محمد خردمند
میبینی در آیینه نا آگاه میخندی
میبینی در آیینه نا آگاه میخندی میبینی در آیینهات یکماه میخندی گاهی به چشمت سرمه و گاهی رژ لبها میچرخی در گِرد خودت دلخواه میخندی…
مرغ آمین
مرغ آمین مرغ آمین دلم شد به قفس زندانی زندگی یکسره پیچیده به سرگردانی در نگاهم که به مانند پری می تابی عقل گوید که…
لبخند گهی بر لب ما هست ، گهی نیست
لبخند گهی بر لب ما هست ، گهی نیست با هیچکس از بود و نبودش گله ی نیست صد کشته جوان و به دو صد…
کم کم زمام اختیارم رفت از دستم
کم کم زمام اختیارم رفت از دستم گم کرده ام خود را نمیفهمم کجا هستم هر لحظه با صد استرس در انتظار تو در لابلای…
فصل پاییز اگر رفت بهاری آید
فصل پاییز اگر رفت بهاری آید فرض کن گرتو نباشی به چه کاری آید ؟ درد میروید از این اشک به کشت دل ما تو…
عاشق دلسرد
عاشق دلسرد آه! میپرسی غمی داری به دل یا درد؟! نه! بعد تو احساس هم تنها رهایم کرد نه! سفرهی دل را به هرکه گسترانم…
شعر جدید
شعر جدید تک بیت شعر، خاطرهی درد آور است حال و هوای هرغزل اکنون مکدر است بعد از وداع مردی که دلداده بود گفت: ای…
رمضان ماه شرف ماه دعا خوش آمدی
رمضان ماه شرف ماه دعا خوش آمدی بنوازی به عبادت دل ما خوش آمدی رمضان، فرصت محدوده و محبوب خدا ای امید دل بی نای…
دلی با درد ها خو کرد، درمان را نمی فهمد
دلی با درد ها خو کرد، درمان را نمی فهمد به مثل برگ پاییزی که باران را نمی فهمد کسی در انزوایی جهل عادت کرد،…
در صدا نام تو همنام تو کس می گیرد
در صدا نام تو همنام تو کس می گیرد دل من سخت حسود است نفس گیرد اسم تو مثل خودت خاص خودت باشد بس نام…
جا مانده ها
جا مانده ها آنچه از دیروز بر امروز و فردا مانده است داستان عشق قیس و نام لیلا مانده است آن که درد عشق با…
ترانه رمضان
ترانه رمضان مرحبا ماه گرامی و صفا باز آمد ماه عشق و عمل و مهر و وفا باز آمد عابد ماه مبارک به خدا نزدیک…
بیا و حال اهل درد بشنو
بیا و حال اهل درد بشنو غم داغ و سرود سرد بشنو ببین بعد از جدایی ها زمانه… چه حالی بر سرم آورد؟ بشنو فقط…
به تو از عشق سخن گفته و عاشق شده که
به تو از عشق سخن گفته و عاشق شده که با همه سختی به این درد ، موافق شده که تا ترا در خم و…
ای که عشق ساده و بی درد سر میخواستی
ای که عشق ساده و بی درد سر میخواستی در دعایت از خدایت بیشتر میخواستی آخر این امید ناممکن به مقصد می رسید از خدا…
آنکه درد عشق را پیدا و پنهان می کشد
آنکه درد عشق را پیدا و پنهان می کشد سرنوشت تیره تر با قلب ویران میکشد ساده عاشق می شود یک مرد اما عاقبت درد…
آغاز ماجرا
آغاز ماجرا تک بیت شعر نابت، آغاز ماجرا بود پیغام آشنایی، بر یار آشنا بود آوای دلنشینی، در وقت تلخکامی بر فکر و شعر شاعر،…
آره بس کن دلم از درد کشیدن سیر است
آره بس کن دلم از درد کشیدن سیر است زخم های سخنت تیز تر از شمشیر است گفته بودم که « تو دنیای منی »…
غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد
غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد کودکم میخندد اما لقمهی نانی ندارد دشمن آدم به جانش چنگ و دندان تیز کرده رحم در…
مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم
مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم مانند گل بشگفتنم را دوست میدارم دل را فقط با یاد حق شاداب میسازم از هرچه غیر از مهربانیهاست…
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی
یارب توئی که لایق حمد و ستایشی خواهم کنم دمی به حضورت نیایشی دل تیره شد چو شام سیاه بدون ماه یارب بده به یاد…
دودی که سراپردهی خورشید جهان است
دودی که سراپردهی خورشید جهان است آه پر از اندوه دل آدمیان است سگ ها شده گرگی و شبیخون زده اما تقصیر همه گردن بیچاره…
در عشق با جناب شما کم نداشتم
در عشق با جناب شما کم نداشتم عمری گذشت و لحظه ی بی غم نداشتم تا عشق من به حسن تو گردید منحصر چیزی به…