قصاید – حزین لاهیجی
در مدح و منقبت امیر مومنان علیه السلام
در مدح و منقبت امیر مومنان علیه السلام ای نگاهت به صید دل، بازی مژه ها جمله در سنان بازی هر چه دل می بری…
در مدح حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السّلام
در مدح حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السّلام از یمن سرفرازی مدح خدایگان کلکم گذشته از علم شاه کاویان والا گهر فرشته سیر عقل…
این قصیده را به طریقهٔ خاقانی سروده است
این قصیده را به طریقهٔ خاقانی سروده است ای پرتو جمال تو را مظهر آفتاب آیینه دار حسن تو نیک اختر آفتاب اوّل جبین ز…
در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج)
در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج) نی خامه دارد سر خوش نوایی کهن بلبل آهنگ دستان سرایی بیا مطرب امشب، رَهِ تازه…
در مدح امیر مؤمنان علیه السلام
در مدح امیر مؤمنان علیه السلام دل فلک معنوی است، عقل رصددان او داغ محبت بود اختر تابان او ابجد عشق و ولاست حکمت اشراقیان…
وصف بهار و مدح حضرت امام رضا علیه السلام
وصف بهار و مدح حضرت امام رضا علیه السلام دل شاد را جمع، ساغر نماید دف عیش را جام، چنبر نماید نبیند به فصل خزان…
در مدح حضرت علی بن موسی الرضا
در مدح حضرت علی بن موسی الرضا قول و عمل زشت و نکو گرچه قضا کرد امّا نتوان گفت چرا گفت و چرا کرد الماسم…
در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب
در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب در زیر لب آوازه شکستیم فغان را گوشی بنما تا بگشاییم زبان را شد سامعه ها چشمهٔ…
و نیز در مدح آن بزرگوار (ع)
و نیز در مدح آن بزرگوار (ع) یک پرده نشید است صلا گوش اصم را ناقوس صنم خانه و لبیک حرم را از بتکده تا…
در مدح حضرت علیّ بن ابیطالب علیه السلام
در مدح حضرت علیّ بن ابیطالب علیه السلام نظر کن در سواد صفحه ام تا گلستان بینی گذر کن دفترم را تا بهار بی خزان…
در مدح امیر مؤمنان (علیه السلام)
در مدح امیر مؤمنان (علیه السلام) بریده لذّت دردت ز دل تمنّی را نموده شهد غمت تلخ، من و سلوی را رخ تو بیّنهٔ صدق…
نیایش و عرض شکوی
نیایش و عرض شکوی پرتو روی تو را نیست جهان پرده دار امتلأ الخافقین شارق ضوء النهار ای من و بهتر ز من، بندهٔ فرمان…
در مدح حضرت علی بن ابیطالب امیر مؤمنان
در مدح حضرت علی بن ابیطالب امیر مؤمنان با همه سیلی که شسته روی زمین را طرفه غباری ست چشم حادثه بین را بار الم…
در شکایت از روزگار
در شکایت از روزگار نبندی دل ای بخرد هوشیار به جادوی نیرنگی روزگار فریبنده دیوی ست زرّین پرند سیه دل نگاریست سیمین عذار فریبا نگردی…
مدح و منقبت حضرت مولی الموالی علی بن ابیطالب (ع)
مدح و منقبت حضرت مولی الموالی علی بن ابیطالب (ع) مشکینه طرّه ای به شب عنبرین لباس آمد به خواب من پی آشفتن حواس نی…
در مدح حضرت علی بن ابی طالب (ع)
در مدح حضرت علی بن ابی طالب (ع) چون شست غمزهٔ تو گشاد کمان دهد صیدافکنی خدنگ قضا را نشان دهد شهد از حدیث تلخ…
در ثنای حضرت امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع)
در ثنای حضرت امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع) زده ام طبل عشق و رسوایی شهرهٔ شهرتم به شیدایی دل و دین داده ام به…
در مدح حضرت رسول اکرم
در مدح حضرت رسول اکرم پیوند بود با رگ جان خار ستم را کو گریه که شاداب کند، کشت الم را؟ صد شکرکه در وادی…
در توصیف خود سروده است
در توصیف خود سروده است بنده ام، مسکنت سرای من است خاکم، افتادگی عصای من است سر ز تیغ جفا نمی تابم هر چه خواهد…
در مدح حضرت رسول اکرم(ص)
در مدح حضرت رسول اکرم(ص) از چاک سینه چون جرس آوا برآورم تا شهریان عقل به صحرا برآورم کشتی دل فسرده به خشکی فکنده است…
در توصیف شعر خود و مدح حضرت امیرمؤمنان (ع)
در توصیف شعر خود و مدح حضرت امیرمؤمنان (ع) آنجا که خامه، شکّر گفتار بشکند طوطی، سخن به غنچهٔ منقار بشکند در عالمی که خبرت…
مدح حضرت امیر مؤمنان (ع)
مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) زین ششدرم چو بال فشانی دهد گشاد این هفت قله را، چو غباری دهم به باد بر سدره روح قدسی…
در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله
در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله مرغ شب پیشتر از آنکه برآرد آواز دل شوریده نوا، زمزمه ای کرد آغاز می…
در پاسخ کسی که برای او قصیده ای سروده، گفته است
در پاسخ کسی که برای او قصیده ای سروده، گفته است ای به طبع تو افتخار سخن قلمت آفریدگار سخن از نم جویبار خامهٔ تو…
مدح امیر مؤمنان (ع)
مدح امیر مؤمنان (ع) غم چو در سینه لنگر اندازد دیده در موج خون در اندازد ز غبار دلم، قضا وقتیست طرح دنیای دیگر اندازد…
در مدح حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا
در مدح حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا خوش آنکه دل به یاد تو رشک چمن شود زلفت سمن، بهار خطت یاسمن شود ریزم…
در بیان حال خود و نصیحت
در بیان حال خود و نصیحت چشمم گشوده است در فیض نوبهار از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار منت خدای راکه به عون…
شکایت از زندگی در هند و مدح حضرت امیر مؤمنان (علیه السّلام)
شکایت از زندگی در هند و مدح حضرت امیر مؤمنان (علیه السّلام) با همه دعوی اسلام چو اصحاب سعیر روزگاری ست که در دوزخ هندیم…
در مدح حضرت امیر مؤمنان
در مدح حضرت امیر مؤمنان ای موی تو را غالیه سا عنبر سارا چون نافه سیه روزم از آن زلف شب آسا دیدار تو را…
توسل به حضرت بقیه الله امام عصر(عج)
توسل به حضرت بقیه الله امام عصر(عج) در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش این سرمه را به چشم تر آفتاب کش از عشوه…
قصیده در پند و اندرز و بی وفایی دنیا
قصیده در پند و اندرز و بی وفایی دنیا هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی پوشیده…
در مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) و شکوه از غربت
در مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) و شکوه از غربت آمد سحر ز کوی تو دامن کشان صبا اهدی السّلام منک عَلی تابع الهدا جز…
خطاب به یکی از سخیفان و فرومایگان
خطاب به یکی از سخیفان و فرومایگان تا گشت عدل و رای تو معمار روزگار در هم شکسته شد در و دیوار روزگار از سیل…
قصیده در پند و اندرز
قصیده در پند و اندرز ای دل لباس عاریتی از جهان مخواه بر دوش، بار منت هفت آسمان مخواه تا می توان به لخت جگر…
در مدح حضرت امیر مومنان علیه السلام
در مدح حضرت امیر مومنان علیه السلام شد جان و هوش و صبر و خرد را ز کار دست مشکل دهد دگر به هم این…
در توحید باری تعالی
در توحید باری تعالی غیر، نفی غیرت یکتای بی همتاستی نقش لا در چشم وحدت بین من الاستی فرقهٔ اشراقیان و زمرهٔ مشائیان غوطه در…
در وصف حضرت رسول اکرم(ص)
در وصف حضرت رسول اکرم(ص) جان تازه ز تردستی ابر است جهان را آبی به رخ آمد، چه زمین را چه زمان را افلاک شد…
در مدح حضرت امیر مؤمنان علیه السلام و عرض شکوا
در مدح حضرت امیر مؤمنان علیه السلام و عرض شکوا آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم با درد و غم عشق سرشتند خمیرم…
تجدیدِ مَطلَع
تجدیدِ مَطلَع آمدی چون تو من بی سر و سامان رفتم هستیم گرد رهی بود، به جولان رفتم وضع آشفتگی ام بی تو چنان زیبا…
در منقبت حضرت امیر مومنان علیه السلام و آرزوی نجف اشرف
در منقبت حضرت امیر مومنان علیه السلام و آرزوی نجف اشرف می رسدم از سخن رایت جم داشتن مشرق و مغرب زمین، زیر قلم داشتن…
در مدح حضرت امام عصر (عج)
در مدح حضرت امام عصر (عج) تا در چمن این سرو برازنده چمان است چیزی که به دل نگذرد اندوه خزان است چشمش نشد از…
تجدید مطلع
تجدید مطلع آلودهای به خون من جان نثار دست کارم تمام تا نکنی بر مدار دست باید نوازشی دل بی طاقت مرا گاهی بکش به…
در منقبت حضرت امیر مؤمنان (ع)
در منقبت حضرت امیر مؤمنان (ع) زان پیش کز فراز در هفت خوان صبح پرچم گشا شود علم کاویان صبح چشم ستارگان همه از شوق…
در مدح حضرت امیر مومنان و یاد وطن و رنج عربت
در مدح حضرت امیر مومنان و یاد وطن و رنج عربت مژده یاران که ازین منزل ویران رفتم رستم از جسم گران، از پی جانان…
به یکی از آشنایان خود نوشته است
به یکی از آشنایان خود نوشته است کشور هند که بادا بری از خوف و خلل آفتابیش فرازندهٔ قدر است و محل کز شرف سایهٔ…