مقطعات ادیب الممالک
نیز تاریخ دیگر
نیز تاریخ دیگر چو کوفت کاروان بلاطبل اصلا شد بر فلک زکاخ شرف بانک الرحیل زآوای کوس ایتهالنفس ارجعی افتاد شور و ولوله در عترت…
مطایبه
مطایبه افضل الملک دروغی و ادیب زورکی خان مصنوعی و مستوفی شلتاقی منم وارث هر مرده از رندی و طراری منم زائر هر سفره با…
ماده تاریخ در سوگ حسین خان فرزند نظام السلطنه مافی
ماده تاریخ در سوگ حسین خان فرزند نظام السلطنه مافی چو رفت برباد زدست بیداد شعار نرگس عذار سنبل فغان بر آمد ز سرو و…
گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال
گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال وای بر خیک پنیر و سبد میوه تو ای پدر خانه و باغت به رقیبان دادند دختر…
عاشق شدی عجوزه دنیا را
عاشق شدی عجوزه دنیا را با این خمیدگی و کهن سالی اندر قمار بیع وطن دایم کارت مجاهدی شد و دلالی صال الجحیم باشی و…
شاه و وزیر و گربه دست آموز
شاه و وزیر و گربه دست آموز شنیده ام که شهی با وزیر خود میگفت که علم و فضل کلید خزانه هنر است درخت تلخ…
دهد جای وزارت قاضی چرخ
دهد جای وزارت قاضی چرخ قضای کشور ساوجبلاغم فرود آرد بخشم از پشت پیلان نهند رخت شرافت بر الاغم
در مدح حضرت امیر ع به پارسی خالص
در مدح حضرت امیر ع به پارسی خالص شهی که موردم تیغش اژدهائی بود هژبر پیکر و جادوکش و نهنگ اوبار توانم او را خواند…
در تهنیت وزارت دربار امیر بهادر جنگ
در تهنیت وزارت دربار امیر بهادر جنگ ایا امیر جوان بخت شاد زی که کنون امارت تو همی گشته با وزارت جفت سروش غیب بهر…
خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان
خسروا کرده فلک خوار و زبونم چندان که برون آمدن از خانه ندانم هرگز خاک در دیده ام افشانده حوادث آنسان که بجز اشک بصر…
چهار کار نکو کردی ای ملک آغاز
چهار کار نکو کردی ای ملک آغاز که ایزدت دهد از فضل عمر بی پایان نخست راندی بدسیرتان و دونان را دوم سپردی کار جهان…
پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک
پیش آن صاحب فرخنده بنالم به از آنک خاضع امر فلان بنده بهمان باشم صدر دیوان وزارت اگرم بپذیرد در اقالیم سخن صاحب دیوان باشم…
با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه
با تو ای چرخ زنم به نیرو گرچه خود نه پرویز و نه بهرامم و نه شاپورم لیک مخدوم من آنست که گوید فاش خازن…
ای ظهور تو چنان پدری
ای ظهور تو چنان پدری کاشف راز یخرج المیت گل و ریحان باغ چون نشدی باری آخر کرفس باش و شبت
امام محمد زکریا
امام محمد زکریا محمد زکریا طبیب رازی را که فیلسوف عجم بود و اوستاد عرب به فن فلسفه و طب و کیمیا و نجوم حساب…
از حکایت سال سیصد و نه
از حکایت سال سیصد و نه این حدیثم کجا شود فرمش که چو حلاج را بدار زدند نه رخش زرد شد نه چهره ترش چون…
یا امین الحق کهف الخلق شمس المذهب
یا امین الحق کهف الخلق شمس المذهب انت فی دیباجة العلیا طراز المذهب عش حساما ماضیا فی الدین سیفا قاضیا فی الوری یا حجة الاسلام…
مردم ایران دو فرقه اند که هر یک
مردم ایران دو فرقه اند که هر یک تخم امل را درون مزرعه دارند قومی مشروطه خواه گشته و بر دوش چتر ظفر با شعاع…
ماده تاریخ حاج آقا محسن عراقی
ماده تاریخ حاج آقا محسن عراقی حجت الاسلام کهف الحق ملا ذالمسلمین کز درخت علم نطقش بار و فکرش بیخ شد بحر علم و طور…
کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد
کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم کسی به عاریه هرگز…
فکاهی
فکاهی به و لله و به با لله و به تا لله بسی جز کلام الله پر نور به الیاس و به خضر و دشت…
شبی در روستا مهمان خود خواند
شبی در روستا مهمان خود خواند مرا در خانه پیری طاعن السن همی گفت ای دریغ از هوش این خلق که نشناسد مذنب را ز…
دولت جاوید خواهم از در یزدان
دولت جاوید خواهم از در یزدان «دانش » دانش پژوه صلح طلب را آنکه نمود است وصف ذات جمیلش غیرت ارژنگ کارگاه ادب را
در فتح ری نمود سپهدار نامدار
در فتح ری نمود سپهدار نامدار کاری که خارج از هنر و زور رستمست تاریخ این فتوح ز الهام کردگار جد و جهاد و جهد…
در تعزیت
در تعزیت داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز تا تو چون غنچه خوری خون و…
خسرو ایران خدیو شرق احمد شه که قدرش
خسرو ایران خدیو شرق احمد شه که قدرش برتر از اورنگ و گاه و افسر مریخ باشد عنقریب از همتش بینی درخت معرفت را داد…
چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است
چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است یا ز ترکان صحیح النسب قفقاز است چشم مستی که تو داری همه دارند ولی این روش…
پرنس ارفع دولت جهان هوش و خرد
پرنس ارفع دولت جهان هوش و خرد که تابد از رخ زیبایش فره ایزد ستم گریخت ز دادش چنانچه می بگریخت ز نام یزدان پتیاره…
بار خدایا مگیر سایه خود را
بار خدایا مگیر سایه خود را از سر این کودکان خفته در این مهد وین ملک ملک بخش را که شبانروز دارد در انتظار کار…
ای اهل زمانه پند گیرید
ای اهل زمانه پند گیرید از حال فکار این جگر خون در کیسه هزار دام دارد این جامه که می زند به صابون امروز بود…
آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید
آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید دولت از کوشش ابومسلم پانصد و بیست و چار سال شدند ملک را خواجه…
ابوالفتح خان ای که ایوان قدرت
ابوالفتح خان ای که ایوان قدرت بلند آسمان را شکست از درستی به فرهنگ و هوش تو اقرار داد ابونصر یمگان ابوالفتح بستی
همیشه شمس به قصد تو گشته یار زحل
همیشه شمس به قصد تو گشته یار زحل هماره ماه برغم تو خفته در عقرب حکیم با هنر از طعن آن حریف ظریف غریق بحر…
مدار غصه که خون منت حلال بود
مدار غصه که خون منت حلال بود مشو غمین که نیاید ز حلق کشته صدا اگر نه باورت آید ز بعد کشته شدن مرا مخوان…
لراقمها ایضا شهر رجب
لراقمها ایضا شهر رجب ملک ایران در دو عهد از دست افغان شد خراب نام افغان زین سبب در گوش ما شوم آمده آن یکی…
کسیکه از تو گراید همی بجای دگر
کسیکه از تو گراید همی بجای دگر بود مخالف قرآن و مؤمن انجیل ز درگه تو بجای دگر شدن باشد بجوی و چشمه شدن از…
صنیع الممالک بود طرفه نقشی
صنیع الممالک بود طرفه نقشی که هر بنده را واجب است احترامش چو دست طبیعت بزندان زهدان ز ستر عدم خواست دادن خرامش ز هر…
سعید سلطنه ای آنکه تا ابد خجلم
سعید سلطنه ای آنکه تا ابد خجلم ز فضل بی شمر و لطف بی کرانه تو گمانم آنکه فرامش نکرده ای که رهی برای حاجتی…
راجع به چوبداران گوسفند فروش
راجع به چوبداران گوسفند فروش بهنگام تقاضا هر که مال چوبداران را شود منکر بنزد من سزایش چوب دار آید تقاضا را محصل باید اما…
در علم کف شناسی
در علم کف شناسی نام تلهای کواکب که بود در کف دست گر ز ابهام شماری و به خنصر گروی زهره و مشتری است و…
در تاریخ تاسیس بیمارستان زنان و کودکان تهران
در تاریخ تاسیس بیمارستان زنان و کودکان تهران در عهد شه زمانه احمد شاهی که به عدل داستان است عهدی که به مسند معارف ممتاز…
خدایگانا من بنده آنکسم که بصدق
خدایگانا من بنده آنکسم که بصدق فریضه دارم بر خویشتن سجود ترا تو آن کسی که به تحقیق آفریده خدای پی نمایش انصاف خود وجود…
جواب نامه نیامد ز شاه و چشمم گشت
جواب نامه نیامد ز شاه و چشمم گشت سپید از ز فرات سرشک یعقوبی به وعده نیز دلم خوش نکرد و از من داشت دریغ…
تا که سردار اسعد اندر ری
تا که سردار اسعد اندر ری زد علم چون بر آسمان مریخ نعره توپ و بانگ صاعقه زد بر رخ ظلم سیلی توبیخ دهن جور…
این ز تو شایان و بر بماست سزاوار
این ز تو شایان و بر بماست سزاوار اقسم بالخنس الجوار الکنس بنده درگه امیریست که آمد در نسب اندر یکی ز دوده افطس
ای خواجه عون سلطنه ای داوری که نیست
ای خواجه عون سلطنه ای داوری که نیست یک تن همال و شبه تو در صفحه زمی داری هر آنچه ذکر شود جز کمال و…
اگر از جفای محمدعلی شه
اگر از جفای محمدعلی شه بر افتاد بنیاد و بنیان مجلس شگفتی نباشد که در بوستانها ز یک باد پژمرده صد شاخ نرگس حمای سلاطین…
نکوهش احزاب سیاسی
نکوهش احزاب سیاسی احزاب فتاده اند در خط جنون هر لحظه به رنگی شده چون بوقلمون با اینکه ندانند برون را ز درون کل حزب…
مرا ز روی تعصب معاندی پرسید
مرا ز روی تعصب معاندی پرسید پدر ز روی چه معنی نداشت روح الله جواب دادم و گفتم که او مبشر بود ز احمد قرشی…
ماده تاریخ جلوس محمد علی شاه
ماده تاریخ جلوس محمد علی شاه تا محمد علی شه قاجار صاحب تاج گشت و غاصب تخت سیل کین کند از عمارت داد پایه استوار…