دو رکعت نشسته

دو رکعت نشسته شنیده می شود از آسمان صدایی که… کشیده شعر مرا باز هم به جایی که … نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که……

ادامه مطلب

چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد

چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد …ابتدای سفرم شادی و غم توام شد شادی و غم غزلی شد، غزلی مبهم شد فاصله مشکل…

ادامه مطلب

در انزوای خودم با تو عالمی دارم

در انزوای خودم با تو عالمی دارم در آسمان غزل عاشقانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم با تو…

ادامه مطلب

رویای نا تمام

رویای نا تمام ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان…

ادامه مطلب

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست (تقدیم به بانوی شهر آینه ها حضرت معصومه س) همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه…

ادامه مطلب

سیب ها روی خاک غلطیدند

سیب ها روی خاک غلطیدند زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب…

ادامه مطلب

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد ذهنش ز روضه…

ادامه مطلب

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست مصرع ناقص من کاش که کامل می شد شعر در وصف تو از سوی تو نازل…

ادامه مطلب

گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات

گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات قدیم به جوانان حضرت زینب (س) قامت کمان کند که دوتا تیر آخرش یک دم سپر شوند برای برادرش…

ادامه مطلب

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است مولای ما نمونهء دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر…

ادامه مطلب

لایمکن الفرار از عشق

لایمکن الفرار از عشق زخمی ام التیام می خواهم التیام از امام می خواهم السلام وعلیک یا ساقی من علیک السلام می خواهم مستی ام…

ادامه مطلب

ای کاش در این بیت بسوزم

ای کاش در این بیت بسوزم دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد…

ادامه مطلب

معراج چشم های شما آتشم زدند

معراج چشم های شما آتشم زدند این اشک ها به پای شما آتشم زدند شکرخدا برای شما آتشم زدند من جبرییل سوخته بالم ،نگاه کن!…

ادامه مطلب

بدون فن غزل بی کنایه می گویم

بدون فن غزل بی کنایه می گویم در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است به من اجازه در اوج پر زدن داده است…

ادامه مطلب

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد بی تو چندیست که در کار…

ادامه مطلب

ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام

ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام بسکه خود را در دل آیینه غمگین…

ادامه مطلب

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد …ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست…

ادامه مطلب

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد (غزلی نذر حضرت زهرا(س)) همین که دست قلم در دوات می لرزد به یاد مهر تو چشم فرات می…

ادامه مطلب

هر سال یک دهه دل من شور میزند

هر سال یک دهه دل من شور میزند بگذار تا غزل بشوم در هوای تو ای مبتلای شعر منم مبتلای تو گفتی که ابر باش…

ادامه مطلب

تبسم محزون (به سید مرتضی آوینی)

تبسم محزون (به سید مرتضی آوینی) سلام راوی مجنون،سلام راوی خون نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون تو در مسیر خدا در میان خوف…

ادامه مطلب

در ازدحام حرم

در ازدحام حرم با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو! درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو صورتم قطره…

ادامه مطلب

بست روی سر، عمّامه‌ی پیغمبر را

بست روی سر، عمّامه‌ی پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشگر را من به مهمانی‌تان سوی شما آمده‌ام یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده‌ام ننوشتید…

ادامه مطلب

نشاندی روی زخم کهنه ی من مرهم خوبی

نشاندی روی زخم کهنه ی من مرهم خوبی حریمت آشنا کرده مرا با عالم خوبی جهان،این هیچ سر در گم،فریبم داد با گندم برای دفعه…

ادامه مطلب

با اشک‌هاش دفتر خود را نَمور کرد

با اشک‌هاش دفتر خود را نَمور کرد ذهنش ز روضه‌های مجسم عبور کرد در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد شاعر بساط سینه‌زدن را که…

ادامه مطلب

خانه پیرزن ته کوچه

خانه پیرزن ته کوچه پشت یک تیر برق چوبی بود پشت فریاد های گل کوچک واقعا روزهای خوبی بود پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر…

ادامه مطلب