مونس دلبند

مونس دلبند بر طبع بشر مونس و دلبند کتاب است با پند کند حال تو خرسند کتاب است اندیشه و افکار همه نخبه ی تاریخ…

ادامه مطلب

محترم تا میتوانی ظالم و غدار باش

محترم تا میتوانی ظالم و غدار باش با ستمکاران شهرت یاور و همکار باش اختطاف و چور و غارت کن تمام ملک را مافیایی قاتلان…

ادامه مطلب

گرگان عفت پرسه در هر بیشه ی دارند

گرگان عفت پرسه در هر بیشه ی دارند سنگ جفا بر پیکر هر شیشه ی دارند با طرح های تازه تر تخریب های بیش پیداست…

ادامه مطلب

قصه‌ی عاشقی از کیسه برون آوردم

قصه‌ی عاشقی از کیسه برون آوردم داستان دگر از فصل جنون آوردم تا جوان شد هوس عشق جوانتر می شد دیده ام از غم ناچیز…

ادامه مطلب

عشق در سینه‌ی -مخروبهء- مهمان نشود

عشق در سینه‌ی -مخروبهء- مهمان نشود در دلی هست که از مرگ هراسان نشود عشق -ارچند- گره خورده‌ی پیچاپیچ است مشکلی نیست به لبخند تو…

ادامه مطلب

صادقانه می رزمیم، در رکاب آزادی

صادقانه می رزمیم، در رکاب آزادی شوق دیگری دارد، انقلاب آزادی کودکان این میهن، با غرور تاریخی عاشقانه می بیند، هرکه خواب آزادی علم و…

ادامه مطلب

سخن از دایره ی عشق فراتر رفته

سخن از دایره ی عشق فراتر رفته اختیار دلم از دست خودم در رفته ساده جا کردی به دل آه از این سادگی ها خبر…

ادامه مطلب

دوستت دارم

دوستت دارم محمد ای رسول مهربانی دوستت دارم رسول عشق و نور جاودانی دوستت دارم محبت از لب و لبخند تو سرچشمه می‌گیرد بگوید هرکسی…

ادامه مطلب

دل درون قفس سینه ی من جا مانده

دل درون قفس سینه ی من جا مانده مثل مرغی که به دامی تک و تنها مانده حسرت دامن آغشته به خون را بکشد مادری…

ادامه مطلب

خاطره‌ی عشق

خاطره‌ی عشق دلی که مهر و محبت در آن اثر نکند به مثل شاخه ی خشکیده ی ثمر نکند به سنگ خاره نگو سخت تر…

ادامه مطلب

تک درخت تنهایی

تک درخت تنهایی تک درختی به دشت تنهای ، زخمی ی دشنه های پاییزم بی تو این روزهای بارانی ، از غم دوری اشک میریزم…

ادامه مطلب

پیش اندوه نبودت درد کم می‌آورد

پیش اندوه نبودت درد کم می‌آورد زیر بار غصه‌ها هر مرد کم می‌آورد نیستی قلبم قرارش نیست، در بی‌تابی‌اش… دوره‌گردی های یک ولگرد کم می‌آورد…

ادامه مطلب

به مثل رود تا آخر سقوط آبشاران را

به مثل رود تا آخر سقوط آبشاران را نمی‌فهمد دلم شیب و فراز این خیابان را غم از عمر گرانم آن‌چنان با مزه می‌خورد که…

ادامه مطلب

آیینه ی احساس های خوب من مادر

آیینه ی احساس های خوب من مادر در بوستان واژه ها مرغوب من مادر تصویری از لطف خدای مهربانی هاست لطفی که دارد بانوی محبوب…

ادامه مطلب

ای جلوه گاه پرتو خورشید ای مادر

ای جلوه گاه پرتو خورشید ای مادر ای هم‌جوار واژه‌ی توحید ای مادر روشن شود هر تیرگی از حسن لبخندت مهتاب ما در زندگی تابید…

ادامه مطلب

امشب که شیرین کردی از لبخند کامم را

امشب که شیرین کردی از لبخند کامم را مهتاب من ! روشن نمودی بزم شامم را در تنگنایی غصه و تردید می مردم از شهد…

ادامه مطلب

از گذشته‌ها

از گذشته‌ها دیریست به دام غمت ای یار! اسیرم چون بلبل آشفته به گلزار؛ اسیرم تیر نگهت لشکر احساس شکسته من با غم تو در…

ادامه مطلب

آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم

آتش گرفته یارب ، بر آستان مسلم در خاک و خون فتاده طفل و جوان مسلم با هر بهانه هرجا، ظلم است و جبر و…

ادامه مطلب

غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد

غم از این وحشت سرای سفله پایانی ندارد کودکم می‌خندد اما لقمه‌ی نانی ندارد دشمن آدم به جانش چنگ و دندان تیز کرده رحم در…

ادامه مطلب

مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم

مثل طلوعی در دل معنا پدیدارم مانند گل بشگفتنم را دوست می‌دارم دل را فقط با یاد حق شاداب می‌سازم از هرچه غیر از مهربانی‌هاست…

ادامه مطلب

یارب توئی که لایق حمد و ستایشی

یارب توئی که لایق حمد و ستایشی خواهم کنم دمی به حضورت نیایشی دل تیره شد چو شام سیاه بدون ماه یارب بده به یاد…

ادامه مطلب

دودی که سراپرده‌ی خورشید جهان است

دودی که سراپرده‌ی خورشید جهان است آه پر از اندوه دل آدمیان است سگ ها شده گرگی و شبیخون زده اما تقصیر همه گردن بی‌چاره…

ادامه مطلب

در عشق با جناب شما کم نداشتم

در عشق با جناب شما کم نداشتم عمری گذشت و لحظه ی بی غم نداشتم تا عشق من به حسن تو گردید منحصر چیزی به…

ادامه مطلب