برق خاشاک گنه، روزه تابستان است

برق خاشاک گنه، روزه تابستان است دود این آتش جانسوز به از ریحان است می توان یافت ز سی پاره ماه رمضان آنچه ز اسرار…

ادامه مطلب

مبر به جای اطاعت به کار طاعت را

مبر به جای اطاعت به کار طاعت را گران به خاطر مردم مکن عبادت را قبول خلق حجاب است از قبول خدا نهفته دار به…

ادامه مطلب

برای رزق من گردون عبث تدبیر می سازد

برای رزق من گردون عبث تدبیر می سازد که دل خوردن مرا از زندگانی سیر می سازد زآهو تا جدا شد نافه چون دستار شد…

ادامه مطلب

مایه پرورش عالم اسباب یکی است

مایه پرورش عالم اسباب یکی است باغ هر چند به صد رنگ بود آب یکی است لطف چون قهر مرا زیر و زبر می سازد…

ادامه مطلب

بر طفل اشک خون جگر دست یافته است

بر طفل اشک خون جگر دست یافته است در آب، رنگ چون به گهر دست یافته است؟ بتوان به حرف نرم دل سنگ آب کرد…

ادامه مطلب

ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست

ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست یا ز هر بی سروپا نام و نشان باید جست اهل دل را به دل…

ادامه مطلب

بر دل نازک گرانی می کند اندیشه ام

بر دل نازک گرانی می کند اندیشه ام سنگ می گردد زناسازی پری در شیشه ام خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود بگذرد گر ناوک…

ادامه مطلب

ما گر چه بسته ایم لب از گفتگوی دوست

ما گر چه بسته ایم لب از گفتگوی دوست آیینه دار راز نهان است روی دوست از بوی پیرهن گذرد آستین فشان در مغز هر…

ادامه مطلب

بده می که بر قلب گردون زنیم!

بده می که بر قلب گردون زنیم! ازین شیشه چون رنگ بیرون زنیم سرانجام چون خشت بالین بود به خم تکیه همچون فلاطون زنیم برآییم…

ادامه مطلب

ما ز بیکاری ز فکر کار فارغ گشته ایم

ما ز بیکاری ز فکر کار فارغ گشته ایم از زیان و سود این بازار فارغ گشته ایم کرده ایم از راحت دنیا به خواب…

ادامه مطلب

بتان که خون شهیدان چو آب می نوشند

بتان که خون شهیدان چو آب می نوشند کجا ز ساغرومینا شراب می نوشند چه تشنه اند به خون حجاب خوبانی که باده شراب در…

ادامه مطلب

ما داغ خود به تاج فریدون نمی دهیم

ما داغ خود به تاج فریدون نمی دهیم عریان تنی به اطلس گردون نمی دهیم در سینه می کنیم گره شور عشق را عرض جنون…

ادامه مطلب

بازدارم به نظر خط غباری که مپرس

بازدارم به نظر خط غباری که مپرس سایه کرده است به من ابربهاری که مپرس نیست در رفتن دل هیچ گناهی از من کششی دیده…

ادامه مطلب

ما به ناسازی ابنای زمان ساخته ایم

ما به ناسازی ابنای زمان ساخته ایم وسعت حوصله را مهر دهان ساخته ایم وقت ما را نکند موج حوادث ناصاف ما به این سلسله…

ادامه مطلب

باده تلخی که از بویش دل منصور ریخت

باده تلخی که از بویش دل منصور ریخت عشق آتشدست در مغز من پرشور ریخت از لب خاموش من مهر خموشی برنداشت باده تلخی که…

ادامه مطلب

ما به اکسیر قناعت خاک را زر کرده ایم

ما به اکسیر قناعت خاک را زر کرده ایم زهر را بسیار از یک خنده شکر کرده ایم نیست غیر از ساده لوحی در بساط…

ادامه مطلب

با هوسناکان چنین گر آشنا خواهی شدن

با هوسناکان چنین گر آشنا خواهی شدن بی مروت، بی حقیقت، بی وفا خواهی شدن جانفشانی های ما را ای پریشان اختلاط یاد خواهی کرد…

ادامه مطلب

لطف بتان جانگدازتر ز عتاب است

لطف بتان جانگدازتر ز عتاب است شبنم این باغ تلختر ز گلاب است صلح سبکسیرشان تهیه جنگ است چاشنی نوشخندشان شکراب است رگ به تنم…

ادامه مطلب

با قیامت قامتش همدوش می گردد هنوز

با قیامت قامتش همدوش می گردد هنوز از خرامش بوی گل مدهوش می گردد هنوز از نگاه تلخ، بادامش همان دل می گزد زهر در…

ادامه مطلب

لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد

لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد که شکر در دل شب ایمن از جوش مگس باشد قیامت می کند در سایه زلف سیه…

ادامه مطلب

با سیه چشمان بود بزم می گلگون من

با سیه چشمان بود بزم می گلگون من ساغر از ناف غزالان می زند مجنون من می کند در سینه ام پیوسته جولان درد و…

ادامه مطلب

لب پیاله گزیدی سر از خمار مپیچ

لب پیاله گزیدی سر از خمار مپیچ گلی ز شاخ شکستی قدم زخار مپیچ حریف خنده دریاکشان نخواهی شد چو موجهای شلاین به هر کنار…

ادامه مطلب

با دختر رز دگر نشستی

با دختر رز دگر نشستی پیمان خدای را شکستی دنبال هوای نفس رفتی سررشته عهد را گسستی گر توبه ترا شکسته می بود کی توبه…

ادامه مطلب

گوهر کامل عیاران چشم نمناک است وبس

گوهر کامل عیاران چشم نمناک است وبس تحفه روشندلان آیینه پاک است وبس هرگروهی قبله ای دارند ارباب نیاز قبله حاجت روای مادل چاک است…

ادامه مطلب

آیینه را سیاه کند با غبار بحث

آیینه را سیاه کند با غبار بحث گو آسمان مکن به من خاکسار بحث در عالم شهود ندارد دلیل راه حیران عشق را نکند بیقرار…

ادامه مطلب

گوش از برای نغمه تر آفریده اند

گوش از برای نغمه تر آفریده اند وز بهر روی خوب نظرآفریده اند چشم از برای گریه ولب از برای آه وز بهر داغ لخت…

ادامه مطلب

این ناکسان که فخر به اجداد می کنند

این ناکسان که فخر به اجداد می کنند از رو به پشت نامه دلی شاد می کنند بخل از کرم به است که بی حاصلان…

ادامه مطلب

گلی که بلبل ما برگ عیش ازو دارد

گلی که بلبل ما برگ عیش ازو دارد هزار مرحله افزون به رنگ و بو دارد خبر کسی که ازان حسن عالم آرا یافت به…

ادامه مطلب

آیتی چون خط مشکین تو در قرآن نیست

آیتی چون خط مشکین تو در قرآن نیست نقطه چون خال تو در دایره امکان نیست محک آدمیان چهره گندم گون است دست رد هر…

ادامه مطلب

گل داده هرزه نالی چمن دهد

گل داده هرزه نالی چمن دهد گوش گران سزای لب پر سخن دهد برگ خزان رسیده شمارد سهیل را لعلش که گوشمال عقیق یمن دهد…

ادامه مطلب

ای قامت بلندت معراج آفریدن

ای قامت بلندت معراج آفریدن یک شیوه خرامت در پیش پا ندیدن پرواز طایر شوق مقراض قطع راه است صد ساله راه طی شد دل…

ادامه مطلب

گفتگو از عقد دندان گوهر غلطان شود

گفتگو از عقد دندان گوهر غلطان شود پوچ گو گردد کهنسالی که بی دندان شود مگذران در خواب غفلت زندگانی را که عمر چون فلاخن…

ادامه مطلب

ای ستمگر از نگاه دور رنجیدن نداشت

ای ستمگر از نگاه دور رنجیدن نداشت این گناه سهل، بر انگشت پیچیدن نداشت شکوه ننوشتن مکتوب را طی می کنیم نامه ما ای فرامشکار…

ادامه مطلب

گریبان دلم را نعره مستانه ای دارد

گریبان دلم را نعره مستانه ای دارد سر زنجیر این دیوانه را دیوانه ای دارد ترا سامان کاوش نیست از کوتاهی بینش وگرنه هر شراری…

ادامه مطلب

ای رخت شسته تر از دامن مهتاب بهار

ای رخت شسته تر از دامن مهتاب بهار چشم مخمور تو گیرنده تر از خواب بهار ابر خشکی است که در شوره زمین می گردد…

ادامه مطلب

گردون که زهر می چکد از روی شکرش

گردون که زهر می چکد از روی شکرش خون نقابدار بود شیر مادرش هر ساده دل که شهد تمنا کند ازو گردد زنیش، خانه زنبور…

ادامه مطلب

ای دفتر حسن ترا فهرست خط و خال ها

ای دفتر حسن ترا فهرست خط و خال ها تفصیل ها پنهان شده در پرده اجمال ها آتش فروز قهر تو، آیینه دار لطف تو…

ادامه مطلب

گرچه از جان نیست چیزی بابدن نزدیکتر

گرچه از جان نیست چیزی بابدن نزدیکتر باشد آن جان جهان ازجان به تن نزدیکتر می کشم دوری ز حیرت ،ورنه با یوسف بود چشم…

ادامه مطلب

ای جبهه تو آینه سرنوشت ما

ای جبهه تو آینه سرنوشت ما روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما در پله نشیب به قارون برابرست میزان ز بس گرانی…

ادامه مطلب

گر نباشد حسن معنی، خط زیبا هم خوش است

گر نباشد حسن معنی، خط زیبا هم خوش است گر زبان گویا نباشد، دست گویا هم خوش است شمع هم یاری است در هر جا…

ادامه مطلب

ای از خراباتت زمین درد ته پیمانه ای

ای از خراباتت زمین درد ته پیمانه ای در پای شمعت آسمان پرسوخته پروانه ای از آرزوی صحبتت، از اشتیاق دیدنت هر بلبلی شیونگری، هر…

ادامه مطلب

گر شکر در جام ریزم زهر قاتل می شود

گر شکر در جام ریزم زهر قاتل می شود چون صدف گر آب نوشم عقده دل می شود چون سکندر می خورد آیینه عمرش به…

ادامه مطلب

اهل معنی را تماشا مانع جمعیت است

اهل معنی را تماشا مانع جمعیت است حلقه چشمی که شد حیران، کمند وحدت است عالم بی انقلابی هست اگر زیر فلک پیش ارباب نظر…

ادامه مطلب

گر چو شبنم دل خود آب توانی کردن

گر چو شبنم دل خود آب توانی کردن بر سر بستر گل خواب توانی کردن این خیالات پریشان که ترا در نظرست در ته خاک…

ادامه مطلب

آه حسرت از دل پیران جهد بی اختیار

آه حسرت از دل پیران جهد بی اختیار تیر صائب زین کمان بی زور می آید برون مو اگر از کاسه فغفور می آید برون…

ادامه مطلب

گر چه جان ما به ظاهر هست از جانان جدا

گر چه جان ما به ظاهر هست از جانان جدا موج را نتوان شمرد از بحر بی پایان جدا از جدایی، قطع پیوند خدایی مشکل…

ادامه مطلب

آنچه من یافتم از چهره زیبای کسی

آنچه من یافتم از چهره زیبای کسی به دو عالم ندهم ذوق تماشای کسی از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف که کنم مو…

ادامه مطلب

گر چنین شوید غبار زهد از دل باده ام

گر چنین شوید غبار زهد از دل باده ام بادبان کشتی می می شود سجاده ام چون نگردد آب درچشم جهان از دیدنم از یتیمی…

ادامه مطلب

آن لب نو خط غباری از دل ما برنداشت

آن لب نو خط غباری از دل ما برنداشت آب خضر از دل سیاهی فکر اسکندر نداشت خانمان سوزست برق بی نیازیهای حسن ورنه آن…

ادامه مطلب

گر به شاهان جهان مسند عزت دادند

گر به شاهان جهان مسند عزت دادند گوشه ای هم به من از ملک قناعت دادند دیولاخی است جهان در نظر وحشت من تا مراره…

ادامه مطلب