کاشکی بودی مرا طبعی چو قلزم در خروش

کاشکی بودی مرا طبعی چو قلزم در خروش کاشکی بودی مرا فکری چو مینو با صفا خامه ای از ارض طولش تا محیط آسمان نامه…

ادامه مطلب

صاحبا چند خفته ای در مهد

صاحبا چند خفته ای در مهد بجنابت ز عین ناپاکی آفتابم من ارشنیدستی قصه آفتاب و سکاکی

ادامه مطلب

ساری پی دانه سیر می کرد

ساری پی دانه سیر می کرد در دامن کوهسار و هامون ناگه تله ای بدید در دشت با قامت گوژ و پشت وارون گفتش الف…

ادامه مطلب

دلبر ماه پیکر خود را

دلبر ماه پیکر خود را دیدم اندر چمن که گل میچید خار گل دست آن پریرخ را کرد مجروح و او همی خندید گفتمش خنده…

ادامه مطلب

در صفحه از کتاب تاریخ مختصر الدول

در صفحه از کتاب تاریخ مختصر الدول کهن موبد پارسی دوش خواند ز تاریخ تازی مر این تازه حرف که چون معتمد بست رخت رحیل…

ادامه مطلب

در باب لزوم ختنه فرماید

در باب لزوم ختنه فرماید خداوندا حدیثی با تو گویم که تصدیقش نماید دشمن و دوست شکوفه سرزد است از شاخ بادام ولی بادام من…

ادامه مطلب

خطاب بذکاء الملک

خطاب بذکاء الملک ای در بیان مدح و صفات کمال تو قاصر زبان و کلک فصیح‌العباره‌ها دیباچه کلامت سردفتر کمال بوسیدن رکابت خیرالزیاره‌ها برقینه مغنیه…

ادامه مطلب

حامی دین پیمبر حاج زین العابدین

حامی دین پیمبر حاج زین العابدین ریخت صهبای سعادت در ایاغ مردگان مکتبی بهر زراعت ساخت در آن ناحیت تا شود گیتی منور از چراغ…

ادامه مطلب

بیگانه چو شد رئیس قومی

بیگانه چو شد رئیس قومی نه جای تعجب است و حیرت کان قوم ذلیل را رگ و پوست خالی ز تعصب است و غیرت

ادامه مطلب

بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران

بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران خسروی کز برق شمشیرش دل شیر آب شد آب و نانی داد سگان ری از فضل خویش تا گرسنه…

ادامه مطلب

ای دبیر حضرت ای میری که ذکر خیر تو

ای دبیر حضرت ای میری که ذکر خیر تو آشکارا نزد ترک و دیلم و تازی کنم آن شنیدم کاین رهی دیری است کاندیدا شده…

ادامه مطلب

استاد فاضلان سخنور ذکاء ملک

استاد فاضلان سخنور ذکاء ملک آن منشی جریده غرای تربیت دانشوری که فضلش در گوش آسمان آوازه در فکنده ز آوای تربیت آن قائد سپاه…

ادامه مطلب

نعت رسول اکرم به پارسی

نعت رسول اکرم به پارسی یگانه رادی کش کردگار بی همتا گزیده است به پیغمبری و وخشوری ز تنگبار خدائی به تیمسار خرد رسید نامه…

ادامه مطلب

مرا عالم وطن باشد بشر خویش

مرا عالم وطن باشد بشر خویش نخواهم غیر ازین بنگاه و بنیاد جز این افسانه باشد هر چه گوئی زمین از خاک و مردم ز…

ادامه مطلب

ماده تاریخ دیگر هم

ماده تاریخ دیگر هم عبدالله راد امیر روشن دل ورای چون عزم سفر کرد بجاوید سرای زد کلک امیری پی تاریخ رقم «ابنای ادب یتیم…

ادامه مطلب

گر آسمان به دلم صد کوه بار کند

گر آسمان به دلم صد کوه بار کند از نوک خامه خود فرهاد کوهکنم از روزگار سیه خار است در جگرم وز نام فرخ شه…

ادامه مطلب

شیخ عبدالغفور تبریزی

شیخ عبدالغفور تبریزی نه مسلمان نه قوم زردشت است هستش انگشتری بسوی قفا که در آن حلقه هر دم انگشت است

ادامه مطلب

سپه را گاه زاری بر سپهسالار اعظم شد

سپه را گاه زاری بر سپهسالار اعظم شد که از سوگش دل شه خسته و پشت سپه خم شد نه یک تن کم شد از…

ادامه مطلب

دریده کوس و نفیر و علم شکسته ابوالفتح

دریده کوس و نفیر و علم شکسته ابوالفتح دراز گشته دم و پاردم گسسته ابوالفتح از آن سپس که چو گرگ اوفتاد در گله حق…

ادامه مطلب

در ستایش فارس

در ستایش فارس به گرد پارس حصاری ز پارسا گردست که عشق آنجا معمار و عقل شاگردست در آن رواق مثلث به روزگار دراز گروهی…

ادامه مطلب

در آغاز سلطنت محمد علیشاه و امیدواری به همراهی وی با مشروطه و آزادی فرماید

در آغاز سلطنت محمد علیشاه و امیدواری به همراهی وی با مشروطه و آزادی فرماید رایت و دیهیم و خاتم و کمر و تخت باد…

ادامه مطلب

خدایگانا میرا اگر شنیدستی

خدایگانا میرا اگر شنیدستی یکی فرشته نگهبان آفتاب آمد من آن فرشته روشن دلم که فکرت من بر آفتاب همی مالک الرقاب آمد

ادامه مطلب

تو ای خاکدان پی برافراز آبی

تو ای خاکدان پی برافراز آبی نپائی گر ایوان افراسیابی گر ایوان افراسیابی نپایی ازیرا که پی بر نهاده به آبی یکی بحر بی ساحلی…

ادامه مطلب

به وزیر اوقاف وقت نگاشته است

به وزیر اوقاف وقت نگاشته است کارهای مملکت از قاف تا قاف ای وزیر جملگی اصلاح شد جز کار اوقاف ای وزیر این چه تحقیق…

ادامه مطلب

ایضااز دیباچه شاهنامه

ایضااز دیباچه شاهنامه گر ژنده گشت و کهن رختم چه باک که من بافنده هنرم جولاهه سخنم من شوخدیده نیم ز آیین رمیده نیم پاکست…

ادامه مطلب

اندر پی اقتباس نورم

اندر پی اقتباس نورم همچون موسی ز نخله طور اخلاص مرا به حضرت خود دانی که عیان بود نه مستور مهر تو درون سینه من…

ادامه مطلب

اف بر این دیوان سرا، لعنت بر این دیوان که برد

اف بر این دیوان سرا، لعنت بر این دیوان که برد ظلمشان در ظلمت از مه، نور و از شارق ضیا مردمی بیرون ز راه…

ادامه مطلب

نقل از روزنامه ادب سال سوم

نقل از روزنامه ادب سال سوم ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل عزلت آنجا پیشکار است و قناعت پیشوا ناگوارستم مزعفر بر سر…

ادامه مطلب

مرا یکسال افزون شد که از لطف

مرا یکسال افزون شد که از لطف نمودی وعده بفرستی الاغم اگر خود راست گفتی زود بفرست که اینک عازم ساوجبلاغم

ادامه مطلب

لاله رنگ رنگ ازو روید

لاله رنگ رنگ ازو روید بوستان بهار را ماند چشم شوخی گشوده بر رخ خلق نرگس آبدار را ماند از تبسم همی شکر ریزد لب…

ادامه مطلب

گرفتن زن و افعی بسی بود آسان

گرفتن زن و افعی بسی بود آسان خلاف داشتن آن که مشکل آید و سخت زنان بگردن گردان بسخره طوق زنند چو مار گرزه که…

ادامه مطلب

شنیده‌ام چو سلیمان به تخت داد نشست

شنیده‌ام چو سلیمان به تخت داد نشست خرد به درگهش استاد و چشم فتنه بخفت ز دور دید که گنجشک نر به جفت عزیز ترانه‌خوان…

ادامه مطلب

سردار مکریان که بدش نام سیف دین

سردار مکریان که بدش نام سیف دین اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین اندر نیام…

ادامه مطلب

دستور

دستور در نوزدهم صفر هزار و سیصد و هشت آقامیرزا علی حکیم باشی را حضرت اقدس روحی فداه در مطایبه ببر الحکماء فرمودند و دستوری…

ادامه مطلب

در ستایش صدر اعظم

در ستایش صدر اعظم آنکه درگاهش با چرخ همی گوید نه مرا مانی و نه با تو رقیبستم که تو مطموره بیدادی و من دایم…

ادامه مطلب

در خطاب به رضاقلیخان رفیع الملک

در خطاب به رضاقلیخان رفیع الملک رضاقلیخان ای خواجه ای که از سر صدق فکنده امر تو چون بنده حلقه در گوشم هنوز می وزدم…

ادامه مطلب

خدایگانا تا کار ملک راست کنی

خدایگانا تا کار ملک راست کنی بپاستادی و دیری ز پای ننشستی ز بس که رنج کشیدی به روزگار دراز فسرده شد دل و روشن…

ادامه مطلب

تقریظ جریده تربیت در بذکاء الملک به تضمین نگاشته

تقریظ جریده تربیت در بذکاء الملک به تضمین نگاشته کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی…

ادامه مطلب

به مستشار عدلیه بالبداهة نگاشته

به مستشار عدلیه بالبداهة نگاشته ز من ایصبا نهانی تو به مستشار برگو سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی خبر از وزیر جستم…

ادامه مطلب

ایضا در ذم خر

ایضا در ذم خر خر سبوی سر دره گوش خم پهلو کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو چو آید آید با وی سبو…

ادامه مطلب

اندرز به سپاس

اندرز به سپاس شکر کنید ای پسران وطن تا شود این فضل و کرم بر مزید زانکه خداوند جهان آفرین فاش سراید به کلام مجید…

ادامه مطلب

اسامی کعبه

اسامی کعبه بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر ازین دو بیت که این بنده ساختم انشی چو کعبه مکه و بکه است و تاسه…

ادامه مطلب

نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد

نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد پس آبله بر آرد صورت شود مجدر نه ماهه خون حیضی چون آبله بر آرد سی ساله…

ادامه مطلب

متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری

متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری از ادیب الممالک اندر یاد داستانی لطیف و خوش دارم گفت در پیشگاه اقدس شاه خواستار طاعتی فراز…

ادامه مطلب

گیرم که زبان به ناله نگشایم

گیرم که زبان به ناله نگشایم آه دل من بر آسمان آید در محضر عدل حق سکوت من بر سر ضمیر ترجمان آید

ادامه مطلب

کارگزاران حضرت مستطاب اقدس والا روحی فداه

کارگزاران حضرت مستطاب اقدس والا روحی فداه یکشنبه یازدهم ربیع الاول یکهزار و سیصد و هشت بود که کارگزاران حضرت مستطاب اقدس والا روحی فداه…

ادامه مطلب

شنیده ام که ازین خطه دیر گاهی علم

شنیده ام که ازین خطه دیر گاهی علم سفر گزید و سبک رخت عافیت بربست گسست رشته پیوند خود ز مشرقیان به باختر شد و…

ادامه مطلب

سال اشغال

سال اشغال سال اشغال رفته از هجرت شب سه شنبه سلخ ماه صفر گشت در برج دلو کنگره منعقد ز اجتماع پنج اختر پنج کوکب…

ادامه مطلب

در وجه تسمیه مهلبی

در وجه تسمیه مهلبی مهلب ابن ابی صفره میرزادی را شنیده ام که زبونی رسید از قولنج برای داوری این درد ریخت زر چندان که…

ادامه مطلب

در صدر فرمان لقب ادیب الممالکی خود از طرف مظفرالدین شاه نوشته

در صدر فرمان لقب ادیب الممالکی خود از طرف مظفرالدین شاه نوشته به شکرانه آنکه یزدان پاک به ما داد سلطانی کشورش نداریم ازین گنج…

ادامه مطلب