چهار پاره های قهار عاصی
باز کابل در عزا بنشستهاست
باز کابل در عزا بنشستهاست باز خونِ بیگناهان،بیکسان جادهها را جویباران ساخته باز رویِ نعشهایِ زخمزخم شهر،سوگِ تازهای انداخته کشته میگردد،برهنه،گرسُنه کودکانِ بیسیاست،بیتفنگ باز زانو…
آی کابل!
آی کابل! تو چه مقدار زخم در زخمی تو چه بر باد رفتهای کابل چه قَدَر دور ماندهای از خویش وه چه از یاد رفتهای…
شهرِ در خون
شهرِ در خون نیمِ ملّت شهید و نیمِ دگر زخمی و ناتوان و بیچاره عدّهای سوگوارِ بربادیش عدّهای هم غریب و آواره در تمامیِّ اینولایتِمرگ…
های پیغمبر!
های پیغمبر! های پیغمبر! های پیغمبر! قد برافراز و امّتت بنگر از برِ ماچین تا درِ خاور مرگشان همره،دردشان یاور های پیغمبر! های پیغمبر! بوسنی…
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد