قصاید – امیر معزی نیشابوری
هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم
هفت چیز از خسرو عالم همی نازد به هم دین و ملک و تاج و تخت و رایت و تیغ و قلم آن خداوندی که…
یافتی بر خوان اگر جویی رضای مرتضا
یافتی بر خوان اگر جویی رضای مرتضا لا فَتی اِلّا علی بر خوانْد هر دم مُصطفا ور همی خواهی که گردی ایمن از هَلْ منْ…
ازگل همی نگارم سنبل برآورد
ازگل همی نگارم سنبل برآورد هرگز گلی که دید که سنبل برآورد برگل هر آنچه آورد از سنبل آن نگار نغز آورد جو خویستن و…
آمد آن فصلی کزو طبع جهان دیگر شود
آمد آن فصلی کزو طبع جهان دیگر شود هر زمین از صنعت او آسمان پیکر شود باغ او مانند صورتخانهٔ مانی شود باغ ازو مانند…
آن مشک تابدار چه چیز است بر قمر
آن مشک تابدار چه چیز است بر قمر وآن درّ آبدار چه چیز است در شکر خواهی که هر چهار بدانی نگاه کن در زلف…
ای به سلطانی نشسته با فتوح و با ظفر
ای به سلطانی نشسته با فتوح و با ظفر ملک و گنج پنج سلطان بستده در یک سفر در ظفر برهان امیرالمؤمنین چون جد خویش…
ای خداوندی که گر عزم تو بر گردون شود
ای خداوندی که گر عزم تو بر گردون شود قطب گردون پیش عزم تو سزد گر دون شود چنبر گردون گردان جمله بگشاید زهم گر…
ای شاد ز تو خلق و تو از دولت خود شاد
ای شاد ز تو خلق و تو از دولت خود شاد دنیا به تو آراسته و دین به تو آباد ایزد همه آفاق تورا داد…
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق
ای یافته اسلام به اقبال تو رونق اعدای تو بر باطل و احباب تو بر حق سعد فلک و مَحمِدَتِ خلق زمین است از کنیت…
این شوخ سواران که دل خلق ستانند
این شوخ سواران که دل خلق ستانند گویی ز که زادند و بخوبی به که مانند ترکند به اصل اندرو شک نیست ولیکن از خوبی…
بتیکه قامت او سرو را بماند راست
بتیکه قامت او سرو را بماند راست خمیده زلف گرهگیر او چو قامت ماست ز روی او برِ صورتگر از خیال و نشان خیال حور…
بنگر به صبوح مجلس سلطان
بنگر به صبوح مجلس سلطان خرم شده همچو باغ در نیسان اقبال ندیم و بخت خدمتگر توفیق رفیق و چرخ سعد افشان سلطانِ معظمِ و…
پیام دادم نزدیک آن بت کشمیر
پیام دادم نزدیک آن بت کشمیر که زیر حلقهٔ زلفت دلم چراست اسیر جواب داد که دیوانه شد دل تو ز عشق به ره نیارد…
تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر
تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر باغ گویی زرگرست و کوه گویی سیمگر کوه گویی سر همی پنهان کند در…
ترک من دارد شکفته گُلستان بر مشتری
ترک من دارد شکفته گُلستان بر مشتری مشتری بر سرو و سرو اندر قبای شُشتری بر سمن یک حلقهٔ انگشتری دارد ز لعل وز شبه…
جهان خواهد شد از خوبی چنان تا هفته دیگر
جهان خواهد شد از خوبی چنان تا هفته دیگر کهگویی جنهالفردوس را بگشاد رضوان در جوانی از پس پیری کنون خواهد شدن ممکن که باغ…
چو عاشق شد دل و جانم رخ و زلفین جانان را
چو عاشق شد دل و جانم رخ و زلفین جانان را دل و جان را خطرنبود دل این را باد و جان آنرا من از…
چیست آن آبی که رخ را گونهٔ آذر دهد
چیست آن آبی که رخ را گونهٔ آذر دهد تلخی او عیش را شیرینی شکّر دهد تلخ دیدستی که شیرینی فزاید عیش را آب دیدستی…
خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید
خسروا می خور که خرم جشن افریدون رسید باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید در چنین صد جشن فرخ شادباش و شاه باش کایزد…
دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم
دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم ای خوش آن عیشی که با سیمین صنوبر داشتم در برمن بود تا روز آن نگار نوش…
روزی همی گذشتم جُزوی غزل به کف
روزی همی گذشتم جُزوی غزل به کف دیدم یکی غزالِ خرامان میان صف با همرهان خویش به نخّاس خانه رفت نخاس باز کرد یکایک در…
زین مبارکتر به عمر اندر نباشد روزگار
زین مبارکتر به عمر اندر نباشد روزگار زین همایونتر به سال اندر نباشد شهریار ملک و دولت را کنون تاریخ نو باید گزید زین همایون…
شاه سنجر چون ز میدان جانب ایوان رسید
شاه سنجر چون ز میدان جانب ایوان رسید از زمین بانگ بشارت تا بر کیوان رسید تا به کیوان گر بشارتها رسد نبود عجب زانکه…
شمسِ ملوکِ عالم، شهزادهٔ مظفر
شمسِ ملوکِ عالم، شهزادهٔ مظفر میر ستوده خصلت، شاه گزیده اختر یک روز در صبوحی بنشست خرم و شاد آزادهوار و زیبا فرزانهوار و درخَور…
عید اَضْحیٰ رسم و آیین خلیل آزرست
عید اَضْحیٰ رسم و آیین خلیل آزرست عیدفطر اندر شریعت سنت پیغمبرست هر دو عید ملت است و زینت است اسلام را عید دولت طلعت…
قمر شد با سر زلفش مقامر
قمر شد با سر زلفش مقامر دل من برده شد کاری است نادر دلم باید جهاز اندر میانه چو زلفش با قمر باشد مقامر مجاهز…
گوهر سلجوق کز نور بخارا در رسید
گوهر سلجوق کز نور بخارا در رسید هم به مشرق هم به مغرب نور از آنگوهر رسید ابتدا از طغرل و جغری در آمد کار…
مستی و عاشقی و جوانی و نوبهار
مستی و عاشقی و جوانی و نوبهار آن را خوش است کز بر او دور نیست یار مسکین کسی که عاشق و مست و جوان…
نه بود و نه هست و نه باشد دگر
نه بود و نه هست و نه باشد دگر چو سلطان ملکشاه پیروزگر شهنشاه آفاق و صدر ملوک خداوند گیتی و شاه بشر شهیکش خدای…
هست شکر بار یاقوت تو ای عیار یار
هست شکر بار یاقوت تو ای عیار یار نیستکس را نزد آن یاقوت شکر بار بار سال سرتاسر چو گلزارست خرم عارضت چون دل من…
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک…
آسمان است آن یا عالم پر تصویرست
آسمان است آن یا عالم پر تصویرست نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است رکن دین است آن…
آمد آن فصلی کز او خرم شود روی زمین
آمد آن فصلی کز او خرم شود روی زمین بوستان از فر او گردد چو فردوس برین نافههای مشک بشکافد چو عطاران هوا رزمههای حله…
آنچه کرد امسال در روم و عرب شاه جهان
آنچه کرد امسال در روم و عرب شاه جهان هیچکس هرگز نکرد از خسروان باستان کشور روم و عرب را رام کرد اندر سه ماه…
ای به عدل تو جهان یافته از جور نجات
ای به عدل تو جهان یافته از جور نجات دولت و ملک ملک را زبقای تو ثبات گر بنازند وزیران کُفات از تو سزد زانکه…
ای خداوندی که در روی زمین داور تویی
ای خداوندی که در روی زمین داور تویی رکن اسلام و معزّ دینِ پیغمبر تویی ملک را سلطان تویی و تخت را افسر تویی دهر…
ای شده ملک و دین ز کلک تو راست
ای شده ملک و دین ز کلک تو راست کلک تو کار ملک و دین آراست دل صافیت مَطلع قَدَرست کفِ کافیت مقتضای قضاست همت…
ایا ای جوهر علوی گرفته چرخ را دامن
ایا ای جوهر علوی گرفته چرخ را دامن تورا شب برفراز سر تو را سیاره پیرامن به رنگین باشهای مانی که درگردون زند چنگل به…
با من امروز آن شکر لب را زبانی دیگرست
با من امروز آن شکر لب را زبانی دیگرست وز لطافت بر زبان او نشانی دیگرست نوبرم هر روز داد از بوستان مهر خویش نوبری…
بتی که حور بهشی شود بر او مفتون
بتی که حور بهشی شود بر او مفتون عقیق او به رحیق بهشت شد معجون چو آهو است و دو زلفش به دام ماند راست…
بنگر این پیروزهگون دریای ناپیدا کنار
بنگر این پیروزهگون دریای ناپیدا کنار بر سر آورده ز قعر خویش درّ شاهوار کشتی ای زرین در او گاهی بلند و گاه پست زورقی…
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر
پیر شد طبع جهان از گردش گردون پیر تیر زد بر خیل گرما لشکر سرمای تیر تا هوا سنجاب پوشید و حواصل کوهسار گلبن از…
تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید
تا شه عالم به بهروزی و پیروزی رسید باغ پیروزی شکفت و صبح بهروزی دمید کرد باید سروران را در چنین روزی نشاط خورد باید…
ترکیکه دو لب شیرین چون شهد و شکر دارد
ترکیکه دو لب شیرین چون شهد و شکر دارد دو دایرهٔ مشکین بر طرف قمر دارد خط بر رخ اوگویی بر ماه زره دارد دل…
جهان را یادگارست از سلاطین
جهان را یادگارست از سلاطین شه ایران و توران ناصرالدین ملک سنجر ولیعهد ملک شاه خداوند ملوک مشرق و چین فروزان آفتابی عالم افروز که…
چو لالستان همی بینم شکفته عارض جانان
چو لالستان همی بینم شکفته عارض جانان بنفشستان همی بینم دمیده گرد لالستان بنفشه نیست آن زلفین و لاله نیست آن عارض یکی نورست در…
چونکرد پیشآهنگ را در زیر محمل ساربان
چونکرد پیشآهنگ را در زیر محمل ساربان بر پشت پیشآهنگ شد از خیمه شمع کاروان آن چون مه ناکاسته چون گلبن پیراسته همحون بهشت آراسته…
خدایگان وزیران تویی به استحقاق
خدایگان وزیران تویی به استحقاق غیاث دولت عالی تویی علی الاطلاق نظام نیست مبارکتر از تو در اسلام هُمام نیست همایونتر از تو در آفاق…
دولت موافقان تو را جاه و مال داد
دولت موافقان تو را جاه و مال داد گردون مخالفان تورا گوشمال داد اختر شناس طالع مسعود تو بدید ما را نشان فرخی ماه و…
روی آن تُرک جهان آرای ماه روشن است
روی آن تُرک جهان آرای ماه روشن است زلف او در تیره شب بر ماه روشن جوشن است تاکه او را جوشن است از تیره…