قطعات – حزین لاهیجی
مطایبه
مطایبه پرسید دوش ساده دلی از من این سخن با سینهٔ پرآتش و با دیدهٔ پرآب کاندر زمانه هر چه بود، نیست بی سبب خواه…
قطعه در شکوه از بخت
قطعه در شکوه از بخت حزین، از جهان دژم، خاطرم سر و برگ یک موی سامان نداشت ببین نارسا طالع چاک را که از تنگی…
در تاریخ فوت فاضل بزرگ، شیخ عبدالله گیلانی(رحمهٔ الله علیه)
در تاریخ فوت فاضل بزرگ، شیخ عبدالله گیلانی(رحمهٔ الله علیه) افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و…
بثّ و شکویٰ
بثّ و شکویٰ چون زادم از نتایج علوی به مهد خاک عنقای قاف همّتم از عرش زد صفیر بانگی تمام زجر و صفیری تمام اثر…
ماده تاریخ
ماده تاریخ احرام روضه شیخ، بستیم و شد میّسر گردید دیده روشن، از نور باهرِ شیخ سالی که این سعادت، ما را میّسر آمد تاریخ…
شرم از نارسایی مدح
شرم از نارسایی مدح گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین نازم خرام کبک همایون مثال را در حکم ماست ملک سلیمانی سخن گوییم شکر…
در تاریخ فوت پدر دانشمند خود گفته است
در تاریخ فوت پدر دانشمند خود گفته است علامهٔ دهر، والد والا شان چون کرد سفر به جنّت جاویدان در واقعهٔ رحلت او، کلک حزین…
این قطعه را از هند به عالم بزرگ امیر صدرالدین محمد رضوی قمی نوشته و به نجف اشرف فرستاده است
این قطعه را از هند به عالم بزرگ امیر صدرالدین محمد رضوی قمی نوشته و به نجف اشرف فرستاده است حزین، از تقاضای همّت برآنم…
و نیز در اندرز
و نیز در اندرز هر روز کز سرور تو ای شاه بگذرد روزی مرا هم از غم جانکاه بگذرد آخر، نه راحت تو بماند نه…
دربارهٔ برخی از مردم
دربارهٔ برخی از مردم گفت یاری، حزین بی دل را خلق را در فساد می بینم همه مست شراب کبر و حسد همه غرق عناد…
در تاریخ فوت اسوهٔ عارفان میر محمّد تقی رضوی خراسانی
در تاریخ فوت اسوهٔ عارفان میر محمّد تقی رضوی خراسانی تا ز عالم فانی، عارف زمان رفته از تن جهان گویی، عمر جاودان رفته هر…
اندرز
اندرز عاقلی، رنجه شد از طعن عدو قلت هذا عجبٌ کیف یسوغ راست گر گفته چه رنجی از راست؟ گر دروغ است، چه رنجش ز…
و نیز در مطایبه
و نیز در مطایبه ای فلانی، شگفت نیست مرا از عجبهای هند و بنگاله عجب آید از این که زاییده ست ماچه خر مادر تو،…
در وصف شمشیر
در وصف شمشیر به کف تیغ من اژدها پیکری ست اباصولت شیر و خشم پلنگ در این کاخ ظلمت، درخشان چراغ به دربای هیجا، تناور…
در تاریخ تدوین چهارمین دیوان خود فرموده است
در تاریخ تدوین چهارمین دیوان خود فرموده است هزار و یکصد و پنجاه و پنج هجری بود که گشت نسخه ی دیوان چارمین سپری قصیده…
اژدها
اژدها ایّام، گرسنه اژدهایی ست کاو راست نواله، مغز آدم گشته ست به خون مردمی سرخ این اشقر دیوزاد را، دم این تیشهٔ نخل میوه…
معنی لفظ حیات
معنی لفظ حیات ای چرخ، باید از تو در تن عرصه کم زدن من اسب طرح دادم، این فیل مات چیست؟ کج بازی تو را…
در وصف خود و انتقاد از بی هنران
در وصف خود و انتقاد از بی هنران ازچهل سال فزون شد که به شیرین سخنی من چو خورشید در اقطار جهانم مشهور آن سرافیل…
در پاسخ نامهٔ مشتاقانهٔ شاه طهماسب ثانی که او را به همراهی خود دعوت کرده بود
در پاسخ نامهٔ مشتاقانهٔ شاه طهماسب ثانی که او را به همراهی خود دعوت کرده بود ای صاحبی که از اثر رنگ و بوی تو…
آزادی دو عالم
آزادی دو عالم ای دل، به قدر خواهش، در چشم خلق خواری آری به قدر حاجت، طالب ذلیل باشد یک قطره آبرو را، نتوان به…
و نیز در وصف خامهٔ خویش
و نیز در وصف خامهٔ خویش لوحش الله خامه ام که به صدق هست با معنیش وفا و وفاق ترجمان غم نهان من است چون…
در وصف قلم پرتوان خود سروده است
در وصف قلم پرتوان خود سروده است ریزد شکرین نکته حزین از نی کلکم کام همه شکرشکنان ساخته شیرین از غاشیه داران کمیت است کمیتم…
داستان گاو و مسجد
داستان گاو و مسجد یکی از اهل ورع، گاوی را جانب مسجد آدینه بخواند که بیا همره من تا مسجد گاو از دعوت عابد درماند…
قطعه در نکوهش روزگار خویش
قطعه در نکوهش روزگار خویش روزگاریست، عقل می کوبد کنج آسایش اختیارکنم در به روی جهانیان بندم کنج آسایش اختیارکنم سفر دور مرگ، نزدیک است…
در وصف خود سروده است
در وصف خود سروده است لایق مدح در زمانه چو نیست خویشتن را همی سپاس کنم هر چه گویم نه تهمت است و نه لاف…
حال ابنای زمان
حال ابنای زمان حیرتی دارم حزین از حال ابنای زمان کودنی چند، از چراگاه کمی و کوتهی پوزهء دعوی گشاده ستند در میدان لاف مبتدی…
قطعه در صفت دنیاطلبان
قطعه در صفت دنیاطلبان دنیاطلبان سهیم خود را جان منتظرند تا برآید خواهند فنای یکدگر را تا کار به مدعا برآید در ماتم مرگ خر…
در رثای پدر علامه اش طاب ثراه
در رثای پدر علامه اش طاب ثراه سپهر از مرگت ای صاف حقیقت، بی صفا گشته نمی ماند به سرکیفیتی، مینای خالی را کشیدی تا…
خطاب به امیری نادان
خطاب به امیری نادان چارپایی شنیده ام مرده است از امیرکبیر، طال بقاه چون که سنجیدم این سخن، گفتم غلط افتاده است در افواه بعد…
قطعه دربارهٔ صبر و شکیبایی
قطعه دربارهٔ صبر و شکیبایی شب گذشته، فتادم به خاک کوچهٔ غم هزار مرحله، ز آرامگاه راحت دور دلی دیار محبّت، تنی خراب ستم لبی…
در ذمّ بعضی از اصحاب غرور
در ذمّ بعضی از اصحاب غرور ای صاحبی که مایهٔ تفریح عالمی ذات مبارکت، سبب کامرانی است بشنو سه چار مصرع غرّا، ز خامه ام…
تاریخ تولّد میر ضیاء الدّین
تاریخ تولّد میر ضیاء الدّین مولود عزیز، قرّهٔ العین کمال افزود کمال، ماه فروردین را از سال ولادتش، دهد نام، خبر بشماری اگر، میرضیاء الدّین…
قطعه
قطعه در همه عمر، بر صحیفهٔ دهر هر چه این کلک مشکبار نوشت اول آن را به لوح خاطر من قلم فیض کردگار نوشت
در عذرخواهی از اتفاق توارد در اشعار
در عذرخواهی از اتفاق توارد در اشعار به خدایی که از اشارت کن عالمی را نموده معماری که مرا شعر و شاعری عار است کاش…
تضمین از سعدی
تضمین از سعدی بود بر محملم، دل چون درایی مرنج از من، اگر سنجم نوایی نفس در پردهٔ دل می سراید ز سعدی نکته درد…
قطعه در شکایت
قطعه در شکایت خون در دلم ازکاوش ایام نمانده ست این آبله را نیشتر خار مکیده ست من حمزه نیم در صف این عرصهٔ خونخوار…
در مذمّت گرما
در مذمّت گرما در جهنمکده هند که از تاب هوا شعله ور چون پر پروانه بود، بال ملخ دارد افسرده تو را، شعبده چرخ حزین…
تاریخ بنای مسجدی که در بنارس متصل به مقبرهٔ حزین است
تاریخ بنای مسجدی که در بنارس متصل به مقبرهٔ حزین است جبهه بر خاک نه درین مسجد کز برای عبادت است اینجا بهر تاریخ این…
فقیر جاهل
فقیر جاهل در غمکدهٔ جهان ندیدم محروم تر از فقیر جاهل از فقر، ندیده کام دنیا هم آخرتش ز جهل، باطل
در حکمت
در حکمت نمود این سوال از فلاطون یکی ز دشمن چه سان کینه باید کشید؟ جوابش چنین داد، روشن روان به فضلی که گردد تو…
به یکی از بزرگان نوشته است
به یکی از بزرگان نوشته است ای که دارد لوای اقبالت آفتاب بلند، سایه نشین بود از نوبهار خلق توام نفس مشکسای فروردین نکته ای…
قطعه در شکایت بعضی از مردم زمان خود
قطعه در شکایت بعضی از مردم زمان خود قدر هر سفله، از تو گشت علم ای سپهر خَم، این چه انصاف است از تو، امروز…
در وصف خامهٔ خود
در وصف خامهٔ خود خامهٔ مشکین من، تا شده معنی طراز کرده جهان سخن، تنگ به دانشوران سر نتواند فراخت، حاسد برگشته بخت خامه مرا…
به بعضی از یاران خود نوشته است
به بعضی از یاران خود نوشته است ای تو نور نظر، ز دیدهٔ ما رفتی و گل به ما فرستادی دیده ای را که بود…
صحبت ناجنس
صحبت ناجنس دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم نشد از شش جهتم راه گشادی پیدا…
در توسل به حضرت خاتم الانبیاء (ص)
در توسل به حضرت خاتم الانبیاء (ص) یا خاتم النبییّن، غمخوار عالمی تو پیش تو چون ننالم؟ از جور آسمانی از عرض شکوه هرچند، خالی…
تغزّل
تغزّل بحری ست محیط غم که در خون یازد نفس شناوران را چون بیضه شکسته، صعوهٔ عشق پرواز عقاب شهپران را آن غنچه دهان که…
غیر آزادگان
غیر آزادگان غیر آزاده خاطری که بود برتر از چرخ و انجمش، پایه باقیان، زیر آسمان هستند همچو در زیر ماکیان خایه گر سر از…
در تفاخر
در تفاخر شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟ گاه در طول کند صف شکنی، گاه…
برای کسی که اشعار او را به سرقت برده است
برای کسی که اشعار او را به سرقت برده است غزلی برده رندکی از من که نگویم ز ننگ، نامش باز سخن عاشقان نمایان است…