شهلا دانشور
تو آن شور و نشاط نو بهاری.
تو آن شور و نشاط نو بهاری. کویر قلب من را گلعذاری نسیم صبحگاهی شعر رویت تو اعجاز و شکوهِ کردگاری حمل مي ريخت در…
بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست
بیا که رسم وفادارها، بریدن نیست بدون عشق جهان جای آرمیدن نيست ببين به مستي گلها، ملودي باران صدا كه از تو نبود قابل شنیدن…
به چشمانت بتاز
به چشمانت بتاز بر سوی من خورشید روشن کن و ذره ذره در گرمای جانت هی بسوزانم شمالی تا جنوب جسم من قطب اند باور…
بر تن نمود جامه ي گلدوز سال نو
بر تن نمود جامه ي گلدوز سال نو تبريك تو بهار دل افروز سال نو عاشق كجاست منتظرِ عيد، روز و شب در وصل يار…
اي كه در شهر تنم صد انقلاب انداختی!
اي كه در شهر تنم صد انقلاب انداختی! عقل را بستی و در دار طناب انداختی یاد باد آندم که بودم آدم هشیار شهر در…
از من که عقل جور و تیارم گرفتهای
از من که عقل جور و تیارم گرفتهای با مرز عشق راه فرارم گرفتهای دیشب به خواب هام چه کردی که تا هنوز از جسم…
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير روزِ عيد از سرِ مو تا به كمر بوسه بگير روزه را با بغل و بوس نكن…
یک بحر حرف داری و در سینه جاستی
یک بحر حرف داری و در سینه جاستی لبریز از عشق، لیک به شرم و حیاستی باران، مسيح وخضر نه؛ شاعر به حيرت است تشبيهِ…
نگاهت شرابي صدايت شرابي
نگاهت شرابي صدايت شرابي وجودت سراپا ادایت شرابي غزل تا ز تریاک چشمت نویسم شوم نشئه ي شعر هايت شرابي مهِ چار ده گردِ رويت…
موري كه قصدِ جانِ من رندانه كرده بود
موري كه قصدِ جانِ من رندانه كرده بود یک باکتُری که خانه ام ويرانه كرده بود دیوانه سیرتی چو پلنگ درنده يي روحم خراش داده…
مرا خمار به چشم نگار بگذاريد
مرا خمار به چشم نگار بگذاريد به درد عشق مرا بيقرار بگذاريد زمثنوي لبانش به وجد ميايم سماع من به محيطش هزار بگذريد اگر كه…
گیتار زغمهای جهان میراند
گیتار زغمهای جهان میراند چنگ دل من را به نوا میخواند از یار وفا دارترین گیتار است او حال دل زار مرا میداند شهلا دانشور
قفل و كليد جنت است، در كف پاي مادرم
قفل و كليد جنت است، در كف پاي مادرم تير زمانه را سپر ، دست و دعاي مادرم راه مرا چراغ او ، روح لطيف…
عروس برف می آید دراینجا
عروس برف می آید دراینجا طبیعت حکمتی دارد سراپا قدومش نیک، دانه دانه ی او صدف میسازد این خاک سیه را شهلا دانشور
شب چله ست و من چله نشينم
شب چله ست و من چله نشينم چراغان كرده قرآن راه دينم غرض در من نباشد اين و آن را به اسب جستجوي خويش زينم…
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير
رمضان آمدو مانع شد اگر، بوسه بگير روزِ عيد از سرِ مو تا به كمر بوسه بگير روزه را با بغل و بوس نكن آلوده…
دو چشمِ خوب تري كه تو عاشق اش هستي
دو چشمِ خوب تري كه تو عاشق اش هستي رقيب بي پدري كه تو عاشق اش هستي دقيقه ي نبرد دم به عافيت نرسد خراب…
در دلِ من آتشی افكند و غوغا کرد و رفت
در دلِ من آتشی افكند و غوغا کرد و رفت عاشقم کردو زجان مفتون و شيدا کرد و رفت دید می پیچم به خود از…
خورشید دگر برای من تابان نیست
خورشید دگر برای من تابان نیست دیگر رمقی به خون من جریان نیست من کافر عشقم و تو صوفی زمان «پیوستن تو و من به…
چون تخم محبت به دلم مي كاري
چون تخم محبت به دلم مي كاري باران عطوفت به سرم مي باري با ديدن تو باغ دلم سبز……مگر تو معجزه ي يوسف مصري داري؟…
جمع قشنگ چشم و تنِ استوايی ات
جمع قشنگ چشم و تنِ استوايی ات زيباست ذهن سنتي و ابتدائي ات گل را، بهار را به توان هزارکن صفر اند صفر پیش تو…
تختِ من و بختِ گل پاييز
تختِ من و بختِ گل پاييز پر پر شده از باد جدايي يعقوب نگاهم شب و روز است- فرياد زند جان تو كجايي؟ انداخته ام…
بیا یلدا شب شعر است و ساز است
بیا یلدا شب شعر است و ساز است مثال گيسوان من دراز است برايت سفره ي دل پهن كردم درِ آغوش من روی تو باز…
به بازي واژه ها من ماهرم يار
به بازي واژه ها من ماهرم يار مده شوري به قلب شاعرم يار به درياي كلامم غرق ميشي هدر كن من شبيه ساحرم يار شهلا…
باغبان بهار من باشي
باغبان بهار من باشي نغمه ي آبشار من باشي همچو من، بيقرار من باشي حرف شعر و دوتار من باشي كاش ميشد كه يار من…
ايکاش کبوتری به دامت باشم
ايکاش کبوتری به دامت باشم تا آخر عمر بند نامت باشم دیوانهی دیدار تو ام گر باشی تا دامن مرگ در کنارت باشم شهلا دانشور
از عطر نفس های تو روییده گلاب است
از عطر نفس های تو روییده گلاب است پیش نظر مست تو شرمنده شراب است در فلسفه ي چشم تو بيدل بود عاجز مجهول ترين…
هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي
هرجاكه من نظاره كنم بود مي شوي تو کیستی برای چه موجود میشوی؟ مثل که خواب باشم و از جا تکان خورم گفت و…
يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟
يار كرده بر دل ما جا، كجا بگذارمش؟ راه سنگين است پر سودا، كجا بگذارمش؟ هر دو چشمش با نگاهي ميزند صد ها سخن معدنِ…
نمي آيد به چشمان ترم خواب
نمي آيد به چشمان ترم خواب ندارد جسم من شيمه دلم تاب نبودي ماه من من بركه گونه ترا كردم فقط در سينه ام قاب…
موج دريا، سر به بالا، قامت مغرورها
موج دريا، سر به بالا، قامت مغرورها ميروي ميبينمت مستي كنان از دورها پاره پاره ميبري بند دل و بند جگر زخم ديگر ميزني بر…
مرا به عمق دلت بی بهانه دعوت کن
مرا به عمق دلت بی بهانه دعوت کن شبیه روح بهارعاشقانه دعوت کن مرا بخوان به حريم خودت چنان فرهاد به بیستون دلت صادقانه دعوت…
گل به راهت جان به يادت خير مقدم مي نهم
گل به راهت جان به يادت خير مقدم مي نهم مرگ تدريجي شنيدي؟ دم به دم، دم مي نهم گر بميرم در مزارم خوشه ي…
کسی در من مرا از من همیشه میکند منها
کسی در من مرا از من همیشه میکند منها همه او میشوم وقتی حضورم میشود حاشا به بام خانه اش معتاد هستم؛ور نه در این…
عشقي که در میانهي ما گیر کرده است
عشقي که در میانهي ما گیر کرده است دل را شبيه مرغک شبگیر کرده است من زندگی نکرده و دنیا مرا، چرا- پیوسته درد داده…
شب قدر است و قدر او بدانيم
شب قدر است و قدر او بدانيم سر سجده به ذكر حق بمانيم به آب رحمت استغفرالله گناهان را زتن شسته برانيم شهلا دانشور
روزها گل می کند شعرم ولی شب بيشتر
روزها گل می کند شعرم ولی شب بيشتر هر غزل الهامي از چشم مخاطب بيشتر خواب از چشمم ربوده چشمهای شبچرش می درخشد چشم او…
دلم چون آهویی سر در گریبان
دلم چون آهویی سر در گریبان نگاهت چون پلنگی تیز دندان اگر صیاد چشم توست؛صیدم که افتادم به دام چشمت آسان. شهلا دانشور
درخت عمر ما پر بار و ريشه ست
درخت عمر ما پر بار و ريشه ست عمل چون بد شود آسيب تيشه ست دل كس را مرنجان وقتي داني مزاج آدمي مانند شيشه…
خورشيد براي من بقا مي آرد
خورشيد براي من بقا مي آرد الهام غزل شور و نوا مي آرد آن باد نوازشگر مو ياد تو را هرصبح براي من جدا مي…
چو نی گشتی سکوت سوز دل را
چو نی گشتی سکوت سوز دل را دوای اختتام درد سل را به قلب کهگلیام مثل باران شدی بیدار کردی بوی گِل را شهلا دانشور
جسارت دارد عاشق مثل شیر است
جسارت دارد عاشق مثل شیر است برای هم دگر از هرچه تیر است میازار عاشقان پاک را که- خدا جان دیر گیر و سخت گیر…
ترا بانو از ايثار آفريدند
ترا بانو از ايثار آفريدند پر از عشق و وفا دارآفريدند گِلت را از تن آدم گرفتند به آدم يار و غمخوار آفريدند شهلا دانشور
بيا در بلخ، گل گل لاله زار است
بيا در بلخ، گل گل لاله زار است پرستو هاي عاشق بيقرار است تولد گشته برگ از دامن خاک بهارم باتو سبز و بر قرار…
به آغوش رقیبم حال کردی
به آغوش رقیبم حال کردی و احساس مرا پامال کردی بدونت روز و شب یلداست یلدا دقایق را سر من سال کردی شهلا دانشور
باغ و بهار ولاله دلاراتر از تو نیست
باغ و بهار ولاله دلاراتر از تو نیست زیباست سبزه زار، نه! زیباتر از تو نیست مستي عطر سنجد و باران و بوي خاك ديوانه…
اي دوست چه داني جگر من خون است
اي دوست چه داني جگر من خون است چشمم زنبودن تو چون جيحون است گرچند كه خيري نرسيد از تو ولي هرسوژه ي شعر من…
از زمان شاه (اتاترك و امان)
از زمان شاه (اتاترك و امان) هم جهاد اهل عثمانيستيم دشمنان ما يكي اهداف ما در مسير راه انسانيستيم شهلا دانشور
هواي صبح زمستان كنار تو گرم است
هواي صبح زمستان كنار تو گرم است چون آفتاب نگاه خمارِ تو گرم است پلنگ جان! منم آهوی چشم بر راهت بيا ببین! سر…
وطن در بیپناهیات بميريم
وطن در بیپناهیات بميريم دهن بستيم و چشمی، ناگذيريم اگر چه زندگی جريان.. ولي ما گروگان، مظلومانه در اسيريم پريشم های های های كشور منم…