قطعات – محتشم کاشانی
زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید
زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید در دهر یک معرف شیرین ادا چو او چون کرد از کمال رضا وام جان ادا تاریخش…
اگر خرمنی را تبه کرد برقی
اگر خرمنی را تبه کرد برقی که دودش گذر کرد از چرخ گردان وگر خانهای را ز جا کند سیلی که صد دیده گردیده چون…
چو خواجه میر حسن آن جهان عز و وقار
چو خواجه میر حسن آن جهان عز و وقار ازین جهان به جهان دگر گرفت وطن وز آشیان بقا شاهباز همت او هوای خلد برین…
زهی بر حشمت گردون اساست
زهی بر حشمت گردون اساست ز حیرت دیدهٔ افلاک خیره به من لطف دی و امروزت آخر چه باشد گر بود بر یک و تیره…
آن خداوند محتشم چاکر
آن خداوند محتشم چاکر که فزونست حشمتش ز جهان دی برسم عیادتم از خاک برگرفت آن نهایت احسان چون تو را دیدن عرق ز عرق…
در تاریخ پدر خود گوید
در تاریخ پدر خود گوید والدمن خواجه میراحمد که بود از اعتقاد رشتهٔ مهر امیرالمؤمنین حبلالمتقین با گناه بی حد از دنیا چو رحلت مینمود…
شاعر خیره در اقلیم سخن میباشد
شاعر خیره در اقلیم سخن میباشد جان ستاننده ز اعدانه به تلخی به خموشی گر بنابر غرضی گرچه نگوید هجوت مدحت آن نوع بگوید که…
آن شه حسن کز غلامی اوست
آن شه حسن کز غلامی اوست بندگی را شرف بر آزادی گنج حسنش اگر مکان طلبد در دو عالم نماند آبادی خون ز شریان جبرئیل…
در تقاضا گوید
در تقاضا گوید صبا به خدمت خدام خواجگی برسان نیاز من که به جان و دلش هوا خواهم بگو اگرچه به عنوان شاعری هرگز نیامد…
سرا سروران جد اعلای تو
سرا سروران جد اعلای تو محمد رسول امین کریم که از بس به خلق خداوند بود به نام خود او را رئوف و رحیم گران…
ای بخت میرساند از اشفاق بیقیاس
ای بخت میرساند از اشفاق بیقیاس ادبار با هزار تواضع سلام تو پیک صبا ز روضهٔ نومیدی آمده با یک جهان شمامه به طوف مشام…
در شکایت فرماید
در شکایت فرماید ای بر سبیل حاجت صد محتشم گدایت وی درکمال حشمت ارباب حاجت از تو در کوچهٔ ظرافت عمری دواندام از جهل کردم…
زین الانام خواجه قلیخان که جد او
زین الانام خواجه قلیخان که جد او بد شیخ بابویه سلام الوری علیه ناگاه از جهان به جنان نقل کرد و گشت تاریخ رحلتش ولد…
ای بلند اختر سپهر وجود
ای بلند اختر سپهر وجود وی گران گوهر خزانه جود به خدایی که داشت ارزانی به تو در ملک خود سلیمانی که اگر زین فتاده…
در بارگه امام شافع
در بارگه امام شافع فرزند رسول و نور یزدان شد سید ما به مهر فطری در قرب جوار از مقیمان این موت به از حیات…
صاحبا من که بهر پیشکشت
صاحبا من که بهر پیشکشت از سخن صد خزانه میخواهم جز به آن در نمیفرستم مدح گنج در گنج خانه میخواهم از خدا بهر کحل…
یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب
یارب امشب از علامتها چه میبیند به خواب آن که فردا خواهمش کردن علامت در جهان با کدامین قسمت رسوائی شود یارب قرین آن که…
شکر کز فیض کرد بار دگر
شکر کز فیض کرد بار دگر جنبشی بحر لطف ربانی گوهری از محیط نسل نهاد رو به ساحل چو نجم نورانی مهی از برج سلطنت…
ای جهان را از تو در گوش امید
ای جهان را از تو در گوش امید استمالتهای عام شامله از پی اصلاح چشمم لازمست مصلحی از مصلحات کامله سویم از روی نوازش کن…
قطعه
قطعه ای شمع سرکشان که به سر پنجهٔ جفا سر رشته وفای مرا تاب دادهای گر سارمت فکار به زخم سخن مرنج چون خنجر زبان…
ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت
ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت خسرو تخت فلک سوده جبین صد باره وی درم پاش سنی پیشه که بر اهل نیاز بوده…
ماده تاریخ فوت
ماده تاریخ فوت از باغ جلال ملت آن تازه نهال کافاق آراست چون رفت و خرد حساب کمیت سال از طبعم خواست گل دستهٔ گلشن…
ای نمایان سهیل اوج وجود
ای نمایان سهیل اوج وجود کافتاب سپهر ایجادی وی همایون نگین خاتم جود که چو حاتم به بذل معتادی دل ویران هرکه بود نهاد ز…
صاحب از راه خداوند زمین و آب کن
صاحب از راه خداوند زمین و آب کن ای خداوندی ملاذی اعتضادی صاحبی من که یک دینار را امروز صاحب نیستم چون توانم کرد آب…
ای شهریار ذیشان کز غایت بزرگی
ای شهریار ذیشان کز غایت بزرگی شان تو بینیاز است از مدح خوانی من گرد بنای حسنت هست آهنین حصاری از پاس دعوت خلق چون…
در مرثیه فرماید
در مرثیه فرماید باز فلک سلسلهای زد به هم کز اثرش گشت جهانی حزین اتشی افروخت که از پرتوش دود برآمد ز زمان و زمین…
مرثیه در شهادت میر معصوم گوید رحمهالله
مرثیه در شهادت میر معصوم گوید رحمهالله امیر اعدل اعظم پناه ملک و ملل ملاذ اهل جهان کارساز اهل زمان ملک مواکب انجم سپاه مه…
ای دل انصاف ده که چون نبود
ای دل انصاف ده که چون نبود دور از جور خویش شرمنده کز پی هم ز گلشن سادات سه همایون درخت افکنده اول آن نونهال…
در مرثیه یکی از خواتین فرماید
در مرثیه یکی از خواتین فرماید همای آشیان سلطنت شهزاده سلطانم مه خورشید پرتو مه چه رایات سلطانی مهین بانو که بر تخت تجرد داشت…
هر نفس میکرد چون از تاب مرگ
هر نفس میکرد چون از تاب مرگ رشتهٔ عمر عزیزی کو تهی هر زمان میشد چو از دست اجل پیکری در خاک چون سرو سهی…
ای همایون فارس میدان دولت کاورند
ای همایون فارس میدان دولت کاورند کهکشان بهر ستوران تو کاه از کهکشان گرچه ناچارست بهر هر ستوری کاه و جو تا به دستور ستور…
در مرثیهٔ شاه زاده سلطان حسین
در مرثیهٔ شاه زاده سلطان حسین ناگه از طبعم مشام دل شنید بوی طوفان خیزی کون و مکان بهر آن گردید نطقم نوحه گر کز…
مرثیه
مرثیه خورشید اوج حسن محمد امین که بود روشن ز رویش آینهٔ آفتاب و مه وز کثرت مرور شهور و سنین نداشت کاهش به ماه…
ایا ستوده وزیری که دور گردون را
ایا ستوده وزیری که دور گردون را قضا سپرده به دست تصرف تو عنان خلفترین ولد مادر زمانه که ساخت مهین خدیو زمینت خدایگان زمان…
رباعیات
رباعیات ازین شش رباعی که کلکم نگاشت برای جلوس خدیو جهان هزار و صد بیست تاریخ از او قدم زد برون هشت افزون بران بدین…
وله ایضا
وله ایضا سرا سروران جد اعلای تو محمد رسول امین کریم که از بس به خلق خداوند بود به نام خود او را رئوف و…
ایضا در مرثیه گوید
ایضا در مرثیه گوید گل حدیقه دل خواجگی که بود قدش نهال تازه رس بی مثال گلشن جان ز پا فتاد و خرد گفت بهر…
در ماده تاریخ گوید
در ماده تاریخ گوید شیخ حیدر کز کمال اعتقاد دست بیعت داد با آل علی از جهان چون رفت بادا در جنان خرم و دلشاد…
نخل باغ دل امیر گلرخ نسرین عذار
نخل باغ دل امیر گلرخ نسرین عذار کز خط او داشت خجلت سنبل اندر بوستان از سموم مرگ چون گلبرگ پژمرده شده خط نو بود…
بر سر تربتی رسیدم دوش
بر سر تربتی رسیدم دوش خرم و غم زدا و محنت کاه نور مهر علی و عترت او زان مکان رفته تا به ذروهٔ ماه…
در عزل گوید
در عزل گوید سرور عادیان سر غولان آن که نبود به هیاتش دگری وان بزرگ شترلبان که بود پیش او صد نواله ماحضری بودی او…
همان اوج دولت شاه یحیی
همان اوج دولت شاه یحیی که پروازش گذشت از ذروهٔ ماه به تنگ آمد دلش ناگه ازین بوم ز هم پروازی اقران و اشباه چو…
حافظ آن خود رو درخت باغ نظم
حافظ آن خود رو درخت باغ نظم زد به تیغ کین عدویی بیخ او بود بس قابل ولی شمشیر را قابل شمشیر شد تاریخ او