قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

كساني كه تسليم [ =گردن نهادن ] مي شوند، هرگز برنده نخواهند شد و برندگان، هرگز تسليم نمي شوند. (اريك تِيلر)

عشق اگر پيوسته به نمايش گذاشته شود، بيشتر به چشم مي‌آيد. (لئوبوسكاليا)

كساني كه راهي براي خدمت به ديگران يافته‌اند، از بالاترين سطح خرسندي و خشنودي نسبت به خود برخوردارند. (جك كانفيلد)

عشق با درد همراه است، چون رشد را موجب مي شود؛ عشق با درد همراه است چون عشق چنين مي طلبد؛ عشق با درد همراه…

كساني كه به مجردِ برخورد با سختي، كار را رها مي كنند، هرگز به جايي نمي رسند. (آنتوني رابينز)

عشق به كودك، دُور زنجيرواري است… هرچه بيشتر ازخودگذشتگي كنيد، بيشتر شيفته و شيداي او مي‌شويد؛ عكس اين امر نيز درست است. (نامشخص)

كژي و ناراستي، شكاف و رخنه گاه انديشه اهريمن خواهد شد. (ارد بزرگ)

عشق پدر امنيت، ملاطفت، نازكي، نرمي، شادي و رغبت است كه بدو، خيرات عزت و همه بديها ذلت و زوال يافته اند. (افلاطون)

كتابخانه مي تواند بسيار بزرگ و در همان حال در هم ريخته و نامرتب باشد و در اين صورت نسبت به كتابخانه اي كوچك و…

عشق، تمرين نيايش است و نيايش، تمرين سكوت. (آنتوان دوسنت اگزوپري)

كاميابي و شادماني تو در درونت قرار دارد، اراده كن كه شاد بماني، آن زمان، تو و شادماني‌ات، ميزبان نامريي دشواريها خواهيد بود. (هلن كلر)

عشق، چيزي نيست كه ناگزير از آموختن آن باشيم؛ چرا كه همواره با ماست و تنها بايد پرده از آن برداشت. (اكنات ايسواران)

كتاب، رشته ي اتصال و پيوند معنوي است و مردم غالبأ به وسيله ي آثار و نوشته هاي مؤلفين كه مورد توجه و اقبال جامعه…

عشق دردي است كه تنها سه دارو دارد: گرسنگي، انتظار و انتحار [= خودكشي ]. (نامشخص)

كاميابي، راز نيست، نظام [ =سامانه ] است. (فلورانس اسكاول شين)

عشق راستين از خويشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها. (فلورانس اسكاول شين)

كافي نيست گفتني ها را بگوييم، بايد گفتني ها را عمل كنيم. (آنتوني رابينز)

عشق، رشته‌ي نيرومندي‌ست كه همه‌ي عناصر زندگي را به هم پيوند مي‌دهد. (نامشخص)

كاري به اين نداريم كه يك فرد چه اندازه كامياب، نام آور و بزرگ است، بلكه بايد اين را در نظر گرفت كه هر كه…

عشقِ سركوب شده ويرانگر مي شود و عشقِ ابراز شده، آفريننده. (اشو)

كارگردان ها بايد مرا هل بدهند چون من هيچ وقت از بالا شروع نمي كنم كه پس از آن لازم باشد مرا پايين بكشند. بايد…

عشق، قانون و شهوت، دام است. (ويكتور هوگو)

كارهاي نادرست گذشته را فراموش كنيد و به كاميابي هاي بزرگ آينده بينديشيد. (آنتوني رابينز)

عشق مانند بيماري مسري است كه هر چه بيشتر از آن بهراسي، زودتر به آن مبتلا مي شوي. (شانفور)

كار و كوشش ما را از سه عيب دور مي دارد: افسردگي، دزدي و نيازمندي. (فرانسوا ولتر)

عشق، نزديكترين دوست آدميان است و شفابخش دردهايي است كه راه خوشبختي و سعادت را بر بشر فرو بسته اند. (افلاطون)

كار دلخواهتان را بياييد، سپس هيچ‌گاه ناگزير نيستيد حتي يك روز در زندگيتان كار كنيد. (نامشخص)

عشق هرگز رنگ ترديد به خود نمي گيرد. (بوبن)

هر آنچه كه بايد، انجام بده و به تحقق آرزوهايت ايمان داشته باش؛ هر آنچه كه باشند. (گوته)

عشق و احساس شورانگيز، جهاني را به جنبش وامي دارد. (نامشخص)

هر آرزو و هدفي كه داشته باشيد، ممكن است از راههايي كه فراتر از مرز انگاره ي شما است به حقيقت تبديل شوند. (دايانا رابينسون)

عشق وقتي به سر وقت پيران مي رود، آنها را جوان مي كند. (برناردشاو)

هر آنچه بشر آموخته، از طريق آزمايش و خطا بوده است. انسانها تنها از طريق اشتباه به حقيقت مي رسند. (باك مينستر فولر)

عشق يك نوع تب و حرارت شديد است. (استاندال)

[ هر ] پيروزي، پيروزي نيست و هر شكستي، شكست نيست. (ناپلئون بناپارت)

عقلانيت باز، عقلانيتي است كه فراموش نمي كند يكي در چند است و چند در يكي. (نامشخص)

هدف روح در دل نهفته است و از نماهاي بيروني نمي‌توان درباره‌اش داوري كرد. (جبران خليل جبران)

علت موفقيت آدمهاي موفق اين است كه خرد خود را در كوره هاي ناكامي پيدا كرده اند. خرد حاصل از كاميابي بسيار اندك است. (ويليام…

هدر دادن زمان، خودكشي حقيقي است. (يونگ)

عوامل ايجاد تحول، عشق و نياز است، اما عشق از نياز مهمتر است. (برايان تريسي)

نيك زيستن امروز، ديروز را به خوابي شيرين و فردا را به رؤياي اميد بدل مي سازد. (نامشخص)

غذايي كه مردم را سالم نگه مي دارد آن نيست كه مي خورند، بلكه آن غذايي است كه خوب هضم مي كنند. (آلبرت انيشتين)

نيكي، همه چيز را شكست مي دهد و خود، هرگز شكست نمي خورد. (لئو نيكولايويچ تولستوي)

غم جهان مخور كه غم خوردن، سرنوشتت را دگرگون نخواهد كرد، اما تعادل زندگانيت را به هم خواهد زد. (گوته)

نيرويي كه براي واگذار كردن كار امروز به فردا صرف مي شود، اغلب براي انجام وظيفه همان روز كافي است. (نامشخص)

فداكاري، تنها زماني ممكن است كه همه‌ي افكار “من” را از خود دور كنيد. (كيم وو چونگ)

نياساييد، زندگي در گذر است. برويد و دليري كنيد، پيش از آنكه بميريد، چيزي نيرومند و متعالي از خود بجاي گذاريد تا بر زمان چيره…

فراموش كرده اند كه اولين نماد و سمبل تئاتر، صورتك بوده است. در صورتك، قانون و قراردادهايي وجود دارد كه قانون خود تئاتر است. يعني…

نوعي بي گناهي در دروغ نهفته است كه نشانه اي از باور نيك است. (نيچه)

فراموشي، در عين حال بي عدالتي مطلق و آسايش مطلق است. (ميلان كوندرا)