قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

كسي كه سلاحهاي خود را رها كرده و ناله كنان مي گويد نمي توانم، از من ساخته نيست و بدشانسم، ترحم انگيزترين مخلوق دنياست. (لاواتر)

شما هنگامي مي توانيد در ژرفا نفوذ پيدا كنيد كه ذهنتان به تيزي يك سوزن و به استواري و قدرت يك الماس باشد. (كريشنا مورتي)

كسي كه در گذشته، كارهاي اندكي كرده است، نبايد چشم‌داشت دستاوردهاي بزرگي را داشته باشد. (جيم رآن)

شناخت خود به معناي ناخداي خود بودن است. (مادر ترزا)

كسي كه روحش از مهر و محبت سرشار باشد، از ديگران جز محبت و وفا نمي بيند. (لرد آويبوري)

شهرت مانند زيبايي، هميشگي نيست. (باخ من)

كسي كه داستاني مي نويسد، ناچار است بهترين دانستني ها و بهترين احساسات خود را در آن بگنجاند. (جان اشتاين بك)

شوربختي، نه تنها آدميان را گرد هم مي‌آورد، بلكه سبب نزديكي زيبايي باطني ميان آنها مي‌شود؛ همچنان كه زمستان سرد، نقش‌هايي از يخ بر قالب…

كسي كه ثمره هاي روحي ملتي را نداند، تاريخ آن ملت در نظرش يك مشت حوادث پريشان و رخدادهاي بي نظم و ترتيب جلوه مي…

شيوه‌ي رشد و آگاهي‌‌ست، شيوه‌ي عشق. (لئوبوسكاليا)

كسي كه به راستي، عاشق دانش است، بايد از همان آغاز كودكي، با همه‌ي توان، جوياي راستي بي‌چون و چرا باشد. (افلاطون)

صرفه جويي، به خودي خود هنر و منبع درآمد است. (سه نهك)

كسي كه بدون فكر كردن حرف مي زند، صيادي را مي ماند كه بدون نشانه گرفتن، تير خالي مي كند. (منتسكيو)

طبيعت، آزموني است كه ما در قلب آن قرار گرفته ايم. (كريستين بوبن)

كسي كه به تمرينهاي بدني مي پردازد به هيچ دارويي نياز ندارد، درمان او در جنبش و حركت است. (ابوعلي سينا)

طبيعت همچون سراينده‌اي بزرگ است كه با محدودترين و كمترين امكانات، بيشترين كارآيي را دارد. (هاينريش هاينه)

كسي كه با نيروي تمام دوست دارد و با قدرت كامل عشق مي ورزد، مي فهمد كه اگر لازم باشد بايد خود را تازگي مجدد…

طولانى‏ترين سفر هم با يك قدم از سر گرفته مى‏شود. (لائوتسه)

كسي كه از آنچه دارد راضي نيست، اگر صاحب تمام دنيا هم بشود، باز ناراضي و بينواست. (سنكا)

عاشق تغيير باشيد تا اين عشق، شما را دگرگون كند. (جان ماكسول)

كسي، بهتر از خود آدمي نمي‌داند بنياد رشد و خوشبختي‌اش چيست. (لئوبوسكاليا)

عاقل همان كاري را ابتدا انجام مي دهد كه نادان در آخر. (مثل هندي)

كساني كه سرانجام، كامياب مي شوند، آنهايي هستند كه از تلاش نمي هراسند. آنان مي دانند كه شكست، يكي از نتايج احتمالي تلاش است. (زيگ…

عده اي بزرگ زاده مي شوند، عده اي بزرگي را به دست مي آورند و عده اي بزرگي را بدون آنكه بخواهند با خود دارند….

كسب و كار، فراتر از پول درآوردن است. گاهي، كمتر ضرر دادن نيز مهم است. (كيم وو چونگ)

عشق است كه در ميان مردمان صلح و آشتي برقرار مي كند. (افلاطون)

كساني كه دير قول مي دهند، خوش قول ترين مردان دنيا هستند. (ژان ژاك روسو)

عشق، آهنربايي است كه ما را به سوي آغاز خود مي كشاند. (باربارا دي آنجليس)

كساني كه به خردمند بودن، نام آورند، كساني هستند كه به رشد ديگران كمك كرده اند. (شري كارتر اسكات)

عشق، به خودي خود مي‌تواند موجودات زنده را، به گونه‌اي سرشار و كامل، همبستگي بخشد، چرا كه فقط عشق است كه مي‌تواند در ژرف‌ترين لايه‌هاي…

كريسمس، چتري رويايي بر فراز دنيا مي گستراند و ناگهان همه چيز لطيف تر و زيباتر مي گردد. (نامشخص)

عشق پاك، مي تواند نيكبخت‌ترين و دل‌انگيزترين زندگي را به وجود آورد. (ويكتور هوگو)

كتاب، مونس و غمخوار اوقات حزن و خستگي است كه غم و اندوه را به سرور و شادماني تبديل مي كند؛ رنج و غم را…

عشق، پيوسته هست. آدمي‌ست كه دگرگون مي‌شود. (لئوبوسكاليا)

كتابي كه نتواند ما را به فراسوي كتابها ببرد به چه درد مي خورد؟ (نيچه)

عشق چيزي است كه بي خردان را خردمند و خردمندان را خردمندتر مي كند و آنها را كه بيش از اندازه خردمند هستند، كمي بي…

كتاب خوب در حكم دوست خوب است. (نامشخص)

عشق در حقيقت عذاب است، ولي محروم بودن از عشق، مرگ است. (ويليام شكسپير)

كاميابي تنها در اين است كه بتواني زندگي را به شيوه خود سپري كني. (نامشخص)

عشق، راستي و پشتيباني، چيزهايي هستند كه ما در زندگي به آنها نياز داريم. (پرمودا باترا)

كاشتن گُل و از ريشه درآوردن علف، دو هنر وجودي باغبان است. (اريك نيوتن)

عشق رمز بزرگي است. (افلاطون)

كارهايي كه در زندگي انجام مي‌دهيم، پشت صحنه‌ي هيچ فيلمي نيست. همه‌ي صحنه‌ها همان برداشت نهايي است كه قرار است به روي پرده بيايد و…

عشق، سرچشمه بزرگترين منافع بني آدم است و هر آدمي در آغاز زندگي خود هيچ سود و سعادتي را همانند آن نتواند يافت كه: “دوست…

كاري نيست كه نتوان با اراده از پيش برد. همه ي دشواريهايي كه براي من پيدا شده به ياري اراده و اقدام، از بين برده…

عشق، غريزه ي خاص خود را دارا است و مي داند چگونه در قلبي نفوذ كند. (اونوره دو بالزاك)

كارهاي بزرگ، ترسي از زمان ندارند. (كنفوسيوس)

عشق ما هر اندازه هم كه نيرومند باشد، نمي‌توان تنها بود و عشق ورزيد. (لئوبوسكاليا)

كار هميشگي و پي در پي سبب مي‌شود كه نيروي سنجش و ارزيابي خود را از دست بدهيد. (لئوناردو داوينچي)

عشق، نبردهاي تازه به همراه مي‌آورد. اين نبرد‌ها، روح را به رزمگاه فرا مي‌خواند و به بلوغ مي‌رساند؛ از اين نبرد‌ها نترس. (اشو)