شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش…

ادامه مطلب

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی گفت بازآی که دیرینه این درگاهی همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان پرتو جام جهان بین…

ادامه مطلب

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی…

ادامه مطلب

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است به یاد لعل تو و چشم مست میگونت ز…

ادامه مطلب

روز وصل دوستداران یاد باد

روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد گر چه…

ادامه مطلب

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت…

ادامه مطلب

دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد

دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد کارم بدان رسید که همراز خود کنم هر…

ادامه مطلب

دل من در هوای روی فرخ

دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی فرخ بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست که برخوردار شد از روی فرخ سیاهی نیکبخت…

ادامه مطلب

در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود

در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود تا ابد جام مرادش همدم جانی بود من همان ساعت که از می خواستم شد توبه…

ادامه مطلب

خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن

خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن غم دل چند توان خورد که ایام نماند گو…

ادامه مطلب

خدا را کم نشین با خرقه پوشان

خدا را کم نشین با خرقه پوشان رخ از رندان بی‌سامان مپوشان در این خرقه بسی آلودگی هست خوشا وقت قبای می فروشان در این…

ادامه مطلب

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد بطالتم بس…

ادامه مطلب

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

تو را که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری بخواه جان و دل از بنده و روان…

ادامه مطلب

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت…

ادامه مطلب

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد اگر چه حسن فروشان به…

ادامه مطلب

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی می‌خواند دوش درس مقامات معنوی یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته توحید بشنوی…

ادامه مطلب

ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان…

ادامه مطلب

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز کاغوش…

ادامه مطلب

ای آفتاب آینه دار جمال تو

ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود کاین گوشه نیست درخور خیل خیال…

ادامه مطلب

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز…

ادامه مطلب

از دیده خون دل همه بر روی ما رود

از دیده خون دل همه بر روی ما رود بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ها رود ما در درون سینه هوایی نهفته‌ایم بر…

ادامه مطلب

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی کام بخشی گردون عمر در عوض دارد…

ادامه مطلب

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش عاشق…

ادامه مطلب

میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت

میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمت خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست…

ادامه مطلب

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ…

ادامه مطلب

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن…

ادامه مطلب

گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو

گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو هر گل نو ز گلرخی یاد همی‌کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده…

ادامه مطلب

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر…

ادامه مطلب

کتبت قصة شوقی و مدمعی باکی

کتبت قصة شوقی و مدمعی باکی بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی بسا که گفته‌ام از شوق با دو دیده خود ایا…

ادامه مطلب

عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام

عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن همنشینی نیک کردار و…

ادامه مطلب

صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم

صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم در میخانه‌ام بگشا که هیچ از خانقه…

ادامه مطلب

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار…

ادامه مطلب

سحرم دولت بیدار به بالین آمد

سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به…

ادامه مطلب

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت کار این زمان…

ادامه مطلب

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت…

ادامه مطلب

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان…

ادامه مطلب

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم از بخت شکر دارم و از روزگار هم زاهد برو که طالع اگر طالع من است جامم…

ادامه مطلب

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد به کوی می فروشانش به جامی…

ادامه مطلب

درد ما را نیست درمان الغیاث

درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث دین و دل بردند و قصد جان کنند الغیاث از جور خوبان الغیاث…

ادامه مطلب

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه غزل است جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است پیاله گیر…

ادامه مطلب

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش

خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش ز رکن آباد ما صد لوحش الله که عمر خضر می‌بخشد زلالش میان جعفرآباد و…

ادامه مطلب

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان…

ادامه مطلب

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید

چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل چو از میان چمن…

ادامه مطلب

تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی

تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی به خدایی که تویی بنده بگزیده او…

ادامه مطلب

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند

بود آیا که در میکده‌ها بگشایند گره از کار فروبسته ما بگشایند اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند دل قوی دار که از بهر…

ادامه مطلب

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت توست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد ز…

ادامه مطلب

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست میان او که خدا آفریده است از…

ادامه مطلب

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آن چه استاد ازل…

ادامه مطلب

ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز

ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل…

ادامه مطلب

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست کاندر…

ادامه مطلب