در نگاهت یک دل دیوانه گم

در نگاهت یک دل دیوانه گم در لبانت جانی صد پروانه گم میروم تا از کنارت بار ها میکنم در کوچه خود خانه گم وقتی…

ادامه مطلب

حجم گیسوانم را

حجم گیسوانم را دست باد ها می سپارم تا نیم نگاهت روشن کند چشمانم را نام ات را روی دفترچه خود می بوسم چشم هایت…

ادامه مطلب

ترسم آن صبح

ترسم آن صبح که خورشیدطلوعی نکند نوزد هیچ نسیم نشنوم چهچه از شاخچه ی باغچه مان آسمان تار شود دلی آزار شود آسمان گریه کن…

ادامه مطلب

بعد رفتنت

بعد رفتنت غروب شد تنم زیر خمپاره نگاهت پراکنده شد سنگ های پایم از پرواز افتاد نگاهت سراب بود در جنگل چشمانت گیر ماندم عاقله…

ادامه مطلب

با آنکه گدازه کوهسار

با آنکه گدازه کوهسار آسمان را سیاه پوش کرده عشق من و تو قاب ماه است که بر تقویم شنی ایام خجسته را ورق میزند…

ادامه مطلب

نیمه شب

نیمه شب در سکوت پله ها به جای قدم اشک می‌ریزم توان راه رفتن را از من گرفتند سرم را لای بازوانم مخفی می‌کنم تا…

ادامه مطلب

موهایم !

موهایم ! اقیانوس شناوری ایست به سمت تو موج هایش ، سرود عشق را زمزمه می‌کند باد که می‌‌وزد قایقی چشمانم غرق نگاهت می‌شود گیره…

ادامه مطلب

کشتی

کشتی شکسته‌ام اما دل شکسته نه غرق شدم در دریای چشمان‌ات کنار ساحل ، لبان‌ات نشسته‌ام به تماشای مروارید طنین صدایت ، کوه ها را…

ادامه مطلب

ظرفِ خيالِ با تو بودن را

ظرفِ خيالِ با تو بودن را كه لبريز عسل است نشكن بگذار تا دهنم را شيرين كنم بر جاده ى خيالت قدم مى زنم تا…

ادامه مطلب

زنان در اسارت نمی مانند

زنان در اسارت نمی مانند مثل سیگاری تا زیر لب رسید خاک زیر پا شوند راه دانشگاه ادامه دارد! عاقله قریشی

ادامه مطلب

در کنارت

در کنارت لبان ترک خورده ام زمین خشکیده را بحر میبیند ماهی های شاد بر آسمان رود خانه شناورند قلاب ها را میشکنند بر فراز…

ادامه مطلب

خسته ام

خسته ام خسته از زندگی و از تکرار از امروز از دیروز خسته از آمدن فردا ها باز تکرار همین روز ها خسته از پرورش…

ادامه مطلب

ترا در شعر هایم

ترا در شعر هایم به آغوش مى كشم مصرع مصرع مى بوسم دستم به تو نمى رسد عاقله قریشی

ادامه مطلب

بلعیده اند

بلعیده اند پاره های نحیف تن ما را به جرم زن بودن نفس‌ ما را نیمه گرفتند چشمان خیس ما را با درد کوک زدند…

ادامه مطلب

با تو

با تو رود بزرگ در مسیر خوشبختی ام قفل کوید نوزده را میشکنم در قرنطین بی تو زردی غروب مسافر جا مانده گوشه اسکله ام…

ادامه مطلب

هنوز پیراهنم

هنوز پیراهنم غرق در عطر تن توست و خورشید نگاهت بر پنجره چشمانم کنار می‌زنم پرده ها را روی آیینه با رژ لب نام تو…

ادامه مطلب

مثل ماه ، می درخشی

مثل ماه ، می درخشی بر پنجره، چشمانم روشنی بخشیدی از لا به لای، شاخه های پوشیده از برگ نیم نگاهت جاده خیالم را ستاره…

ادامه مطلب