نام او نانوشته بر خواندم

نام او نانوشته بر خواندم چون نهادم سر قلم بر نام

ادامه مطلب

این زمان در عزیز فی الحال

این زمان در عزیز فی الحال تا زمان دگر چه باشد حال حرف اول ز هر دو گیر و دو پنج ربع دیگر دهش ز…

ادامه مطلب

آنکه در حسن مه چهارده بود

آنکه در حسن مه چهارده بود دی شنیدم که بپیوست بسی

ادامه مطلب

با من آن ترک کمان‌ابرو گفت

با من آن ترک کمان‌ابرو گفت پیش چشمش به زبان ترکی که ترا کشته‌ام آن زنده ببین در میان دو کمان ترکی

ادامه مطلب

عقل را میانه بربایی

عقل را میانه بربایی بر سر سنبل ار نهی بندی

ادامه مطلب

چون برافشاند آن پری‌رخ طره را

چون برافشاند آن پری‌رخ طره را دل برآورد ز درون طره سر

ادامه مطلب

با آنکه ترا سر مسلمانی نیست

با آنکه ترا سر مسلمانی نیست یاد بود و کنون نیست همان محبوبی

ادامه مطلب

گویم به تو نام آن شکرلب

گویم به تو نام آن شکرلب شیرین‌تر ازین چه کار باشد؟ خرما بگزین و بفکن از وی چیزی که میان خار باشد

ادامه مطلب

عیدی دیدم سر علم افتاد

عیدی دیدم سر علم افتاد فی‌الحال به جایش سر سنج بستم

ادامه مطلب