مقطعات ازرقی هروی
قطعۀ مدح مرا چون دل و چون دیدۀ خویش
قطعۀ مدح مرا چون دل و چون دیدۀ خویش از پی فخر بدارند بزرگان عجم پس من آری بتن خویش فرستم بر تو مدح گویم…
خدایگانا، مهمان بنده بودستند
خدایگانا، مهمان بنده بودستند تنی دو، دوش ، بنقل و نبید ورود و کباب بطبع خرم و خندان شراب نوشیدند که بر خماهن گردون فروغ…
گر چه ما از جزغ نیاساییم
گر چه ما از جزغ نیاساییم جان پاکت ز غم بیاسوده است مثلست این که : آفتاب بگل کس نیندود و سخت بیهوده است زیر…
اختلاف مزاج تو خوش خوش
اختلاف مزاج تو خوش خوش ارغوان تو زعفران کردند چون ز زردی بسان زر گشتی زیر خاکت چو زر نهان کردند
گر شاه جهان قصۀ من بنده بخواند
گر شاه جهان قصۀ من بنده بخواند زین قصه همی حالت من بنده بداند داند که میان دو سفر بندۀ درویش بی یاوری شاه چه…
اگر چه نرگس دان ها ز سیم و زر سازند
اگر چه نرگس دان ها ز سیم و زر سازند برای نرگس هم خاک نرگسستان به بغربت اندر اگر سیم و زر فراوانست هنوز هم…
مهترا، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
مهترا، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد…
منت تو گردن من بنده را
منت تو گردن من بنده را سخت بیکبار گران بار کرد بنده مدیح تو بمقدار گفت جود تو احسان نه بمقدار کرد قیمت شعر از…
گوشه ای از جهان گرفتستی
گوشه ای از جهان گرفتستی تا ترا از جهان فراغ بود خدمت تو به عقل شاید کرد آلت عاقلی دماغ بود