غزل های قهار عاصی
زمانه
زمانه هر آنچه از سرِ اینشهرِ خسته میگذرد شکسته میرسد،از رهگسسته میگذرد خیالِخاطرِ خوشجلوه بالِ عنقایی است کز آسمانِ سرِ ما شکسته میگذرد از ایندیار،از…
تو
تو درد پایانناپذیر عشق در جانم تویی لذت و لطف غزلهای پریشانم تویی من کهستان زادهٔ آب و هوای عاشقی سرزمین کوچک خورشید و بارانم…
که میداند؟
که میداند؟ که میداند درختِ تشنهٔ تنها چه میخوانَد؟ به زیرِ آفتاب از آب،از دریا چه میخوانَد؟ که میداند که ایندرویشِ بالاها بلندیها برایِ سبزههایِ…
گریستیم
گریستیم شب را گریستیم،سحر را گریستیم ما گامگامِ راهِ سفر را گریستیم وقتی که میزدند سپیدارِ باغ را ما یکبهٔک صدایِ تبر را گریستیم دست…
تو چـه موجود خدايی، تو چه دردی چـه دوايی
تو چـــه تو چـه موجود خدايی، تو چه دردی چـه دوايی كه همـــه آيت عشقی كه همه لطف و عطـــايی مگـر از قــــوم بهشتی، مگــــر…
آزادی
آزادی قفس خون میشود تا میکشد آواز آزادی کهستان میتپد تا میکند پرواز آزادی گلوی بغض سنگ از هیبتش خورشید میزاید زهی بانگ بلند مشرق…
یا علی
یا علی من و ذکرِ نامِ تو یا علی، که کشانیام به هدایتی مگر از تو چشمِ عنایتی، برسانَدَم به ولایتی همهتن خلوص و ارادتم،…
نمیگنجم
نمیگنجم من آنموجِ گرانبارم که در دامن نمیگنجم من آنتوفندهخاشاکم که در گلخن نمی-گنجم سروپا رونقآرایِدو عالم نقشِ معنایم بگیریدم، بگیریدم، که من در من…
نازنین
نازنین سر تا به پا تغزل شیواست نازنین آواز خوان ساز غم ماست نازنین گویی خدا به خاطر باغش سرودهاست مجموعهٔ ترنم دریاست نازنین رمزی…
مگو
مگو مگو که باغ کجا رفت و آشیانه چه شد مگو ترانهسرایان چه شد،ترانه چه شد مگو که مردمِ عاشق چرا سفر کردند مگو که…
پارسی
پارسی گل نیست،ماه نیست، دل ماست پارسی غوغای که،ترنم دریاست پارسی از آفتاب معجزه بر دوش میکشد روبر مراد و روی به فرداست پارسی از…
ای قاتل
ای قاتل به قاتلِ مردمِ کابل طبلِ کشتار مزن،فتنه مران ای قاتل بیش از این خیره مشو،کور مخوان ای قاتل کس نماندهست در اینوادیِ دوزخ…
انتظار
انتظار شکوفه ریخت،چمن پیر شد، بهار گذشت نیامدیّ و بهارم به انتظار گذشت به حیرتی نشدم کشتهٔ تبسّمِ گل ببین که فصلِ نشاطم چه ناگوار…
تاریک
تاریک خانه تاریک، دل باغ و بیابان تاریک بیتو هر کوچهٔ این شهرک ویران تاریک آسمان خسته و خورشید ز پا افتاده ماهِ آواره به…