اگر به فقرکنند امتحان همت بیدل

اگر به فقرکنند امتحان همت بیدل سواد سایهٔ دیوار نیستی محک استش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

اگر سنگ وقارت در نظرها شد سبک بیدل

اگر سنگ وقارت در نظرها شد سبک بیدل فلاخن‌کرده باشی‌گردش رنگ قناعت را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

انتخاب فطرت دیوان بیدل کرده‌ایم

انتخاب فطرت دیوان بیدل کرده‌ایم معنی‌اش را غیر صفر پوچ دیگر صاد نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

این ما و من‌ که شش‌جهت از فتنه‌اش پُر است

این ما و من‌ که شش‌جهت از فتنه‌اش پُر است بیدل توگفته باشی اگر من نگفته‌ام حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

با کمال سرکشی بیدل تواضع طینتم

با کمال سرکشی بیدل تواضع طینتم همچو زلف یار می‌نازد به ما افتادگی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

باعث وحشت جسم است نفسها بیدل

باعث وحشت جسم است نفسها بیدل خاک تا هم‌نفس باد بود بی‌رم نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

از اقامت شرم دارد بیدل استعداد شمع

از اقامت شرم دارد بیدل استعداد شمع هر قدر باشی درین محفل ز پا ننشسته باش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بر رفیقان بیدل از مقصد چه‌سان آرم خبر

بر رفیقان بیدل از مقصد چه‌سان آرم خبر من‌که خود را نیز تا آنجا رسم ‌گم می‌کنم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بزم امکانست بیدل غافل از مردن مباش

بزم امکانست بیدل غافل از مردن مباش خضر اگر باشی در اینجا نیست امکان زیستن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بس‌که پیکان بود بیدل غنچهٔ این‌گلستان

بس‌که پیکان بود بیدل غنچهٔ این‌گلستان زهرخند زخم چون‌گل خاطر ما شاد داشت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به انداز خرام او مباد از خودروی بیدل

به انداز خرام او مباد از خودروی بیدل که ترسم‌ گردش رنگت عنان ناز درپیچد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به بی‌ارامی است آسایش ذوق طلب بیدل

به بی‌ارامی است آسایش ذوق طلب بیدل خوش‌آن رهروکه‌خار پای خود فهمید منزل را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به جهان شهرت علم و فن اگر این‌ بود اثر سخن

به جهان شهرت علم و فن اگر این‌ بود اثر سخن نرسد خروش قیامتی به صریر خامهٔ بیدلت حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به حکم عجز سراز سجده برشکن بیدل

به حکم عجز سراز سجده برشکن بیدل که‌گرد اگر دمد از خاک‌گردن‌افرازی‌ست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به دریای شهادت غوطه‌ گر نتوان زدن بیدل

به دریای شهادت غوطه‌ گر نتوان زدن بیدل گلویی می‌توان از آب جوی تیغ تر کردن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به رنگ رسم‌ پردازان تکلف می‌کنم بیدل

به رنگ رسم‌ پردازان تکلف می‌کنم بیدل و گرنه معنی الفت عبارت برنمی‌دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به سودای تمنا نقد خودکردم تلف بیدل

به سودای تمنا نقد خودکردم تلف بیدل بجزحسرت نبود آبی‌که شد صرف خمیرمن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به غیر داغ‌ که پوشد چو شمع بیدل ما را

به غیر داغ‌ که پوشد چو شمع بیدل ما را که پای تا به سرش غیر یک ‌کلاه ندارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به محفلی‌که ادب‌پرور است نالهٔ بیدل

به محفلی‌که ادب‌پرور است نالهٔ بیدل خجسته دود سپند از غبار سوختگیها حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به هر آینه زنگار دگر دارد کمین بیدل

به هر آینه زنگار دگر دارد کمین بیدل ز مژگان بستن ایمن نیست هرکس دیده‌ای دارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به هوای پایبوسش من ناامید بیدل

به هوای پایبوسش من ناامید بیدل چقدر به خون نغلتم که جبین حنا ندارد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بهار راحت از پاس نفس گل می‌کند بیدل

بهار راحت از پاس نفس گل می‌کند بیدل به رنگ گل ندارم زین چمن سررشتهٔ بویی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

به‌کنه سود و زیان‌کیست وارسد بیدل

به‌کنه سود و زیان‌کیست وارسد بیدل متاعها همه سربسته و دکان بازست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بی دل از یاس ندارپم گریز

بی دل از یاس ندارپم گریز جز دل ما دو جهان در بر ماست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیخودی بیدل فسون شعلهٔ جواله داشت

بیخودی بیدل فسون شعلهٔ جواله داشت رنگ گرداندن ‌کشید آخر به گرد من حصار حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ارباب تأمل با عروجت چون‌کنند

بیدل ارباب تأمل با عروجت چون‌کنند آشیان برتر بود از رنگ پرواز تو را حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از افسردگان حیرتم‌، تدبیر چیست‌؟

بیدل از افسردگان حیرتم‌، تدبیر چیست‌؟ گر همه دریا کشیدم ساغر کوثر زدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از اندیشهٔ آن جلوهٔ حیرت ‌گداز

بیدل از اندیشهٔ آن جلوهٔ حیرت ‌گداز می‌رود چون آب از دست اختیار آینه حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از برق تمنایش سراپا آتشم

بیدل از برق تمنایش سراپا آتشم داغ شد هرکس به‌پهلوی من شیدانشست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از پرواز، خجلت دارم‌، اما چاره نیست

بیدل از پرواز، خجلت دارم‌، اما چاره نیست ذرهٔ موهومم وگل‌کردنم بال و پرست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از چشم تحیرپیشگان نم خواستن

بیدل از چشم تحیرپیشگان نم خواستن دامن آیینه بر امید آب افشردن است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از خویش بایدت رفتن

بیدل از خویش بایدت رفتن ورنه نتوان به آن خرام رسید حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از زخم بود رونق دل

بیدل از زخم بود رونق دل خندهٔ‌گل نمک گلزار است حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از صنعت تقدیر مپرس

بیدل از صنعت تقدیر مپرس زلف یاریم و شب ما تارست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از غنچه‌گرفتم سبق زانوی فکر

بیدل از غنچه‌گرفتم سبق زانوی فکر بود کوتاهی دامن به گریبان مددی حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از گردون نصیب من همان لب تشنگی است

بیدل از گردون نصیب من همان لب تشنگی است گر همه مانند ساحل ساغر از دریا کنم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل از نشو و نمای ما کسی آگاه نیست

بیدل از نشو و نمای ما کسی آگاه نیست آبله نبر قدم فرسوده شد پا برنخاست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل آزادی من در قفس‌ گمنامی‌ست

بیدل آزادی من در قفس‌ گمنامی‌ست دام راه است اگر شهرت عنقا بخشند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل ازگریه شهرتی داریم

بیدل ازگریه شهرتی داریم بال پرو‌از ابر چشم ترست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اسباب تعلق بود زنگ آگهی

بیدل اسباب تعلق بود زنگ آگهی آینه صیقل زدند آنها که پشت پا زدند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل افسردگیم شوخی آهی دارد

بیدل افسردگیم شوخی آهی دارد تاشرر هست ز خودرفتن سنگ‌است اینجا حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگر این بود سرانجام محبت

بیدل اگر این بود سرانجام محبت دل بهر چه بستم به هوا، آه امیدم حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اگرت دعوی آداب‌پرستی است

بیدل اگرت دعوی آداب‌پرستی است جایی که نیابی اثر آینه‌، دم زن حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل آن برق‌نظرها آنچنان در پرده ماند

بیدل آن برق‌نظرها آنچنان در پرده ماند غافلان‌گرم انتظار و محرمان را تاب نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل این انجمن وهم دگر نتوان یافت

بیدل این انجمن وهم دگر نتوان یافت درد هم مفت تماشاست طرب باید کرد حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل اینجا کجاست دام و چه صید

بیدل اینجا کجاست دام و چه صید دل‌کمندی‌ست پیچ و تاب فروش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل بساط وهم به خود چیده‌ام چو صبح

بیدل بساط وهم به خود چیده‌ام چو صبح ورنه زجنس‌هستی من‌هرچه‌هست‌نیست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به بارگاه حقیقت چه نسبت است

بیدل به بارگاه حقیقت چه نسبت است ما را که نیست راه به فهم مجاز خویش حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به جهان‌گذران تا دم محشر

بیدل به جهان‌گذران تا دم محشر یک قافله آینده میندیش گذشته‌ست حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب

بیدل به دیر اعراض انصاف نیست ورنه

بیدل به دیر اعراض انصاف نیست ورنه تاوان بت‌پرستی بر برهمن نماند حضرت ابوالمعانی بیدل رح

ادامه مطلب