قصاید منوچهری دامغانی
آمد ای سید احرار! شب جشن سده
آمد ای سید احرار! شب جشن سده شب جشن سده را حرمت، بسیار بود برفروز آتش برزین که درین فصل شتا آذر برزین پیغمبر آذار…
می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل
می ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل خوشبوی ملی چون گل، خودروی گلی چون مل مل رفت به سوی گل، گل…
در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود
در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود المنة لله که این ماه خزانست ماه شدن و آمدن راه رزانست از بسکه درین…
در مدح خواجه احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود
در مدح خواجه احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز لالهٔ خودروی…
در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم کثیر
در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم کثیر نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژیر با طالع مبارک و با کوکب منیر ابر سیاه چون…
الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست
الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست نه ابرست و نه خورشید، نه بادست و نه گردست بیار ای بت کشمیر، شراب کهن پیر…
نوای تو ای خوب ترک نوآیین
نوای تو ای خوب ترک نوآیین درآورد در کار من بینوایی رهی گوی خوش، ورنه بر راهوی زن که هرگز مبادم ز عقشت رهایی ز…
در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی
در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی وقت بهارست و وقت ورد مورد گیتی آراسته چو خلد مخلد گیتی فرتوت گوژپشت دژم روی…
در مدح خواجه ابوسهل زوزنی
در مدح خواجه ابوسهل زوزنی نوروز روزگار نشاطست و ایمنی پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی بر یاسمین عصابهٔ در منضد است بر ارغوان طویلهٔ…
چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست
چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست خلدست ولیکن نه درو جوی عقارست چون ابروی معشوقان با طاق و رواقست چون روی پریرویان با رنگ و…
نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ
نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ گل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی آن…
در وصف بهار و مدح میرکامگار
در وصف بهار و مدح میرکامگار اندر آمد نوبهاری چون مهی چون بهشت عدن شد هر مهمهی بر سر هر نرگسی ماهی تمام شش ستاره…
در مدح خواجه احمد وزیر سلطان مسعود غزنوی
در مدح خواجه احمد وزیر سلطان مسعود غزنوی ابر آذاری چمنها را پر از حورا کند باغ پر گلبن کند، گلبن پر از دیبا کند…
چو از زلف شب باز شد تابها
چو از زلف شب باز شد تابها فرو مرد قندیل محرابها سپیدهدم، از بیم سرمای سخت بپوشید بر کوه سنجابها به میخوارگان ساقی آواز داد…
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان نه هر چه داد، ستد…
در وصف بهار و مدح شهریار
در وصف بهار و مدح شهریار نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز ای بلنداختر نامآور، تا چند…
در مدح خواجه طاهر
در مدح خواجه طاهر بینی آن بیجاده عارض لعبت حمری قبای سنبلش چون پر طوطی، روی چون فر همای جعد پرده پرده در هم همچو…
خوشا قدح نبیذ بوشنجه
خوشا قدح نبیذ بوشنجه هنگام صبوح، ساقیا، رنجه نه نرد و نه تخته نرد پیش ما نه محضر و نه قباله و بنجه نظاره به…