قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

زندگي را هر گونه كه نگاه مي كني زيبا است. (گوته)

نامداري بي نيك نامي به پشيزي نمي ارزد. (ارد بزرگ)

زندگي شما به همان درجه‌اي برايتان نتيجه مي‌دهد كه نسبت به پيمان خود وفادار هستيد. (ورنر ارهارد)

نادانان، همانا مردم، رودي را مانند زورقي بر آن شناور؛ و در آن زورق، ارزش گذاري ها با وقار و روي پوشيده نشسته اند. (نيچه)

زندگي كردن يعني همواره در زمان اكنون بودن. (كريشنا مورتي)

نااميدي كامل مي تواند در كنار درخشان ترين نوآوري ها به سر بَرَد. از كار افتادگي و شكوفايي، يكديگر را جذب مي كنند. (ژان پل…

زندگي مان را چنان سامان دهيم كه براي همنوعان خود اسرارآميز جلوه كند، به گونه اي كه اگر كسي ما را بهتر از همه مي…

ميزان كاميابي ما در عشق، بسته به اين است كه چقدر مي‌خواهيم آن را بياموزيم، چقدر در برابر شكست مقاوم هستيم، چقدر در برخوردهايمان انعطاف‌پذيريم…

زندگي، منطق گريز است؛ همه چيز، زنداني زندگي است، به جز منطق بي انتهاي دل. (كريستين بوبن)

نا همسويي به معني بي احترامي نيست. (نامشخص)

زندگي، همان چيزي است كه هنگامي كه سرگرم انجام آن هستيد، رخ دهد. (نامشخص)

مي‌خواهم در اين دنياي تاريك، طبلي به آواز در بياورم كه از اين پس ديگر آگاه كردن از مرگ به گوش نرسد. (گوتاما بودا)

زندگي يعني جوراب بافي به قصد هم نوعي. اما در كنارش افكار آزاد است و همه ي شاهزاده هاي جادو شده مي توانند بروند و…

مي روند در قبرستان و فرياد مي زنند كه تمام اينها نوكران پدر من بوده اند؛ كيست كه بلند شود و تكذيب كند. (مثل تازي)

زنده ماندن در دل‌ها، يعني نمردن. (نامشخص)

مي توان در ظرف دو سال يك كارخانه ذوب آهن ساخت، ولي براي تربيت يك مدير براي اين صنعت بايد بيست سال وقت صرف كرد….

زود خوابيدن و زود برخاستن، مرد را سلامت، ثروتمند و عاقل مي كند. (بنجامين فرانكلين)

موفقيت، پيش رفتن است، نه به نقطه ي پايان رسيدن. (آنتوني رابينز)

زيباترين پرده‌ي نگارين دنيا با يك نخ از هزاران نخ، آغاز شده و پايان مي يابد. (گاي فينلي)

موي سر احمق هيچ گاه سفيد نمي شود. (مثل تازي)

زيبايي جز اينكه نعمت خداست، دام شيطان نيز هست. (نيچه)

موضوع [ =جستار ] هنر، شكل دادن به زندگي است. (نامشخص)

زيبايي عبارت است از يك حالت ايكس رياضي يا مجهوليت و در اين شيء، عياري غير عادي از “مجهوليت” وجود دارد؛ پس اين شيء به…

موسيقي اصيل آن است كه در وراي خود بيانگر ايده اي باشد. (آرتور شوپنهاور)

زينت انسان [در] سه چيز است : علم، محبت و آزادي. (افلاطون)

مهمترين چيز زندگي، داشتن پول نيست، بلكه پول داشتن ديگران است. (نامشخص)

ساعت تيك تاك مي كند؛ دقيقه ها پرواز مي كنند و در زندگي پر شتاب شما، روزهايتان چون مسابقه اي پايان ناپذير به نظر مي…

من هرگز درباره ي هرچه كه زندگي مي دهد و مي گيرد اشك نمي ريزم. (فرناندو پسوا)

سبك نوشتار بر آن است كه با كمترين ابزار، خواننده را به همان دريافتي برساند كه سبك گفتار مي رساند. (نيچه)

مهم نيست كه هدفهاي انسان در حوزه هنر، كسب و كار، مذهب، ورزش يا ارتباط با مردم قرار دارند. تنها راه پيشرفت اين است كه…

سخاوت، بخشيدن بيشتر از توان است و غرور، ستاندن كمتر از نياز. (جبران خليل جبران)

من نمي‌توانم چگونه نيايش كردن با الفاظ را به شما بياموزم. زيرا خداوند به اينگونه نيايش‌ها گوش فرا نمي‌دهد، مگر آنكه با دهان و زبان…

سخن بموقع بگو زيرا بساتکلم بهتر از خاموشي و بسا خاموشي بهتر از تکلم است (کورش کبير)

من مردي انديشنده‌ام كه درد را مي‌شناسد. (ويكتور هوگو)

سخنان عشق پيوسته برپا دارنده ي صومعه ي كوچكي است كه درون اش گفتگويي بي پايان، جريان دارد. (كريستين بوبن)

من عاشق خداوند هستم، زماني كه خداوند را بشناسي، او را وجودي دوست داشتني خواهي يافت. (نامشخص)

سرآغاز بهروزي اين است كه بدانيم باورهاي ما ارادي است. (آنتوني رابينز)

من درد انتظار را حس نمي كنم، از اين رو وقت شناس نيستم و مانند يك گوساله چشم به راه مي مانم. (فرانتس كافكا)

سرچشمه‌ي عشق، احساس تنهايي است. (لئوبوسكاليا)

من شخصأ دوست دارم بياموزم، اگرچه هميشه نفرت دارم از اين كه به من بياموزند. (وينستون چرچيل)

سرگرمي، مي‌تواند انسان را سرخورده كند، ولي شادماني، هرگز. (سورن كي ير كگارد)

من در آرزوي انجام خدمتي بزرگ و پرشكوه زندگي مي كنم، اما سخت ترين وظيفه من انجام خدمات كوچكي است كه به گونه اي بزرگ…

سروده، زبان دل است، نه گونه‌اي سرگرمي و يا چيزي كه مي‌بايست در مدرسه آموخته شود. (وين داير)

من ترجيح مي دهم گل رزي روي ميزم داشته باشم، تا الماسي بر گردنم. (نامشخص)

سطح دانش و مهارتي كه در حال حاضر داريد حداكثر توان فعلي شما را تعيين مي كند. (برايان تريسي)

من باور دارم كه دو انسان از قلبشان به هم متصلند و مهم نيست كه چه كار مي كنيد، كه هستيد و كجا زندگي مي…

سعادت يعني افتخار به گذشته و تلاش براي حال و اميد به آينده. (آلبرت انيشتين)

من از فرداي خود نمي ترسم، ديروز سپري شده، امروزم را دوست دارم. (نامشخص)

سفر به دورن، همان چيزي است كه انسان‌ها، از زن و مرد، براي يافتن خويش بايد انجام دهند و انجام آن، به مراتب مهم‌تر از…

من آموخته‌ام كه هرگاه كسي ناآرام و غمگين است يا پيشامد ناگواري برايش روي داده است، هيچ‌گاه از او نپرسم “چه شده؟” يا “مشكل چيست؟”،…