کس چه، که برخود هم اعتماد نبود تو…
می میرم و به مرگ خودم گریه می کنم
می میرم و به مرگ خودم گریه می کنم ای زنده گی برای تو کم گریه می کنم؟ پایان راه و یار مسافر در ایستگاه…
برف می بارید
برف می بارید بر لبانش غیر یک لبخند شیطانی نبود شهر، تصویرش که دیدم هیچ انسانی نبود برف می بارید و می بارید و می…
ديوانه!
ديوانه! ديوانه! با زمانه تقابل چي مي كني؟ زانوي غم گرفته تخيل چي مي كني؟ ديوانه گي ست، پوچي محض ست، خودكشي ست تحليل رفتن…
مثل مترسک
مثل مترسک مثل مترسکی به تماشا ستاده است خشکش زده، دلم لب دریا ستاده است بادست خود برای عبورم پلی بساز این دل نمیرسد به…
افتاد روی بستر خود مست و گریه کرد
افتاد روی بستر خود مست و گریه کرد دروازه را به روی خودش بست و گریه کرد جام دگر زد و دو سه جام دگر…
روزی که آن درخت تنومند اره شد
روزی که آن درخت تنومند اره شد خورشید نا پدید در اعماق دره شد یک باره زد به دور خودش دوره آسیاب هر آن چه…
ماه گفتم ات
ماه گفتم ات جز صفر چیست حاصل تفریق ما بگو جز این اگر محاسبه کردی بیا بگو شام است و نان هر شبه بی چاشنی…
از آزادی از عشق
از آزادی از عشق خوابیده درآغوش خودش دختر جنگل احساس قدم می زند آنسوتر جنگل صبح ست و مرا آیتی از خوبی و پاکی یکریز…
روزمرهگی
روزمرهگی روزی که آن درخت تنومند ارّه شد خورشید ناپدید در اعماق درّه شد جام تَرَک تَرَک شدهام را گرفت عشق بوسید بعد زد به…
ناگاه فكر نو به خيالش خطور كرد
ناگاه فكر نو به خيالش خطور كرد شعر دگر نيافت خودش را مرور كرد دستي به روي ميزِ پراگنده اش كشيد هر چيز را به…
برگ زرد
برگ زرد درد بودن چگونه دردی هست؟ تلخی منحصر به فردی هست خاطر از چیست قابِ بیتصویر؟ روی آیینه خاک و گردی هست هر که…
ستاره
ستاره خوابیده شب قریه در آغوش ستاره تابوت خیابان شده گلبوش ستاره رازی که به هر شبپره افشا نتوانم وقت است کنم زمزمه در گوش…
نوروزی
نوروزی برای باغ چه آورده ارمغان نوروز؟ زپشت نرده صدا کرد «باغبان!» نوروز به قاب لحظه نشسته شبیه نور و نسیم به قاب دیده شبیه…
از آن سوی رودخانه
از آن سوی رودخانه احاطه کرده هزاران غم زمانه مرا اجل گرفته به انگشت خود نشانه مرا یکی دو ثانیه قبل از سکوت اعدامم مجال…
سرود سکوت
سرود سکوت سکوت سرشار از اشتهاست عنکبوت پیر مگسی را چهارچشم می پاید بگذار گنجشک هیچ آوازی پر نگیرد از شاخه و پرواز پشه یی…
هاله یی از نور
هاله یی از نور با هر قدم که از نظرم دور می شوی پنهان میان هاله یی از نور می شوی گاهی شبیه گل به…
این بام کج
این بام کج دلتنگی ام شبانه که بسیار می شود در من گلیم درد تو هموار می شود یکشنبه و دوشنبه و … خاکستری و…
سرود هزار وادیی سبز
سرود هزار وادیی سبز سیاهی آمد و پوشید چشم هایم را و با طناب ستم بست دست و پایم را صدای آهم از اعصار دور…
ناقوس مرگ
ناقوس مرگ ناقوس مرگ را به صدا آورد غروب پاییز را به خاطر ما آورد غروب ای کاش جای غصه ـ هر اندازهای که است…
بسیار شد جدایی و دوری عزیز من
بسیار شد جدایی و دوری عزیز من احساس تلخ زنده به گوری عزیز من قلب مرا که مرده در او هر چه اشتیاق دعوت چه…
شاخه بی سيب و جهان دامن پر از سنگ است
شاخه بی سيب و جهان دامن پر از سنگ است بر سر هيچ ميان دو برادر جنگ است ماه من! ای به جهان تاج شهنشاهی…
پیوند
پیوند ناگهان قطع شود با تو اگر پیوندم گور خود چیست؟ به گور پدرم میخندم دوستت دارم وـ جدن به زنی محتاجم که به زیبایی…
صبح زود
صبح زود پس از آن روز که فهمیدم عاشق شده است پشت یک آینه بسیار دلم دق شده است دم ِ طفلی که لب حوضچه…
خدا برای خودش آفریده دنیا را
خدا برای خودش آفریده دنیا را نه بهر هیچ که پر پر کنند گل ها را شبی به ساحلم آورد و کرد تشنهء خویش به…
صورتگر خزان
صورتگر خزان پیوسته درد می کشم و درد می کشم پاییز هر چه بر سرم آورد می کشم صورتگر خزانم و در پردهء خیال یک…