درین حدیقه حرمان ز کثرت اندوه

درین حدیقه حرمان ز کثرت اندوه اگر شود چه عجب عندلیب ناطقه لال کسی نمی شنود زین حدیقه بوی گلی گل نمی شکفد از بهار…

ادامه مطلب

نوجوانان را خدا در اول نشو و نما

نوجوانان را خدا در اول نشو و نما چون ملک از هر خلل پاک و مطهر آفرید شدت تکلیف و طاعت را از ایشان رفع…

ادامه مطلب

بر امید راحت دنیا مکش بسیار رنج

بر امید راحت دنیا مکش بسیار رنج زانکه این مقصد برون از کارگاه خلقت است بر نبی شد عرض هر معنی که صورت بسته معنی…

ادامه مطلب

دی کرد التماس ز من پاک گوهری

دی کرد التماس ز من پاک گوهری کای رند بهر ما صفت زاهدان مگو گفتم مجوی معرفت زاهدان ز من زیرا که من ندیده‌ام آن…

ادامه مطلب

آدمی را فضل صوری و کمال معنویست

آدمی را فضل صوری و کمال معنویست نیست هر وقتی بهر حالی که باشد بی اثر گاه عرض حسن صورت می کند بر اهل حال…

ادامه مطلب

بسان صفحه رخسار لوح خاطر طفل

بسان صفحه رخسار لوح خاطر طفل لطیف و ساده و پاک است در بدایت حال ز کارهای عبث منع کن مشو غافل طریق علم و…

ادامه مطلب

سخن من بسیست در عالم

سخن من بسیست در عالم جز بد او عدو نمی بیند هر نکویی که هست در نظمم دوست می بیند او نمی بیند بی تکلف…

ادامه مطلب

از سخن خوانی کشیدم پیش اهل روزگار

از سخن خوانی کشیدم پیش اهل روزگار ذوقهای گونه گون در وی ز انواع نعم نیستم شرمنده هر مهمان که آید سوی من خواه از…

ادامه مطلب

بعالم گفتم ای ظالم چرا مشغول خود گردی

بعالم گفتم ای ظالم چرا مشغول خود گردی بزرگی را که من از مخلصان صادق اویم بگفتا ما رقیبان همیم از من مشو غافل مرا…

ادامه مطلب

صانعی کز آب و گل فیض کمال قدرتش

صانعی کز آب و گل فیض کمال قدرتش دلبران لاله‌رخسار سمن‌بر آفرید تا نماید صنع او ضایع ز بهر عاشقی دل درون عاشقان درد پرور…

ادامه مطلب

آفرین بر منعمی کز بهر اظهار ثنا

آفرین بر منعمی کز بهر اظهار ثنا فیض توفیق سخن ما را میسر کرده است ملکهای بی حد اصناف نظم و نثر را جمله بر…

ادامه مطلب

بهر دفع دشمن و فتح بلاد و حفظ نفس

بهر دفع دشمن و فتح بلاد و حفظ نفس پادشه را منت خیل و حشم باید کشید محرمان پادشه را از برای عز و جاه…

ادامه مطلب

دوش طفلی پری رخی دیدم

دوش طفلی پری رخی دیدم گفتم ای شوخ شکرین گفتار تو چرا از کمال استغنا فارغی از مشقت همه حار پدر و مادرند در تک…

ادامه مطلب

اگر چه داشت ز کیفیت جمیع لغت

اگر چه داشت ز کیفیت جمیع لغت خبر ز غایت عرفان صفای طبع نبی شرف نگر که فرستاد حضرت ایزد ز بهر نسبت ذاتش کلام…

ادامه مطلب

بد من گفت بدی لیک نمی‌رنجم از او

بد من گفت بدی لیک نمی‌رنجم از او لله الحمد مرا خلق نکو می‌دانند در حق من سخن او چه اثر خواهد داد پیش قومی…

ادامه مطلب

عادت اینست فیض فطرت را

عادت اینست فیض فطرت را در بنای وجود نوع بشر که رسد تا زمان رشد و بلوغ طفل را مهربانی از مادر دهد او را…

ادامه مطلب

یاد دارم که چو آدم شرف خلقت یافت

یاد دارم که چو آدم شرف خلقت یافت شد مشرف بقبول و لقد کرمنا گشت مسجود ملائک ز کمال عزت کرد در روضه جنت بفراغت…

ادامه مطلب

پرسیدم از بتی که ترا در جهان چرا

پرسیدم از بتی که ترا در جهان چرا شام و سحر تعرض عشاق عادت است گفتا که هست رغبت عشق بتان خطا آزار اهل عشق…

ادامه مطلب

عاشق صاف طبع و پاک دلم

عاشق صاف طبع و پاک دلم واله حکمت جلال و جمال با خط حسن دلبران در عشق می کنم مشق تا رسم بکمال فارغم از…

ادامه مطلب

اگر بمن نبود پادشاه را لطفی

اگر بمن نبود پادشاه را لطفی نمی کنم گله کان هم نشان شفقت اوست ز ضعف قالب من واقع است می داند که بار فاقه…

ادامه مطلب

فریاد ازین سپهر ستمگر که در جهان

فریاد ازین سپهر ستمگر که در جهان هرگز نگشته شاد ز دوران او دلی از هر که هست برده فراغت مدار او نه عالمی ازو…

ادامه مطلب

ای دل ملال گوشه عزلت هزار بار

ای دل ملال گوشه عزلت هزار بار بهتر ز همنشینی هر یار و آشناست هر یار و آشنا که شود همدم کسی یا از جماعت…

ادامه مطلب

حضرت مصطفی بسعی تمام

حضرت مصطفی بسعی تمام خانه شرع را نهاد بنا در کمال ثبات و استحکام تا قیامت بری ز بیم فنا حفظ آن فرض بر وضیع…

ادامه مطلب

فضیلت نسب و اصل خارج ذاتست

فضیلت نسب و اصل خارج ذاتست بفضل غیر خود ای سفله افتخار مکن بانتساب سلاطین و خدمت امرا که زایلست مزن تکیه اعتبار مکن بصنعتی…

ادامه مطلب

اول عمرم که هنگام سرور و ذوق بود

اول عمرم که هنگام سرور و ذوق بود عاری از علم و عمل در جهل و نادانی گذشت از طفولیت چو بگذشتم اسیر غم شدم…

ادامه مطلب

حمد بیحد احدی را که کمال کرمش

حمد بیحد احدی را که کمال کرمش داد سرمایه توفیق خرد انسان را داد سر رشته اقبال بدست خردش کرد تعلیم باو قاعده ایمان را…

ادامه مطلب

گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم

گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم این بیان شرک امر و کمال عزت است ای که می گویی علی را در…

ادامه مطلب

ای سخن پرور ز نظم خویشتن غافل مشو

ای سخن پرور ز نظم خویشتن غافل مشو نیست فرزندی درین عالم ازین بهتر ترا گر بود در وی فسادی قابل اصلاح هست سر نمی…

ادامه مطلب

در دیار ما ندارد هیچ قدر

در دیار ما ندارد هیچ قدر نظم جان بخش لطیف آبدار هست نظم من لطیف اما چه سود هرزه می گویند اهل این دیار

ادامه مطلب

مردم این دیار را با من

مردم این دیار را با من اثر شفقت و عنایت نیست یا درین قوم نیست معرفتی یا مرا هیچ قابلیت نیست

ادامه مطلب

ای ظریفان روم شکر کنید

ای ظریفان روم شکر کنید که فلک داده است کام شما با شما نیست نسبتی ما را هست برتر ز ما مقام شما ما غلامان…

ادامه مطلب

در صدف صدق جناب متولی

در صدف صدق جناب متولی کز رای منیرش عتباتست منور عمریست دماغ دل سکان مشاهد از رایحه مکرمت اوست معطر پاکیزه نهادی که مراد دو…

ادامه مطلب

گفتم ای چرخ تو بر سینه من سوخته

گفتم ای چرخ تو بر سینه من سوخته این همه داغ که حصر و حد و پایانش نیست گفت بر سینه ترا گر ز منست…

ادامه مطلب

ای که از جهل مقید شده بر صورت

ای که از جهل مقید شده بر صورت این صفت در روش اهل خرد بی معنیست هر که شد واله صورت بهوای دل خود هیچ…

ادامه مطلب

تعرضی بفلک دوش کردم و گفتم

تعرضی بفلک دوش کردم و گفتم که ای نیافته کس از تعرض تو امان کدام شیوه گزینم چه کار گیرم پیش که عاقبت نرسانی مرا…

ادامه مطلب

مرده دیدم پریشان گشته اجزای تنش

مرده دیدم پریشان گشته اجزای تنش کرده منزل استخوان کله اش از مار و مور طبع را از فکر اوصاف غم افزایش ملال دیده را…

ادامه مطلب

ای غره بر لطافت حسن و جمال خود

ای غره بر لطافت حسن و جمال خود آیا چرا جنون تو بر عقل غالب است شان تو مستعد کمالات معنوی ذات تو مستحق علو…

ادامه مطلب

دام دردست و بلا دایره قید جهان

دام دردست و بلا دایره قید جهان عارف آنست کزین دایره بیرون باشد همه عمر براحت گذراند اوقات فارغ از دغدغه گردش گردون باشد نه…

ادامه مطلب

من از اقلیم عرب حیرتی از ملک عجم

من از اقلیم عرب حیرتی از ملک عجم هر دو کردیم به اظهار سخن کام طلب یافتیم از دو کرم پیشه مراد دل خویش او…

ادامه مطلب

ای که داری خرد بدان که ترا

ای که داری خرد بدان که ترا با دو کس اختلاط دشوارست اول آن کس که نیست طالب تو از تو و دیدن تو بیزارست…

ادامه مطلب

دو گروهند خلق این عالم

دو گروهند خلق این عالم علمایند و مردم جاهل جاهلان شعر را نمی دانند زانکه هستند از هنر غافل پیش عالم خطاست گفتن شعر بلکه…

ادامه مطلب

میانه سگ و گربه شبی نزاع افتاد

میانه سگ و گربه شبی نزاع افتاد بگربه گفت سگ ای کاسه لیس لقمه شمار تویی که نیست ترا بویی از طریق ادب تویی که…

ادامه مطلب

ای که رای روشنت آیینه گیتی نماست

ای که رای روشنت آیینه گیتی نماست هیچ سری نیست کز رای تو باشد در حجاب در نقاب عنبرین هر دم عروس خامه ات شاهد…

ادامه مطلب

در مقامی گر شود جان عزیزت منزجر

در مقامی گر شود جان عزیزت منزجر رحم بر جان عزیزت کن برو جای دگر بر تو آسانست تغییر مکان کردن ولی نیست آسان بی…

ادامه مطلب

وقت سحر سوی چمن انداختم گذر

وقت سحر سوی چمن انداختم گذر تا رفع گردد از گل و سبزه ملال من چون پا بروی سبزه نهادم بطعنه گفت کای بی خبر…

ادامه مطلب

بر هر چه دل نهادم و گشتم اسیر آن

بر هر چه دل نهادم و گشتم اسیر آن چون اشتداد الفت من دید روزگار از من ربود و سوخت دلم را بداغ هجر گفت…

ادامه مطلب