قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

دست طبيعت در هر دل پاك اين احساس شريف را گذاشته است كه به تنهايي نمي تواند خوشبخت شود و بايد سعادت خود را در…

چه چيز را در ديگران دوست داري؟ اميدهايم را. (نيچه)

گل را مي توان زير پا له كرد، ولي بوي عطر آنرا نمي توان در فضا كُشت. (فرانسوا ولتر)

دستاوردهاي بهتر، از بودن بهتر، به دست مي‌آيند. (جيم رآن)

چه كسي بهتر از تو مي تواند خودت باشد. (نامشخص)

گنج عشق، گدايان را توانگر مي كند. (گوته)

دشمني با خاندان يك بدكار، تنها نشان ترس است نه نيروي انسانهاي خردمند. (ارد بزرگ)

چهره اي كه سر آمده از ته مانده هاي ديگر چهره هاست، به آينه اي نياز دارد؛ از تكه هاي به هم آمده ي ديگر…

گيتي همواره در حال زايش است و پويشي آرام در همه گونه هاي آن در حال پيدايش است. (ارد بزرگ)

دشواري‌ها را به فرصت‌هايي جهت آموختن، رشد و دگرگوني شخصي بدل سازيد. (آنتوني رابينز)

چون چيزي از هم نمي دانيم، يكديگر را درك مي كنيم. (فرناندو پسوا)

لحظه اي به لاك پشت بنگريد! او تنها زماني پيش مي رود كه گردنش را از زير كاسه بيرون بياورد. (نامشخص)

جاده‌اي كه از چشم تا قلب كشيده شده است، از ميان خرد گذر نمي‌كند. (نامشخص)

چيز خوب و بد وجود ندارد، انديشيدن، آن را خوب يا بد مي سازد. (كريستوفر مارلو)

لذتي كه براي “آفرينش”، در انسان به وجود مي آيد، يكي از كليدهاي مهم در امر “پر معنا [ =چَم ] ساختن زندگي” است. (گيل…

جانوري كه طعمه ي خود را با دندان مي درد نيز ممكن است خوشبخت باشد، ولي تنها انسان مي تواند نسبت به همنوع خود محبت…

چيزي تغيير نمي كند، ماييم كه دگرگون مي شويم. (هنري تورئو)

ما از تجربه هايمان چيزي سر در نمي آوريم و چشم براه مي مانيم تا ديگران به ما بگويند، چيزهايي كه تجربه كرديم چه معني…

جايي كه راه نيست خداوند راه مي گشايد. (فلورانس اسكاول شين)

چيزي كه جدايي مي‌آورد، همانا خودخواهي در شادي و اندوه است؛ به اين چَم كه هرگاه براي شهر يا افراد، رويدادي رخ دهد، برخي دلخون…

ما با عذاب وجدان خود بهتر كنار مي آييم تا با سابقه و شهرت بد خود. (نيچه)

جريان تاريخ را تعصب ها به وجود مي آورد نه منطق و عقل. (گوستاولوبون)

چيست بزرگ منشي بزرگ منش ترين انسان در قبال بزرگ منشي اي كه فروتن ترين كس داراست، با توجه به اينكه وي خود را در…

ما بايد خوبي را در هر جا پيدا مي كنيم بگيريم و بكوشيم تا بدي را هم از هر جا كه هست دور سازيم. (جواهر…

جغدي كه چشمان خود را تنها در تاريكي مي‌گشايد، در روز نابيناست. (جبران خليل جبران)

حافظه ي طلبكار بهتر از بدهكار است. (مولير)

ما بنا به عادت فقط چيزهايي را “تاريخ” مي خوانيم كه به جنگ و صلح و سركوب سياسي يا سياست حزبي مربوط شود. (نامشخص)

جنايتكاران فقط در تلويزيون شبيه جنايتكاران هستند. (نامشخص)

حتي حقيرترين موجودات نيز از نعمت هاي خداوند بي بهره نيستند. (آيزاك نيوتن)

ما بيشتر زمانها به درهايي كه شادي را بر ما بسته است، نگاه مي كنيم، اما هيچ گاه كسي را كه برايمان درهاي شادي را…

جنگجويان و راهبان، هيچ كدام در تأمين معاش يك كشوري مورد ثمر قرار نمي گيرند. (نامشخص)

حدود سه درصد مردم داراي هدف هستند و تنها يك درصد مردم آن را روي كاغذ مي آورند. (برايان تريسي)

ما چيزهايي را آموزش مي دهيم كه مي دانيم، ما مانند خودمان را بازسازي مي كنيم. گندم از گندم برويد، جو ز جو. (جان ماكسول)

جهان مشهود پيرامون انسان برخلاف مطالعه، انديشه اي معين و مجرد را به ذهن وي تحميل نمي كند، بلكه صرفاً دستمايه و مجالي را فراهم…

حسهاي بد و منفي مثل كينه، حسد، غم و غصه چنان با قدرت و سرعتي غيرعادلانه راه خود را در افكار آدمي باز مي كند…

ما در زندگي پيوسته با درسهاي تازه اي روبرو مي شويم و تا زماني كه درسي را ياد نگيريم مجبور به گذراندن دوباره آن هستيم….

جوان جبهه مي گيرد، جبهه بر ضد “جواني” … و ده سال بعد مي فهمد كه اين كار نيز از روي جواني بوده است. (نيچه)

حقي را كه بهر خويش تواني ربود مگذار تو را دهند. (نيچه)

ما سرانجام به آن جايي مي‌رسيم كه در همه‌ي روز، به آن مي‌انديشيم. (رالف والدو امرسون)

جواني، ستاره اي است كه تنها يكبار در آسمان عمر طلوع مي كند. (نامشخص)

حقيقت تركيبي است از گريه ها و خنده ها. (داستايوسكي)

ما كودكاني هستيم كه چون به خواب مي رويم روياي سعادت مي بينيم و چون بيدار مي شويم تعبيري جز تيره روزي نمي يابيم. (فرانسوا…

جويندگان جاه و مقام، اگر نتوانند بر همه‌ي قبيله‌ رياست كنند، بر يك سوم قبيله را كافي مي‌شمارند و اگر نتوانند نظر خرده‌گيران و بزرگواران…

حقيقت مي تواند مدتي در حجاب درنگ و تأخير بماند، اما هميشه جوان بوده و خود را معرفي خواهد نمود. (نامشخص)

ما نتيجه ي انواع نفوذها و تاثيرات هستيم و هيچ چيز تازه اي در ما وجود ندارد؛ چيزي كه خودمان آن را كشف كرده باشيم؛…

چرا بايد احساس شخصي من، بر پايه‌ي انديشه‌هاي ديگران ساخته شود؟ (رالف والدو امرسون)

حكمتي هست در اينكه بسي چيزها در جهان بدبوست. دل آشوبه خود بال مي آفريند و ياراي در آب جَستن. (نيچه)

ما هرگز به كسي عشق نمي ورزيم. تنها به پنداري كه از كسي داريم عشق مي ورزيم. ما به – سرانجام شخصي خود – نظر…

حيات بشر همچون شبنمي است كه روي برگ گلي مي لغزد و مي افتد. (بودا)

ما همه در درون خود كشتزارها و باغهايي پنهان داريم. (نيچه)