قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

بپا! دهل زنِ سرنوشت ات مباش! از راه پر هياهوي هر ناموري به در آ! (نيچه)

بخت و اقبال يعني آمادگي در بهره گيري از فرصت. (نامشخص)

بخشش و گذشت، شادي مي‌آفريند. (پرمودا باترا)

بدانديش هميشه كارش گره مي خورد. (ارد بزرگ)

بدبختانه همنوعان ما به گونه اي ساخته شده اند كه افرادي كه در راههاي صاف و هموار راه مي روند، پيوسته در مسير آنهايي كه…

بدتر از بيماري، وسيله ي مداواي آن است. (فرانسيس بيكن)

بدخو چنان به رنج اندر است كه از زندگاني و تندرستي و خواسته لذت نمي برد. (بزرگمهر)

بدون انديشيدن به گذشته، زمستان سپري نمي شود. (مثل فنلاندي)

بدون درك مطلب هر قدر هم در جهت رفع و حل مشكل تلاش كنيم نتيجه اي جز بهم ريختگي و اغتشاش فكري در بر نخواهد…

بدي را با عدالت پاسخ دهيد، مهرباني را با مهرباني. (كنفوسيوس)

بر دشت هاي هموار درنگ مكن! بسيار بلندتر از آن نيز مرو! از نيم فراز زيباتر به ديده مي آيد، جهان! (نيچه)

برادر، همان دوستي است كه طبيعت به شما ارزاني داشته است. (نامشخص)

براي ارواح بشري چه چيزي بالاتر از اين است كه در هر رنج و محنتي غمخوار يكديگر و در هر شادي، شريك خنده هاي هم…

براي انديشيدن وقت بگذاريد، اما هنگامي كه زمان عمل رسيد انديشيدن را متوقف كنيد و حركت كنيد. (ناپلئون بناپارت)

براي آنكه عمر طولاني باشد، بايد آهسته زندگي كنيم. (سيسرون)

براي اينكه با كاميابي به هدف خود برسيد، داشتن پشتكار، بس نيست، بلكه بايد با دقت به سوي آن پيش برويد. (زيگ زيگلار)

براي اينكه توانگر شويد، بايد هر گونه ديدگاه منفي يا باور محدود كننده‌اي را كه درباره‌ي پول داريد، شناسايي و ريشه‌يابي كنيد و برايش جايگزين…

براي اينكه مردي عاشق شود به گذر زمان براي تامل و انتخاب نيازي نيست، بلكه همدلي و جاذبه اي شخصي كه در نخستين نگاه، وجود…

براي به دست آوردن گنج خموشي، بارگاه دانش خود را بزرگتر ساز. (ارد بزرگ)

براي پي بردن به قلب و ذهن كسي، به آرزوهاي آينده‌ي او بنگريد، نه به دستاوردهاي گذشته‌اش. (جبران خليل جبران)

براي جاه و مقام مجادله مکن (کورش کبير)

براي دارندگان چشم دل، زيباترين منظره، مشاهده‌ي كسي است كه داراي روحي زيبا باشد. (افلاطون)

براي درمان بدبختي و دردهاي بشر، دوايي بهتر از موسيقي وجود ندارد. (لودويگ وان بتهوون)

براي رسيدن به كاميابي نبايد از شكست هاي پيشين خيلي ساده بگذريد، شناخت موشكافانه آنها، پيشرفت شما را در پي خواهد داشت. (ارد بزرگ)

براي زندگي انسان اين موارد بس است: انجام دادن كار سودمند، بيان سخن شجاعانه و توجه ژرف به زيبايي. (نامشخص)

براي شكوفايي نبوغ نهفته در درون‌تان، مي‌بايست همت كنيد و الهام خود را عينيت و فعليت بخشيد. (وين داير)

براي كاميابي، به تنها چيزي كه نياز داريد، آگاهي تازه و راستيني است كه به راستي، در آرزوي ناب شما در مورد آنچه با همه‌ي…

براي كشتن پشه، شمشير لازم نيست. (مثل آفريقايي)

براي متفكر به قدر كافي انديشه هاي ارزشمند وجود دارد؛ اما تنها تعداد كمي از آنها قدرت كافي براي ايجاد پژواك و بازتاب دارند. (آرتور…

براي نادان پيرايه اي سزاوارتر و زيباتر از خاموشي نيست. (بزرگمهر)

براي همه كس خوشبختي يك معني بيشتر ندارد! رسيدن به آرزوي خيالي. (سعيد نفيسي)

برتر از همه چيز، داشتن پندارهاي بزرگ و قلب پاك است. (فريدريش شيلر)

برخي از افراد، هر چيز پاك و ناب و شادي‌آفرين را به پستي مي‌كشانند. (ويكتور هوگو)

انديشه كردن يعني ويراني؛ خود جريان انديشيدن، انديشه را متهم مي سازد، چرا كه انديشه تجزيه شده است. (فرناندو پسوا)

انديشه هاي ما، آري و نه گفتن هاي ما و اگر و اما گفتن هاي ما، همه با همان ضرورتي از درون ما رشد مي…

انديشه و ذهنت را باز كن تا فرصت ها را ببيني. (نامشخص)

انديشيدن، هميشه انسان را به سوي خوش‌بيني مي‌كشاند و خوش‌بيني، برابر با خودسازي و دگرگوني است. (استيو چندلر)

انسان آزاده مي تواند خوب يا بد باشد، اما انسان غير آزاده ننگ طبيعت است و كوچكترين آرامش، خواه آسماني يا زميني، وجود ندارد. (نيچه)

انسان با هر دست بدهد، با همان دست مي گيرد و هميشه ميان داد و ستد، موازنه اي كامل برقرار است. (فلورانس اسكاول شين)

انسان بايد والاترين آرمانهايش را دنبال نموده و هر لحظه به آنها عمل كند، چرا كه آنچه شخص اينك انجام مي دهد، بازگشتي مكرر در…

انسان به تنها بودن عادت مي كند، اما تنها براي يك روز آن را مي شكند و سپس دوباره به آن عادت مي كند، دوباره…

انسان بي آنكه شنونده باشد مي تواند بسيار بشنود، اگر كه نيك نگريستن و نيز گاهگاه هيچ نكردن و از نظر دور داشتن را دريابد….

انسان چنان آفريده شده كه مي تواند اگر بخواهد و اراده كند، بدترين تجربه ها را از ياد ببرد. (شري كارتر اسكات)

انسان خوشبخت آن كسي است كه حوادث را با تبسم و اندكي دقت به علت وقوع آن تلقي نموده و بپذيرد. (نامشخص)

انسان در هر كار مي بايست بداند كجا بايد ترمز كرد. (مثل فرانسوي)

انسان، سوژه اي سلطه جو نيست، بلكه صرفاً اُبژه و دريافت كننده ي هستي است، آفريننده ي زبان نيست، بلكه آفريده ي آن است. (هايدگر)

انسان مجموعه اي از آنچه دارد نيست، بلكه مجموعه اي است از آنچه هنوز ندارد، اما مي تواند داشته باشد. (ژان پل سارتر)

انسان مي تواند همسرش را انكار كند، اما پدر و مادرش را نه. (فرناندو پسوا)

انسان نمي تواند به همه نيكي كند، اما مي تواند نيكي را به همه نشان دهد. (نامشخص)

انسان هرچه كامل تر، به همان نسبت غني تر و هرچه غني تر باشد، به همان نسبت كمتر كس ديگري مي شود. (فرناندو پسوا)