در مدح اطهر بن اشرف بن بوعلی

در مدح اطهر بن اشرف بن بوعلی ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی مفخری بر عترت مختار بی آل ولی هر حدیث از…

ادامه مطلب

چه کردم؟

چه کردم؟ بسر هر سخنی را که ابتدا کردم درست و راست چنان دان که من ادا کردم بسوز سینه فرزندت ای ولی نعمت حکیم…

ادامه مطلب

در مدح وزیر صدرالدین

در مدح وزیر صدرالدین صدری که بر صدور زمانه مقدم است درگاه او چو کعبه شریف و معظم است اندر میان آدمیان چون فرشته است…

ادامه مطلب

در مدح میرعمید سعدالدین

در مدح میرعمید سعدالدین هلال روزه نمود از سپهر پر اختر بشکل مشرب زرین ز چشمه کوثر کنار چشمه کوثر رسد بروزه گشای رحیق محترم…

ادامه مطلب

در مدح گوید

در مدح گوید ای بر تو ناروا بدکاران بر تو روان دعای نکوکاران بیدار بخت نیک ترا ناید حاجت به پاسبانی بیداران یزدانت کافرید نگه…

ادامه مطلب

در مدح علاء الدین محمد بن سلیمان

در مدح علاء الدین محمد بن سلیمان آورد گرد فتح و ظفر پیش چشم ما باد از رکاب عالی لازال عالیا گرد از رکاب عالی…

ادامه مطلب

در مدح صاحب الصدر عمر

در مدح صاحب الصدر عمر کار دین صدر دنیا صاحب عادل عمر راست گشت از بذل دنیائی بدنیا سربسر هرچه در عالم ببینی خیر بینی…

ادامه مطلب

در مدح سعدالملک مسعود

در مدح سعدالملک مسعود وزیر شاه سعد الملک مسعود چو سعد آباد کرد از روی محمود که سعدین فلک مسعود گشتند ز سعدالملک سعد آباد…

ادامه مطلب

در مدح دهقان اجل احمد سمسار

در مدح دهقان اجل احمد سمسار شاید بسرو دیده شدن پیشرو کار کاندر سفر باد خدای همه احرار خورشید معالی فلک فضل و محامد دهقان…

ادامه مطلب

در مدح امیر اتابک برغوش

در مدح امیر اتابک برغوش ببر ای باد صبا مژده بتلقین سروش بهمه خلق جهان دربدر و گوش بگوش که شفا یافت سر تاجوران تاج…

ادامه مطلب

در مدح اسفهسالار

در مدح اسفهسالار پری دیدار حوری یاسمن خد دری رفتار کبکی نارون قد نه نی خدوی اندر یاسمن رنگ نه بی قد وی اندر نارون…

ادامه مطلب

وزیر خجسته پی

وزیر خجسته پی ای پایگاه قدر تو بر خط استوی از فر تو چو خلد برین گشته استوی در باغ استوی طرب انگیز بگذران لحن…

ادامه مطلب

در مدح وزیر صدر جهان

در مدح وزیر صدر جهان ای صاحبی که صاحب صاحبقران توئی وندر جهان کسی بهست از جهان توئی صدری کز او نبازد خلق جهان توئی…

ادامه مطلب

در مدح مؤید

در مدح مؤید ای عامل خراج کفایت نمای راد دستور خسرو و شرف دست میرزاد خورشید جاودان مؤید یمین دین کز سایه یمین تو زفتان…

ادامه مطلب

در مدح قدر طغان خان

در مدح قدر طغان خان پادشاه جهان ز راه رسید ملک نو شد چو پادشاه رسید شاه شاهان قدر طغان خاقان از سفر با کمال…

ادامه مطلب

در مدح عثمان اغل

در مدح عثمان اغل ای عارض و قد تو از سرو وز مه نشان سرو تو طرب فزای ماه تو نشاط جان بر عارض و…

ادامه مطلب

در مدح شجاع الدین

در مدح شجاع الدین علی است روز مصاف و نبرد و کوشش و کین سر سپه شکنان بوعلی شجاع الدین بهاء دولت عالی مبارز الحضرت…

ادامه مطلب

در مدح سعدالملک مسعود بن اسعد

در مدح سعدالملک مسعود بن اسعد ای بنظم آراستن با سعد اکبر هم نفس مدح سعدالملک مسعود بن اسعد گوی و بس آنکه نفس ناطقه…

ادامه مطلب

در مدح حمیدالدین

در مدح حمیدالدین بدست خاطر من داده شد عنان سخن زمانه داد زبان مرا بیان سخن بیان کنم صفت حسن آن کمان ابرو اگر ببازوی…

ادامه مطلب

در مدح افتخار الدین عمر

در مدح افتخار الدین عمر آمد خجسته موسم قربان بمهرگان خون ریز این بهم شد با برگ ریز آن با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق…

ادامه مطلب

در مدح افتخار الدین رضا ابن شمس الدین عمر

در مدح افتخار الدین رضا ابن شمس الدین عمر داستان عشق فرهاد آمد و شیرین بسر وان من نوشد ز سر در عشق آن شیرین…

ادامه مطلب

امام کیست

امام کیست ایا گرفته تو اندر سرای جهل مقام تهی ز دانش و غرقه میان بحر ظلام ایا بعمری دایم فسوس گشته دیو ز مصطفی…

ادامه مطلب

در مدح وزیر شمس الملک

در مدح وزیر شمس الملک ای صاحبی که خطبه دولت بنام تست کوس شهنشهی زده بر طرف بام تست جام جهان نمای دل تست و…

ادامه مطلب

در مدح مؤیدالدین

در مدح مؤیدالدین ز قد چون الف سیم آن لطیف غزال فراقم آمد و شد قد من چو زرین دال بدال زرین سیمین الف بمن…

ادامه مطلب

در مدح قدر خان

در مدح قدر خان سلطان شرق شاه قدرخان ملکدار ملک پدر گرفت بتأیید کردگار فیروز کرد و فرخ کرد و خجسته کرد بر خاص و…

ادامه مطلب

در مدح طغان خان سلطان

در مدح طغان خان سلطان شه انجم به پیروزی شهنشاه محول شد برین پیروزه خرگاه ز برج ماهی لؤلؤ پشیزه ببرج تیره مرجان چراگاه ز…

ادامه مطلب

در مدح شاه مسعود حسن

در مدح شاه مسعود حسن ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه تا سپاه است و جهانرا این و…

ادامه مطلب

در مدح سعدالدین

در مدح سعدالدین زر طلب کرد ز من آن صنم سیم اندام که بقد سرو روانست و برخ ماه تمام چهره بنمودم و گفتم بسزای…

ادامه مطلب

در مدح حسام الدین

در مدح حسام الدین ای حسام دگر از گوهر والای حسام ملک کامروا بر علمای اعلام سیف و برهان و حسام از تو بنازند که…

ادامه مطلب

در مدح افتخارالدین

در مدح افتخارالدین آمد به صدر خویش چو خورشید در حمل خورشید اهل بیت نبی سید اجل شادند خلق و رسم بشادیست خلق را هر…

ادامه مطلب

در مدح ابوالعلا عمربن محمد بن علا

در مدح ابوالعلا عمربن محمد بن علا سخن سرای نگوید ثنا سزای سزا بر بجز بمجلس والای سید الوزرا بر ابوالعلا عمربن محمد بن علاکو…

ادامه مطلب

و قال یمدح الوزیر

و قال یمدح الوزیر ای گاه وزارت بتو همچون فلک از ماه آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه ماه فلک فضلی و شاه حشم…

ادامه مطلب

در مدح وجیه الدین

در مدح وجیه الدین این منم یارب بصدر مهتر کهتر نواز از ندیمان یافته بر خواندن مدحت جواز قفل درج طبع بگشاه بمفتاح زبان آشکارا…

ادامه مطلب

در مدح مؤید الدین

در مدح مؤید الدین مؤیدین جمال ای ستوده آفاق ترا بمدح من اهلیت است و استحقاق مرا بجود تو دانم که همچنین باشد که از…

ادامه مطلب

در مدح قدر ارسلان

در مدح قدر ارسلان سوی جبال سپهدار شرق شد بجدال خدای عرش بر او سهل کرد فتح جبال ز بیم که سر تیغ او ببال…

ادامه مطلب

در مدح طغان تکین

در مدح طغان تکین بسی عطای خدایست بی خلاف و خطا خدایگانرا هست از خدای هفت عطا یکی ز هفت عطا سوی تخت شاه آمد…

ادامه مطلب

در مدح شاه مسعود

در مدح شاه مسعود عید فرخ بسرای ملک مشرق و چین بار خواه آمد و زانو زد و بوسید زمین به زمین بوس چو فردوس…

ادامه مطلب

در مدح سعدالدین عمر

در مدح سعدالدین عمر سیم بر یارم شد از من سیم بر سیم یارم نی و یارم سیمبر عاشق سیم ار بخواند وی مرا من…

ادامه مطلب

در مدح جمال الدین محمود

در مدح جمال الدین محمود نگار من همه حسن و ملاحت است و جمال همه ملاحت حسن و جمال او بکمال غزال چشم نگاری که…

ادامه مطلب

در مدح افتخار الدین علی بن احمد

در مدح افتخار الدین علی بن احمد بشاعری پدر خویش را نه فرزندم اگر نه معتقد مجلس خداوندم سپهر جاه علی افتخار دین که ز…

ادامه مطلب

در مدح احمد بن علی

در مدح احمد بن علی شکسته زلفا عهد و وفای من مشکن چون زلف خود مکن از بار هجر قامت من چو من بدام هوای…

ادامه مطلب

فی مدح السلطان

فی مدح السلطان خدایگان فاضل خدای یار تو باد قرار ملک تو بر تیغ بیقرار تو باد ز بیقراری تیغت سپهر را ماند سپهر گفته…

ادامه مطلب

در مدح وزیر شاه

در مدح وزیر شاه وزیر شاه بدیدار پهلوان بر غوش گرفت و داد بپیمان دوستی دل و هوش بموسم گل و بلبل زجام و بلبله…

ادامه مطلب

در مدح ملک مسعود

در مدح ملک مسعود ماه رجب فرخ فرخنده چه ماه است کز یازده همتاه ورا رفعت و جاه است چون یوسف کنعان ملک یازده کوکب…

ادامه مطلب

در مدح فضل بن عمران

در مدح فضل بن عمران حکیم و کریم آمدند از دو عمران کلیم خدا و کریم خراسان عنایت گر دین یزدان که در دین صلابت…

ادامه مطلب

در مدح صفی الدین

در مدح صفی الدین هلال روزه میمون لقای فرخ فال نمود روی ز گردون نیل فام چو نال خمیده قامت و خدمت نموده بر گردون…

ادامه مطلب

در مدح سیدالاجل رضا

در مدح سیدالاجل رضا ماه صیام کرد بنیک اختری سلام بر خلعت شهنشه بر عمدة الانام بر عمدة الانام بشادی خجسته باد تشریف پادشاه و…

ادامه مطلب

در مدح سعدالدوله

در مدح سعدالدوله سعد دولت را بسعدالدوله بازآمد نیاز هردو بهر بندگی در پیش استادند باز هست با وی نیک ساز ایام از روی خرد…

ادامه مطلب

در مدح جمال الدین عمر

در مدح جمال الدین عمر داد صدر دین و دنیا صاحب فرخنده فال مر جمال دین یزدان را بجاه خود جمال بر جمال دین مبارک…

ادامه مطلب

در مدح اطهرالدین بن اشرف الدین

در مدح اطهرالدین بن اشرف الدین روی من زرین ز عشق یار سیمین بر سزد بر سر معشوق سیمین بر نثار زر سزد زرگر رخسار…

ادامه مطلب