تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار

تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار جزملک سلطان به‌ گیتی در نباشد شهریار از جلال او همی دولت بماند جاودان وز جمال…

ادامه مطلب

جاودان باد دولت سلطان

جاودان باد دولت سلطان دل او شاد باد و بخت جوان رای او پاک و همتش عالی تیغ او تیز و ملکش آبادان کرده با…

ادامه مطلب

چه صورت است که بی‌جان بدیع رفتارست

چه صورت است که بی‌جان بدیع رفتارست چه پیکرست که بی‌دل شگفت‌ گفتارست مساعد قدرست او و ترجمان قضاست وزیر عقل و وکیل سپهر دوارست…

ادامه مطلب

چون شمردم در سفر یک نیمه از ماه صفر

چون شمردم در سفر یک نیمه از ماه صفر ساختم ساز رحیل و توشهٔ راه سفر هرکجا دولت نهد راه سفر در پیش من کی…

ادامه مطلب

خدای عرش گواه و زمانه آگاه است

خدای عرش گواه و زمانه آگاه است که دین عزیز به سلطان دین ملکشاه است شهی که خاطر پاک و ضمیر روشن او ز هر…

ادامه مطلب

در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد

در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد روز عید روزه‌داران فرخ و فرخنده باد خسرو پیروزبخت و داور یزدان‌پرست شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی…

ادامه مطلب

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست

ذوالجلال‌ است آن‌ که در وصف جلالش بار نیست هرچه خواهد آن‌ کند کاری برو دشوار نیست ملک او را ابتدا و انتها و عزل…

ادامه مطلب

ز فَرّ باد فروردین جهان چو خلد رضوان شد

ز فَرّ باد فروردین جهان چو خلد رضوان شد همه‌ حالش دگرگون‌ شد همه‌ رسمش دگرسان شد توانگر گشت و خوش‌طبع و جوان از عدل…

ادامه مطلب

سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی

سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی به مجلس اندر گویی که ماه بر فلکی به موکب اندرگویی که سرو در چمنی زعاشقان…

ادامه مطلب

شغل دولت بی‌خطر شدکار ملت با خطر

شغل دولت بی‌خطر شدکار ملت با خطر تا تهی شد دولت و ملت ز شاه دادگر مشکل است اندازهٔ این حادثه در شرق و غرب…

ادامه مطلب

طبع‌ گیتی سرد گشت از باد فصل مهرگان

طبع‌ گیتی سرد گشت از باد فصل مهرگان چون دم دلدادگان از هجر یار مهربان هجر یار مهربان‌ گر چهر را زردی دهد بوستان را…

ادامه مطلب

فرخ ملک مشرق مهمان وزیرست

فرخ ملک مشرق مهمان وزیرست والا عضد دولت نزدیک مجیرست ماه است وزیر و ملک مشرق خورشید خورشید فروزنده بر ماه منیرست ابرست وزیر و…

ادامه مطلب

گر نکشی سر ز برم ای پسر

گر نکشی سر ز برم ای پسر عمر برم با تو به شادی بسر ور ببری پای خود از دام من دست من و دامن…

ادامه مطلب

ماهرویا روی در اقبال دارد بوستان

ماهرویا روی در اقبال دارد بوستان هرکه را اقبال خواهد می خورد با دوستان می خور اندر بوستان با دوستان هنگام‌گل خوش بود هنگام گل…

ادامه مطلب

نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری

نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری نیافرید خدای جهان تورا یاری خجسته آمد دیدار تو به عالم بر خدایگان چو تو باید خجسته دیداری…

ادامه مطلب

هرکس ‌که دید چهرهٔ آن ترک سیمبر

هرکس ‌که دید چهرهٔ آن ترک سیمبر از گُلسِتان باغ نخواهد گلی ببر زیراکه هست چهرهٔ او چون‌گلی بدیع اندر لطافت از همه گلها بدیع‌تر…

ادامه مطلب

همی فرازد دولت همی فزاید دین

همی فرازد دولت همی فزاید دین قوام دین هدی و نظام ملک زمین سزد که ملک زمین ‌گسترد نظام‌الملک سزد که دین هدی پرورد قوام‌الدین…

ادامه مطلب

از دورهای گردون وز صنع‌های یزدان

از دورهای گردون وز صنع‌های یزدان زیباترین عالم فرخ‌ترین کیهان از نورهاست خورشید از طبعهاست آتش از سنگهاست یاقوت از فصلهاست نیسان از ماه‌هاست روزه…

ادامه مطلب

اگرچه ناموران را تفاخر از هنرست

اگرچه ناموران را تفاخر از هنرست تفاخر هنر از شهریار نامورست جلال دولت عالی جمال ملت حق که پادشاه جهان است و خسرو بشرست اگر…

ادامه مطلب

آن چنبر پرحلقه و ان حلقه پرخم

آن چنبر پرحلقه و ان حلقه پرخم دام است و کمندست بر آن عارض خرم دامی و کمندی که ز بهر دل خلق است چون…

ادامه مطلب

ای آمده ناگه به نشابور ز بغداد

ای آمده ناگه به نشابور ز بغداد همراه تو هم دولت و هم دانش و هم داد بر گردون‌ خدمتگر چتر تو شده ماه بر…

ادامه مطلب

ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار

ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار بر تو خجسته باد چنین عید صدهزار ای از وَرَعْ چو مادر عیسی بلند قدر وی از…

ادامه مطلب

ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام

ای ز شاهی و جوانی شاد و از دولت به کام ایزد اندر هر مرادی داد تو داده تمام اندر اسباب شهنشاهی همال تو کجا…

ادامه مطلب

ای صدر دین و نصرت دین در بقای تو

ای صدر دین و نصرت دین در بقای تو وی فخر ملک و رونق ملک از لقای تو عید است و همچنانکه تو شادی به…

ادامه مطلب

ایا معزی برهانی این جمال ببین

ایا معزی برهانی این جمال ببین که با ولایت صاحبقران شدست قرین کنون که گشت بیاض زمان چو ساحت عدن کنون‌که‌گشت سواد زمین چو چرخ…

ادامه مطلب

باز آمد و آورد خزان لشکر سرما

باز آمد و آورد خزان لشکر سرما بشکست و هزیمت شد از او لشکر گرما آری چو فلَک بند خزان را بگشاید بندد در گرما…

ادامه مطلب

برآمد ساج‌گون ابری ز روی ساج‌گون دریا

برآمد ساج‌گون ابری ز روی ساج‌گون دریا بخار مرکز خاکی نقاب قبّهٔ خضرا چو پیوندد به هم‌ گویی‌ که در دشت است سیمابی چو از…

ادامه مطلب

بهاری ‌کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد

بهاری ‌کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد نگاری‌کز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد خروش از شهر بنشاند هر آنگاهی که بنشیند…

ادامه مطلب

تا جهان باشد خداوندش ملک سلطان بود

تا جهان باشد خداوندش ملک سلطان بود وز ملک‌ سلطان جهان چون روضهٔ رضوان بود تاکه از یزدان بود پیروزی هر دولتی هم دلیلش دولت…

ادامه مطلب

تا مبارک رایت شاه جهان آمد پدید

تا مبارک رایت شاه جهان آمد پدید در خراسان نقش رَوضات الجَنان آمد پدید پیر بود از برف و از سرما خراسان مدتی شد جوان…

ادامه مطلب

جاودان‌گیتی به‌ حکم شاه‌گیتی دار باد

جاودان‌گیتی به‌ حکم شاه‌گیتی دار باد جایگاه بدسگال شاه گیتی دار باد جود و عدلش هر د‌و نعمت ساز و محنت سوز باد دست و…

ادامه مطلب

چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است

چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است به بزم…

ادامه مطلب

چون پدید آمد مبارک ماه نو بر آسمان

چون پدید آمد مبارک ماه نو بر آسمان بر بساط نیلگون زرین کمان بردم گمان دیدم آن ساعت ز روی یار خویش و ماه نو…

ادامه مطلب

چیست آن‌ کوه زمین‌پیما و باد راهوار

چیست آن‌ کوه زمین‌پیما و باد راهوار باره‌ای صحرانورد و مرکبی دریاگذار هیکلی پولادسم آهوتگی غشغاو دم پیکری پاکیزه‌گوهر راهواری شاهوار بر حریر و کاغذ…

ادامه مطلب

در هر چمن از گردش خورشید منور

در هر چمن از گردش خورشید منور دُرّست به پیمانه و مشک است به ساغر دری که بدو روی زمین گشت موشح مُشکی که بدو…

ادامه مطلب

رای سلطان معظم خسرو خسرونشان

رای سلطان معظم خسرو خسرونشان معجزات فتح را بنمود در مشرق عیان هرکه خواهد تا بداند معجزات فتح او گو بیا بشنو حدیث زابل و…

ادامه مطلب

ز مشرق تا حد مشرق شناسد هرکه دین دارد

ز مشرق تا حد مشرق شناسد هرکه دین دارد که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد امام الحق که او را آفرین‌گوی است درگیتی هر…

ادامه مطلب

سمن‌ْبری که دلم تنگ ‌کرد هم‌چو دهان

سمن‌ْبری که دلم تنگ ‌کرد هم‌چو دهان صنوبری که تنم موی کرد همچو میان زلاغری و ز تنگی همی نداند باز تن مرا ز میان…

ادامه مطلب

شکر یزدان را که از فر وزیر شهریار

شکر یزدان را که از فر وزیر شهریار بختم اندر راه مونس‌ گشت و اندر شهر یار شکر یزدان را که از اقبال او کردم…

ادامه مطلب

عاشق آنم‌که عنابش همی بارد شکر

عاشق آنم‌که عنابش همی بارد شکر فتنهٔ آنم‌که سنجابش همی پوشد حجر خستهٔ آنم ‌که ازگل توده دارد بر سمن بستهٔ آنم‌که از شب حلقه…

ادامه مطلب

فرخنده باد و میمون این مجلس منور

فرخنده باد و میمون این مجلس منور بر شهریار گیتی شاهنشه مظفر شاهی کجا رسیدست از همت بلندش تختش به هفت گردون عدلش به هفت…

ادامه مطلب

گشاده‌روی و میان بسته بامدادِ پگاه

گشاده‌روی و میان بسته بامدادِ پگاه فروگذشت به کویم بتی به روی چو ماه اگر زمهر بود بامداد نور جهان ز ماه بود مرا نور…

ادامه مطلب

ماه‌کند بر فلک ستایش آن خَدّ

ماه‌کند بر فلک ستایش آن خَدّ سرو کند در چمن پرستش آن قد عاریه دارند سرو و ماه تو گویی راستی و روشنی از آن…

ادامه مطلب

نرگس پرخواب او از چشم من بردست خواب

نرگس پرخواب او از چشم من بردست خواب سنبل پر تاب او در پشتم آور‌دست تاب چشم‌من‌پرخواب‌ازآن شد پشت‌من پرتاب ازاین وین دو حال از…

ادامه مطلب

هرکس که دل بر آن صنم دلستان نهاد

هرکس که دل بر آن صنم دلستان نهاد جان در بلا فکند و تن اندر هَوان نهاد آن دلستان که هست بر او رخ چو…

ادامه مطلب

همایون جشن پیغمبر شعار ملت یزدان

همایون جشن پیغمبر شعار ملت یزدان مبارک باد بر سلطان بن سلطان بن سلطان خداوند خداوندان معزالدوله رکن‌الدین شهنشه بوالمظفر برکیارق سایهٔ یزدان جوان دولت…

ادامه مطلب

از رایت منصور تو ای خسرو منصور

از رایت منصور تو ای خسرو منصور بر چرخ همی فخر کند شهر نشابور شاپور بنا کرد نشابور و تو را هست صد میر جهانگیر…

ادامه مطلب

اگر نشاط ‌کند دهر واجب‌ است و صواب

اگر نشاط ‌کند دهر واجب‌ است و صواب که کرد خسرو روی زمین نشاط شراب رخ نشاط برون آمد از نقاب امروز جو آتشی‌که مر…

ادامه مطلب

آن خداوند که آفاق به یک فرمان کرد

آن خداوند که آفاق به یک فرمان کرد ملک آفاق به فرمان ملک سلطان کرد در ازل کرد قضا از قبل دولت او تا به…

ادامه مطلب

ای امیر مظفر منصور

ای امیر مظفر منصور ای چو خورشید در جهان مبثبهور تاج دینی و دین ز دولت تو هست روشن چنانکه چشم از نور هست بوالفضل…

ادامه مطلب