گزیده اشعار احمد محمود امپراطور
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم
یاد تو آورم به هوایت جنون کنم خود را به عشق بار دگر آزمون کنم در گلشن ِ جوانی و اُمید های خویش یک گلستان…
من آن لعل بدخشان می پسندم
من آن لعل بدخشان می پسندم پری روی سخندان می پسندم گره خورده دلم در تار زلفش سیه مستِ گریزان می پسندم بدانم او مرا…
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ
قدم گذار ز اقلیم آب و رنگ برآ بسانِ تیر از این خوابگاه جنگ برآ شرابِ عقل به پیمانه ای ادب برسان ز جام ِ…
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است
شوخ بازی گوش را اخطار کردن مشکل است خفته ای بیدار را بیدار کردن مشکل است زاهد بادفره و هم شیخ خیرات خور را صوفی…
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من
رفتی و با تو رفت همه صبر و قرار من در پیش دل نماند دگر اعتبار من طوفانِ آمد و گل عشقم به باد داد…
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ
درین دار جهان نام ِ نیکو بهِ ز آبِ زنده گانی آبرو بهِ ز سیمرغِ که از عالم فرار است کنار ِبیشه سبز عشقِ قوُ…
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست
حلقه ای گرداب را غیر از دل دیوانه نیست عاشق بیباک را جُز دشت صحرا خانه نیست کیست تا فهمد علاج درد بی درمان من…
بی تو من شام تار را مانم
بی تو من شام تار را مانم غصه ای روزگار را مانم داغِ سرتا به پاست در تن من دمنِ لاله زار را مانم میچکد…
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی
بلبل من از کجا شیرین زبانی میکنی بر سر ما ناز و کبر نو جوانی میکنی خورده ام پیکان عشق و بسملم در راه تو…
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد
اینجا بهار جلوه نما شد نشد نشد صوت هزار نغمه سرا شد نشد نشد باغ خیال و خاطره باشد بهشت من خلد برین مسکن و…
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد
افسوس کار مُلک به یدی بخردان نشد از هیچ در امیدی بما ارمغان نشد هر چه بلاست بر سر مظلوم و ناتوان بیداد در حریم…
یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا
یاد بادا از دل و جان مبتلا بودی مرا هم گل و؛ هم بلبل و، باد صبا بودی مرا ناز شمشاد و صنوبر بود در…
من آن عشقِ مجازت دوست دارم
من آن عشقِ مجازت دوست دارم نگاهی نیمه بازت دوست دارم فروغ جلوه ات باغ معانی خرامی سروِ نازت دوست دارم کلامت است آسایش به…
فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد
فکر و هوشم بخدا رنگ تماشا ببرد از در خانه ای دل جانب صحرا ببرد موجِ از عشق وجنون است ز سر تا قدمم گوهرشوق،…
شهپرِ عشق
شهپرِ عشق شهپرِ عشق کاش چون بال هُما بودی مرا همچو مولانای بلخ رقص ِ سما بودی مرا دیدن روی تو بی چون چرا بودی…
رنج و ادبار و غم نمی خواهم
رنج و ادبار و غم نمی خواهم تلخ کامی و سم نمی خواهم خوشی در هرکجاست میطلبم طالع از بد قدم نمی خواهم نغمه ای…
دردمندم به رهی عشق دوا می پالم
دردمندم به رهی عشق دوا می پالم دلِ گم گشته ای خود را همه جا می پالم دیده ام خون شد و اشک از درِ…
خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد
خدا کمک کند تا آن پری مهرش ز سر گیرد ز مُلک بی وفایی پای خود بیرونِ در گیرد میان آتشیم و شعله ها جولانگری…
بهار آمد
بهار آمد آهسته بهار آمد گل گشتِ مزار آمد در شاخچه بار آمد، هم قمری و سار آمد امروز نمی آیی؟، فردا که نمی باشم…
بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم
بگذار ترا بی حد و ارقام ببوسم از بام شروع تا به، شب هنگام ببوسم بگذار که من رشته ای انساج وجودت تا ختم شود…
ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد
ایکاش شبِ ما سحری داشته باشد یا قلب ستمدیده پری داشته باشد یکعمر سرم در سر زانوی فراق است از سجده نشد پی سپری داشته…
اشک من از رحمِ بسیار است و بس
اشک من از رحمِ بسیار است و بس از بری آن شوخِ عیار است و بس عقل کار خود کند، دل کار خود در جهان…
یکهزار بار
یکهزار بار آتش کشیده اند بسرم یکهزار بار با غم گرفته اند خبرم یکهزار بار در ملکِ دلبرانه زدن تخم کینه را بر باد داده…
من از این عشق آخر شهره و دیوانه خواهم شد
من از این عشق آخر شهره و دیوانه خواهم شد در این مجلس که می بینم پر پروانه خواهم شد چه جویم از دماغِ خشکِ…
فصلِ خزان تازه گلِ من نو بهار شد
فصلِ خزان تازه گلِ من نو بهار شد تاکه تماسِ جوهرِ من برقرار شد بعد از سلام و پرسشِ احوال یکدیگر یکشنبه روز از برِ…
شعله زد به قلب من دیدم آن شنیدنها
شعله زد به قلب من دیدم آن شنیدنها از نسیم جسم تو عطر کرد وزیدنها از اپارتمان خود دیده ام که می بینی تا به…
رفتی با غم آشنا شد قلب من
رفتی با غم آشنا شد قلب من شور و شادی ها نمی آید خوشم شرب من بود از لب میگون تو شرب جام می نمی…
در همه شهر چو من هیچ خریدار تو نیست
در همه شهر چو من هیچ خریدار تو نیست باعثِ شهرت و، هم گرمی بازار تو نیست قامت سرو تو و ،جلوه و ،ناز و…
دانی که چون دیوانگان، در عشق تو دیوانه ام
دانی که چون دیوانگان، در عشق تو دیوانه ام در مجلس میخوارگان، هم عهد با پیمانه ام نامحرم است در چشم من، چشم و رخ…
بهار آمد و دیگر هوای یارم کو
بهار آمد و دیگر هوای یارم کو گل بنفشه و نسرین و لاله زارم کو فلک ز برف و خنک میزند سخن با من طراوتِ…
به اقلیم عشقم چرا پا زدی
به اقلیم عشقم چرا پا زدی خودت را به این قلب زیبا زدی نماندی به من ارزش دوستی گرفتی و سنگی به مینا زدی به…
با رقیبان سری گل گشت و تماشا داری
با رقیبان سری گل گشت و تماشا داری من اگر سوختم از غم تو چه پروا داری پرتو حسن تو شد شهره ای شهرستانها قدم…
آزادی آزادی
آزادی آزادی آزاد آمدیم و به آزادی جان دهیم از بیم دام و دار غلامی نمی کنیم از خون دلم کاسه ی صبرم شده لبریز…
وای بسمل شدم و تیر ِخطایت صدقه
وای بسمل شدم و تیر ِخطایت صدقه قدی موزون تو و ناز و ادایت صدقه محشر آراسته است نوگل ِرویت هر جا عطر ِگیسوی تو…
مرغ دل ما را تو مگو بی پر و بال است
مرغ دل ما را تو مگو بی پر و بال است پرواز به مقصد شدن اش سعی وصال است می باش خبر صعب شود سهل…
عشق من مزن آتش شاخ آشیانم را
عشق من مزن آتش شاخ آشیانم را یک نگاه بسویم کن حال نتوانم را بس نموده سودایت قلب من اسیری خویش بیش از این مده…
شده چند روز ز تو نامه و پیغامم نیست
شده چند روز ز تو نامه و پیغامم نیست روز شب رفته پیهم سحر و شامم نیست چشم پر اشک و هوای دلِ من غم…
رسیده است ز تو رنج بی شمار مرا
رسیده است ز تو رنج بی شمار مرا که رفته است ز سر هوش و اختیار مرا اگر چه عهد وفای تو جمله بود دروغ…
در کجا باشد که من جانانه را نشناختم
در کجا باشد که من جانانه را نشناختم فرق بین کعبه و بتخانه را نشناختم آسمان آیینه شد تا چشم بر بستم ز خویش زلف…
جهانِ راز به دل آرمیده می ماند
جهانِ راز به دل آرمیده می ماند هزار واژه بلب نارسیده می ماند شراب هستی به خُم موج میزند تا حشر حیات گیتی به صبح…
پیام ما
پیام ما از ما به آن پری برسانید پیام ما گویید پخته کی شود این بختِ خام ما زخم که خورده ایم ز عشق تو…
بگذار با دو دیده ای بینا ببینمت
بگذار با دو دیده ای بینا ببینمت چون لاله بین سبزه محیا ببینمت بار دگر شوم به تقاضای وصل تو مجنون عشق گردم و لیلا…
آیا شود آنروز؟ ترا باز ببینم
آیا شود آنروز؟ ترا باز ببینم همراهی خودم همدم و همراز ببینم از قامت استاده ای شمشاد غمینم در صحن چمن سروِ ترا ناز ببینم…
الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم
الله ای مست شیرین کام من ای دشمن جانم کجایی از غمت من در کرایی گشته بریانم دماغ آشفته و دل غرق خون است خوب…
وفا نکردی و من هم ز غصه آب شدم
وفا نکردی و من هم ز غصه آب شدم در آتش غمِ عشقِ تو من کباب شدم ندیدی و تو ندانستی من ز هجرانت عذاب…
مادر بقای هر دو جهان از بقای تو
مادر بقای هر دو جهان از بقای تو هفت آسمان بوسه زند خاک پای تو مادر ترانه های لبت آیتِ وفاست میرم بذکر و زمزمه…
عهد و، وفا
عهد و، وفا بر مرغ پر شکسته ی من آشیان نماند از بی نمی بدشت و دمن ضیمران نماند گل دسته ها برفته به بازار…
شدم خبر که به آتش زدی فوتوی مرا
شدم خبر که به آتش زدی فوتوی مرا به این عمل زدی در خاک آبروی مرا تو کار کردی که دشمن نمیکند هرگز چگونه گردی…
رشته ای جان من بوُدَ، زلف پر از جلای تو
رشته ای جان من بوُدَ، زلف پر از جلای تو هوش ربوده از سرم، چهره ای دلگشای تو درد کشیده عاشقم،رحم کن و مجال ده…
دل از غم و از غصه جدا می شده باشد
دل از غم و از غصه جدا می شده باشد این طالع ِ خوابیده رسا می شده باشد بسمل شده گان در ِ صد بیم…