شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست

شاه نجف که هر دو جهان در پناه اوست هرجا سری که هست همه خاک راه اوست با مهر شاه هست نشانی که چون سهیل…

ادامه مطلب

در خاک و خونم از غم چون لاله داغ بردل

در خاک و خونم از غم چون لاله داغ بردل دستم بگیر پایم بر آر از گل خالت میان ابرو هندوی مست کرده دستی بدوش…

ادامه مطلب

این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست

این چه روح افزا شراب و این چه سیمین ساغرست چشمه خضرست یا آیینه اسکندرست جوهر روح است یا گیتی نما بگداختند شیره جان است…

ادامه مطلب

آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته

آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته آفتاب روی او عالم منور ساخته دست قدرت صیقل روی زمین آراسته تبع سلطان شاه اسماعیل حیدر ساخته…

ادامه مطلب

منت ایزد را که صنع او ز گل خار آورد

منت ایزد را که صنع او ز گل خار آورد خاک ما از قطره آبی پدیدار آورد از هوا در گنبد سرها صدایی افکند تا…

ادامه مطلب

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید آن ارزو که داشت دل ما بما رسید آمد بهار زندگی و سبزه و نشاط گو خرش برآ…

ادامه مطلب

خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست

خط تو چون بردمید رونق عنبر شکست سرو تو چون قد کشید قدر صنوبر شکست طره پرچین چرا مالش گوش تو داد نسترنت از چه…

ادامه مطلب

ایدل گدایی از کرم کار ساز کن

ایدل گدایی از کرم کار ساز کن خود را زمنت همه کس بی نیاز کن توحید چیست ترک تعلق ز هر چه هست یعنی بروی…

ادامه مطلب

آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست

آمد بهار و سبزه دمید و جهان خوشست ساقی بیار می که زمین و زمان خوشست مطرب غزلسرای و حریفان ترانه گوی معشوقه در کنار…

ادامه مطلب

یارب اینخیمه یا گلستان است

یارب اینخیمه یا گلستان است یا نمودار چرخ گردان است دوخت نرگس بنقش او دیده یا در او چشم خلق حیران است گرد این خیمه…

ادامه مطلب

شاه نجف که گوهر بحر عنایتست

شاه نجف که گوهر بحر عنایتست چون بحر بیکران کرمش بی نهایتست با هر نبی که بود بمعنی رفیق بود سر نهان که میشنوی این…

ادامه مطلب

چو قتل اهل دل از غمزه تیر یار کند

چو قتل اهل دل از غمزه تیر یار کند مرا هلاک به شمشیر انتظار کند اگرچه خاک شدم چشم آن هنوزم هست که سرو قد…

ادامه مطلب

این نقد دل نثار شهیدان کربلا

این نقد دل نثار شهیدان کربلا چون خاک رهگذار شهیدان کربلا طوری که قدر و منزلتش از فلک گذشت سنگی است در مزار شهیدان کربلا…

ادامه مطلب

آمد عشور و خاطرم افکار کرده است

آمد عشور و خاطرم افکار کرده است درد حسین در دل ما کار کرده است کافر به مومن این نکند کان سگ یزید با خاندان…

ادامه مطلب

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد در ماتم حسین علی دل کباب شد ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی ظلم تو بر…

ادامه مطلب

شاه روشندل که ریزد خون دشمن بهر دوست

شاه روشندل که ریزد خون دشمن بهر دوست قرص خورشید فلک بهر کمر شمشیر اوست شاه اسماعیل حیدر آنکه در روز مصاف تیغ او بهر…

ادامه مطلب

تا خلافت بر بنی آدم ز حق تفضیل شد

تا خلافت بر بنی آدم ز حق تفضیل شد سکهٔ دولت به نام شاه اسمعیل شد چونخلیل بت شکن در عالم صورت به تیغ هرچه…

ادامه مطلب

ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کن

ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کن یاد از حسین تشنه بچشم پر آب کن تن خاک کن بمهر حسین و بیاد ده هر…

ادامه مطلب

آمد عشور و در همه ماتم گرفته است

آمد عشور و در همه ماتم گرفته است آه این چه ماتم است که عالم گرفته است ماه محرم آمد و بیگانه را چه غم…

ادامه مطلب

هر موی ابرویت مه عیدست ای پری

هر موی ابرویت مه عیدست ای پری شوخی تو کز هزار مه عید دل بری از خوی نازک تو که بیند به ماه عید گر…

ادامه مطلب

سرزدم از خواب صبحی کز نسیم عنبرین

سرزدم از خواب صبحی کز نسیم عنبرین شبنمی از عنبر اشهب نشستی بر زمین بادمیبردی بعالم فوج فوج و موج موج کاروان در کاروان منزل…

ادامه مطلب

تو شیر خدایی به یقین یا اسدالله

تو شیر خدایی به یقین یا اسدالله سر بیشه تو عرش برین یا اسدالله شیران جهان صید تو اند از ره معنی شیر فلکت صید…

ادامه مطلب

ای همنفس که میگذری بر مزار من

ای همنفس که میگذری بر مزار من زنهار یاد کن ز من و روزگار من نشکفته بود یک گلم از صد هزار گل ناگه بریخت…

ادامه مطلب

آن شهنشاهی که بحر لافتی را گوهر است

آن شهنشاهی که بحر لافتی را گوهر است شحنه دشت نجف شاه ولایت حیدرست جویبار ذوالفقار از آب رحمت پرورید گلشن هر دو سر ازان…

ادامه مطلب