بیدل از سیر تأمل‌خانهٔ دل نگذری

بیدل از سیر تأمل‌خانهٔ دل نگذری نقشها این پردهٔ اندیشه پیدا می‌کند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از عزلت ‌کلامم رتبهٔ معنی‌ گرفت

بیدل از عزلت ‌کلامم رتبهٔ معنی‌ گرفت خُم‌نشینی باده‌ام را اینقدر پُر زور کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از قید دل آزاد نشین صحرا شو

بیدل از قید دل آزاد نشین صحرا شو وسعت ازتنگی این خانه برون می‌ریزد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از مقدار ظرف خود نمی ‌باید گذشت

بیدل از مقدار ظرف خود نمی ‌باید گذشت وعظ مستان در خط پیمانه دارد منبری حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از ین دو روز عمر ننگ بقای‌کس مباد

بیدل از ین دو روز عمر ننگ بقای‌کس مباد دل پی حرص باختن چشم به آز دوختن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازکیش نفس سرمایگان دیگر مپرس

بیدل ازکیش نفس سرمایگان دیگر مپرس نیست غیر از نیستی دین من و دنیای من حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم

بیدل ازین مایده دست هوس شسته‌ایم پهلوی دل خورده را آرزوی نان کیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اظهار هنر محرومی دیدار بود

بیدل اظهار هنر محرومی دیدار بود خار راه جلوه‌ها شد جوهر اندر آینه حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر افسرده دلی جمع کتب کرد

بیدل اگر افسرده دلی جمع کتب کرد در مدرسهٔ دانش ما جلد کتاب است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر محرمی رنج تک و دو مبر

بیدل اگر محرمی رنج تک و دو مبر در عرق سعی حرص خفت آب و بقاست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل امشب نیست دست آهم از افغان تهی

بیدل امشب نیست دست آهم از افغان تهی روزگاری شد که این تار از ضعیفی بیصداست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اندر قدح باده نظرکن به حباب

بیدل اندر قدح باده نظرکن به حباب تا چه دارد نفس آبله‌پوش مینا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل این کلام متین پیش کس مزن به زمین

بیدل این کلام متین پیش کس مزن به زمین دارد آن لب شکرین‌گوهر آفرین صله‌ای حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل این‌دیگ خیال ازخام جوشیهاپرست

بیدل این‌دیگ خیال ازخام جوشیهاپرست ششجهت آتش زنی تاپخته‌گردد آش ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به امید وصل شادیم

بیدل به امید وصل شادیم گو طوطی بخت زاغ باشد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به جرم آنکه چو آیینه ساده‌ایم

بیدل به جرم آنکه چو آیینه ساده‌ایم خاکسترست آنچه به بر می‌کشیم ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به خود تا زنده‌ام صبح قیامت خنده‌ام

بیدل به خود تا زنده‌ام صبح قیامت خنده‌ام کز شور نظم افکنده‌ام درگوشهای کر صدا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به عبادتکدهٔ عجزپرستی

بیدل به عبادتکدهٔ عجزپرستی جز نقش‌کف پای تو محراب نگیرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به کار رفع خماری نیامدیم

بیدل به کار رفع خماری نیامدیم مینای‌ما همان‌عرق‌افشان‌شکست و ریخت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به هرکجا رگ ابری نشان دهند

بیدل به هرکجا رگ ابری نشان دهند در ماتم حسین و حسن‌گریه می‌کند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به‌گشاد مژه زحمت نپسندی

بیدل به‌گشاد مژه زحمت نپسندی منظور وفا نیست‌گل‌اندام تماشا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تجردم علم‌شان نیستی‌ست

بیدل تجردم علم‌شان نیستی‌ست این‌خامه خط به‌صفحهٔ هستی‌کشیده است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل تو هم به ذوق خطش سینه چاک زن

بیدل تو هم به ذوق خطش سینه چاک زن کاین شام نادمیده مرا صبح عید کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چه بلایی‌که زتوفان خروشت

بیدل چه بلایی‌که زتوفان خروشت در راه طلب پی نتوان یافت اثر را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل چو سحر دم مزن از درد محبت

بیدل چو سحر دم مزن از درد محبت تا آنکه نبندی به نفس چاک جگررا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است

بیدل حدیث بیخبران ناشنیدنی است بودیم معنیی که فراموش کرده‌ایم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

باغ دهر از ماست بیدل روشناس‌ ‌رنگ درد

باغ دهر از ماست بیدل روشناس‌ ‌رنگ درد لاله‌سان آیینهٔ داغ جگر داریم ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بدین دو روزه تماشای زندگی بیدل

بدین دو روزه تماشای زندگی بیدل کدام شوق و چه عشق اینقدر هوس هم نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل دو سه دم ناز بقا، مفت هوسهاست

بیدل دو سه دم ناز بقا، مفت هوسهاست ما صورت‌ هیچیم و جز این ‌نیست که ‌هست است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز بیم معصیت تهمت آفرین

بیدل ز بیم معصیت تهمت آفرین لرزیدم آنچنان که می ناب ریختم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز خوابهای وهم هپرس

بیدل ز خوابهای وهم هپرس ما نداریم جز فسانهٔ ما حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم

بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم تخم دلی به سعی شکستن دمیده‌ای حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل زکلکم می‌چکد آب حیات نیک و بد

بیدل زکلکم می‌چکد آب حیات نیک و بد خضر است اگرکس می‌خورد امروز دشنام مرا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل سواد نامه سیاهی نداشتم

بیدل سواد نامه سیاهی نداشتم خطی چو سایه بر ورقم طبع دون ‌کشید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل علم از معنی نازک نتوان شد

بیدل علم از معنی نازک نتوان شد موچینی ‌ما را همه جا لال بر آورد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل کتاب طالع نظاره خوانده‌ایم

بیدل کتاب طالع نظاره خوانده‌ایم مژگان هبوط داشت‌، تحیر صعود کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل گران افتاده است از عاجزی اجزای من

بیدل گران افتاده است از عاجزی اجزای من رنگی‌ که پروازن دهم چون شمع بر رو می‌زند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل مپیچ چندین بر دستگاه اقبال

بیدل مپیچ چندین بر دستگاه اقبال در دامن بلندت چین دارد آستینی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل من و آن دولت بی‌دردسر فقر

بیدل من و آن دولت بی‌دردسر فقر کز نسبت او چینی خاموش سفال است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ندارد بزم ما از دستگاه عافیت

بیدل ندارد بزم ما از دستگاه عافیت چشمی‌که‌گیرد یک دمش چون شمع مژگان در بغل حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نفسی چند چو مزدور حبابت

بیدل نفسی چند چو مزدور حبابت از بار نفس چاره محال است به سر گیر حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل نی‌ام امروز خجالت‌کش هستی

بیدل نی‌ام امروز خجالت‌کش هستی چون چرخ سر افکندهٔ ادوار قدیمم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل‌ازنازک‌خیالان مشق‌همواری‌خوش‌است

بیدل‌ازنازک‌خیالان مشق‌همواری‌خوش‌است تا نیفشارد تأمل معنی یکدست را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدلی‌ها‌یم دلیل امتحان بیغشی‌ست

بیدلی‌ها‌یم دلیل امتحان بیغشی‌ست نیستم قلب آشنا از بس گدازم کرده‌اند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیلد‌ل همین نه ما و تو نومید مطلبیم

بیلد‌ل همین نه ما و تو نومید مطلبیم زین بحر قطره‌ها همه‌گوهر شکسته‌اند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پر افشان هوای‌کیست از خود رفتن بیدل

پر افشان هوای‌کیست از خود رفتن بیدل که چون صبح بهاران رنگ می‌گردد به دنبالش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

پیشه بسیار است بیدل بر خموشی ختم‌ کن

پیشه بسیار است بیدل بر خموشی ختم‌ کن سعی در علم و عمل اینجا به پایان می‌رسد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

تا توانی بیدل از مشق فنا غافل مباش

تا توانی بیدل از مشق فنا غافل مباش مشکل هر آرزو زبن شیوه آسان می‌شود حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

تا نفس باقیست‌ کلفت بایدم اندوختن

تا نفس باقیست‌ کلفت بایدم اندوختن بر ندارد رشتهٔ تسبیح بیدل جز گره حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

تپیدم آنقدر کز دل فسردن محو شد بیدل

تپیدم آنقدر کز دل فسردن محو شد بیدل به سعی کوفتنها گرم کردم آهن سردی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب