یاد تو آورم به هوایت جنون کنم

یاد تو آورم به هوایت جنون کنم خود را به عشق بار دگر آزمون کنم در گلشن ِ جوانی و اُمید های خویش یک گلستان…

ادامه مطلب

من آن لعل بدخشان می پسندم

من آن لعل بدخشان می پسندم پری روی سخندان می پسندم گره خورده دلم در تار زلفش سیه مستِ گریزان می پسندم بدانم او مرا…

ادامه مطلب

قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ

قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ بسانِ تیر از این خوابگاه جنگ برآ شرابِ عقل به پیمانه ای ادب برسان ز جام ِ…

ادامه مطلب

شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است

شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است خفته ای بیدار را بیدار کردن مشکل است زاهد بادفره و هم شیخ خیرات خور را صوفی…

ادامه مطلب

رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من

رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من در پیش دل نماند دگر اعتبار من طوفانِ آمد و گل عشقم به باد داد…

ادامه مطلب

درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ

درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ ز آبِ زنده گانی آبرو بهِ ز سیمرغِ که از عالم فرار است کنار ِبیشه سبز عشقِ قوُ…

ادامه مطلب

حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست

حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست عاشق بیباک را جُز دشت صحرا خانه نیست کیست تا فهمد علاج درد بی درمان من…

ادامه مطلب

بی تو من شام تار را مانم

بی تو من شام تار را مانم غصه ای روزگار را مانم داغِ سرتا به پاست در تن من دمنِ لاله زار را مانم میچکد…

ادامه مطلب

بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی

بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی بر سر ما ناز و کبر نو جوانی میکنی خورده ام پیکان عشق و بسملم در راه تو…

ادامه مطلب

اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد

اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد صوت هزار نغمه سرا شد نشد نشد باغ خیال و خاطره باشد بهشت من خلد برین مسکن و…

ادامه مطلب

افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد

افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد از هیچ در امیدی بما ارمغان نشد هر چه بلاست بر سر مظلوم و ناتوان بیداد در حریم…

ادامه مطلب

یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا

یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا هم گل و؛ هم بلبل و، باد صبا بودی مرا ناز شمشاد و صنوبر بود در…

ادامه مطلب

من آن عشقِ مجازت دوست دارم

من آن عشقِ مجازت دوست دارم نگاهی نیمه بازت دوست دارم فروغ جلوه ات باغ معانی خرامی سروِ نازت دوست دارم کلامت است آسایش به…

ادامه مطلب

فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد

فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد از در خانه ای دل جانب صحرا ببرد موجِ از عشق وجنون است ز سر تا قدمم گوهرشوق،…

ادامه مطلب

شهپرِ عشق

شهپرِ عشق شهپرِ عشق کاش چون بال هُما بودی مرا همچو مولانای بلخ رقص ِ سما بودی مرا دیدن روی تو بی چون چرا بودی…

ادامه مطلب

رنج و ادبار و غم نمی خواهم

رنج و ادبار و غم نمی خواهم تلخ کامی و سم نمی خواهم خوشی در هرکجاست میطلبم طالع از بد قدم نمی خواهم نغمه ای…

ادامه مطلب

دردمندم به رهی عشق دوا می پالم

دردمندم به رهی عشق دوا می پالم دلِ گم گشته ای خود را همه جا می پالم دیده ام خون شد و اشک از درِ…

ادامه مطلب

خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد

خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد ز مُلک بی وفایی پای خود بیرونِ در گیرد میان آتشیم و شعله ها جولانگری…

ادامه مطلب

بهار آمد

بهار آمد آهسته بهار آمد گل گشتِ مزار آمد در شاخچه بار آمد، هم قمری و سار آمد امروز نمی آیی؟، فردا که نمی باشم…

ادامه مطلب

بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم

بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم از بام شروع تا به، شب هنگام ببوسم بگذار که من رشته ای انساج وجودت تا ختم شود…

ادامه مطلب

ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد

ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد یا قلب ستمدیده پری داشته باشد یکعمر سرم در سر زانوی فراق است از سجده نشد پی سپری داشته…

ادامه مطلب

اشک من از رحمِ بسیار است و بس

اشک من از رحمِ بسیار است و بس از بری آن شوخِ عیار است و بس عقل کار خود کند، دل کار خود در جهان…

ادامه مطلب

یکهزار بار

یکهزار بار آتش کشیده اند بسرم یکهزار بار با غم گرفته اند خبرم یکهزار بار در ملکِ دلبرانه زدن تخم کینه را بر باد داده…

ادامه مطلب

من از این عشق آخر شهره و دیوانه خواهم شد

من از این عشق آخر شهره و دیوانه خواهم شد در این مجلس که می بینم پر پروانه خواهم شد چه جویم از دماغِ خشکِ…

ادامه مطلب

فصلِ خزان تازه گلِ من نو بهار شد

فصلِ خزان تازه گلِ من نو بهار شد تاکه تماسِ جوهرِ من برقرار شد بعد از سلام و پرسشِ احوال یکدیگر یکشنبه روز از برِ…

ادامه مطلب

شعله زد به قلب من دیدم آن شنیدنها

شعله زد به قلب من دیدم آن شنیدنها از نسیم جسم تو عطر کرد وزیدنها از اپارتمان خود دیده ام که می بینی تا به…

ادامه مطلب

رفتی با غم آشنا شد قلب من

رفتی با غم آشنا شد قلب من شور و شادی ها نمی آید خوشم شرب من بود از لب میگون تو شرب جام می نمی…

ادامه مطلب

در همه شهر چو من هیچ خریدار تو نیست

در همه شهر چو من هیچ خریدار تو نیست باعثِ شهرت و، هم گرمی بازار تو نیست قامت سرو تو و ،جلوه و ،ناز و…

ادامه مطلب

دانی که چون دیوانگان، در عشق تو دیوانه ام

دانی که چون دیوانگان، در عشق تو دیوانه ام در مجلس میخوارگان، هم عهد با پیمانه ام نامحرم است در چشم من، چشم و رخ…

ادامه مطلب

بهار آمد و دیگر هوای یارم کو

بهار آمد و دیگر هوای یارم کو گل بنفشه و نسرین و لاله زارم کو فلک ز برف و خنک میزند سخن با من طراوتِ…

ادامه مطلب

به اقلیم عشقم چرا پا زدی

به اقلیم عشقم چرا پا زدی خودت را به این قلب زیبا زدی نماندی به من ارزش دوستی گرفتی و سنگی به مینا زدی به…

ادامه مطلب

با رقیبان سری گل گشت و تماشا داری

با رقیبان سری گل گشت و تماشا داری من اگر سوختم از غم تو چه پروا داری پرتو حسن تو شد شهره ای شهرستانها قدم…

ادامه مطلب

آزادی آزادی

آزادی آزادی آزاد آمدیم و به آزادی جان دهیم از بیم دام و دار غلامی نمی کنیم از خون دلم کاسه ی صبرم شده لبریز…

ادامه مطلب

وای بسمل شدم و تیر ِخطایت صدقه

وای بسمل شدم و تیر ِخطایت صدقه قدی موزون تو و ناز و ادایت صدقه محشر آراسته است نوگل ِرویت هر جا عطر ِگیسوی تو…

ادامه مطلب

مرغ دل ما را تو مگو بی پر و بال است

مرغ دل ما را تو مگو بی پر و بال است پرواز به مقصد شدن اش سعی وصال است می باش خبر صعب شود سهل…

ادامه مطلب

عشق من مزن آتش شاخ آشیانم را

عشق من مزن آتش شاخ آشیانم را یک نگاه بسویم کن حال نتوانم را بس نموده سودایت قلب من اسیری خویش بیش از این مده…

ادامه مطلب

شده چند روز ز تو نامه و پیغامم نیست

شده چند روز ز تو نامه و پیغامم نیست روز شب رفته پیهم سحر و شامم نیست چشم پر اشک و هوای دلِ من غم…

ادامه مطلب

رسیده است ز تو رنج بی شمار مرا

رسیده است ز تو رنج بی شمار مرا که رفته است ز سر هوش و اختیار مرا اگر چه عهد وفای تو جمله بود دروغ…

ادامه مطلب

در کجا باشد که من جانانه را نشناختم

در کجا باشد که من جانانه را نشناختم فرق بین کعبه و بتخانه را نشناختم آسمان آیینه شد تا چشم بر بستم ز خویش زلف…

ادامه مطلب

جهانِ راز به دل آرمیده می ماند

جهانِ راز به دل آرمیده می ماند هزار واژه بلب نارسیده می ماند شراب هستی به خُم موج میزند تا حشر حیات گیتی به صبح…

ادامه مطلب

پیام ما

پیام ما از ما به آن پری برسانید پیام ما گویید پخته کی شود این بختِ خام ما زخم که خورده ایم ز عشق تو…

ادامه مطلب

بگذار با دو دیده ای بینا ببینمت

بگذار با دو دیده ای بینا ببینمت چون لاله بین سبزه محیا ببینمت بار دگر شوم به تقاضای وصل تو مجنون عشق گردم و لیلا…

ادامه مطلب

آیا شود آنروز؟ ترا باز ببینم

آیا شود آنروز؟ ترا باز ببینم همراهی خودم همدم و همراز ببینم از قامت استاده ای شمشاد غمینم در صحن چمن سروِ ترا ناز ببینم…

ادامه مطلب

الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم

الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم کجایی از غمت من در کرایی گشته بریانم دماغ آشفته و دل غرق خون است خوب…

ادامه مطلب

وفا نکردی و من هم ز غصه آب شدم

وفا نکردی و من هم ز غصه آب شدم در آتش غمِ عشقِ تو من کباب شدم ندیدی و تو ندانستی من ز هجرانت عذاب…

ادامه مطلب

مادر بقای هر دو جهان از بقای تو

مادر بقای هر دو جهان از بقای تو هفت آسمان بوسه زند خاک پای تو مادر ترانه های لبت آیتِ وفاست میرم بذکر و زمزمه…

ادامه مطلب

عهد و، وفا

عهد و، وفا بر مرغ پر شکسته ی من آشیان نماند از بی نمی بدشت و دمن ضیمران نماند گل دسته ها برفته به بازار…

ادامه مطلب

شدم خبر که به آتش زدی فوتوی مرا

شدم خبر که به آتش زدی فوتوی مرا به این عمل زدی در خاک آبروی مرا تو کار کردی که دشمن نمیکند هرگز چگونه گردی…

ادامه مطلب

رشته ای جان من بوُدَ، زلف پر از جلای تو

رشته ای جان من بوُدَ، زلف پر از جلای تو هوش ربوده از سرم، چهره ای دلگشای تو درد کشیده عاشقم،رحم کن و مجال ده…

ادامه مطلب

دل از غم و از غصه جدا می شده باشد

دل از غم و از غصه جدا می شده باشد این طالع ِ خوابیده رسا می شده باشد بسمل شده گان در ِ صد بیم…

ادامه مطلب