گفتمش صد قدم توانی رفت

گفتمش صد قدم توانی رفت نفسی رفت و بی قدمتر گشت خیالی بخارایی

ادامه مطلب

دست فلک از پای درآورد مرا

دست فلک از پای درآورد مرا ای پای نهاده بر فلک دستم گیر خیالی بخارایی

ادامه مطلب

از دهانش کام دل برگیرم و خوش دل شوم

از دهانش کام دل برگیرم و خوش دل شوم گوشهٔ زلفش به دست من گر افتد یک شبی خیالی بخارایی

ادامه مطلب

چشم تو گر یک نظر درنگرد سوی دل

چشم تو گر یک نظر درنگرد سوی دل گوشهٔ زلف تو را گیرم و فارغ شوم خیالی بخارایی

ادامه مطلب

بیا می نوش ساقی با لب یار

بیا می نوش ساقی با لب یار غم دل را به دست دل رها کن خیالی بخارایی

ادامه مطلب

ناصح ار در کوی رندان پا نهد سر بشکنش

ناصح ار در کوی رندان پا نهد سر بشکنش تا ز فرق سرکند پا در ره مستان عشق خیالی بخارایی

ادامه مطلب