قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

سال ها پژوهش و انديشه به من آموخت كه دليل نداشتن براي زندگي، هميشه نشان دهنده ي بي خردي است. (لارنت گرنيير)

من هرگز مسائل، نگراني‌ها، خشم‌ها و پريشاني‌هاي خود را به ديگران بروز نمي‌دهم؛ مگر اينكه بتوانند كمك يا راهنمايي‌ام كنند. (پرمودا باترا)

سپاسگزار ايم، اگر انسان هاي انديشه مندي شويم. (فرناندو پسوا)

من مي خواهم گريبان سرنوشت را بگيرم، او نمي تواند سر مرا در برابر زندگي خم كند. (لودويگ وان بتهوون)

ستون تمدن قرن بيستم، كتاب و مطبو عات است. (روزولت)

من نه به رنگ پوست تعصب دارم، نه به طبقه و نه به كيش. تنها چيزي كه به آن اهميت مي دهم اين است كه…

سخن را چو بسيار آرايش كنند، هدف فراموش مي شود. (نامشخص)

من معتقدم كه همه ما بايد عشق به حيات را دريابيم و زندگي را دوست بداريم. (داستايوسكي)

سخنراني نكنيد؛ مرد عمل باشيد. (پرمودا باترا)

من فقط يكي هستم، ولي هنوز هم يكي هستم. هر كاري نمي‌توانم بكنم، ولي هنوز مي‌توانم كاري بكنم. از انجام آنچه مي‌توانم، سر باز نخواهم…

سرافرازي، ستاره‌اي‌ است كه نورش دير به زمين مي‌رسد، ماهي ا‌ست كه اشعه‌ي آرام و كمرنگ آن تنها بر گورها مي‌تابد. (ويكتور هوگو)

من دريافته ام كه انساني هر اندازه مصمم به خوشبخت زيستن باشد، به همان اندازه خوشبخت و سعادتمند زندگي خواهد كرد. (آبراهام لينكلن)

سرزميني در جهان نيست كه [ در آن ] عشق از عاشقان، شاعر نسازد. (فرانسوا ولتر)

من چيزهايي را كه در دنيا وجود ندارند، چيزهايي را كه اندكي فراتر از دنيا شناورند، ترجيح [=برتري] مي‌دهم. من ترجيح مي‌دهم وارد دنيا نشوم،…

سرگرمي، همانند روغني است كه حركت موتور زندگي را به نرمي نگاه مي دارد. بدون روغن، دنده ها گير مي كنند و از كار مي…

من در زمان خودم با اندك افراد مواجه شدم كه ميل شديدي به كار سخت داشتند؛ خوشبختانه همه ي آنها همكاران من بودند. (نامشخص)

سرنوشت يك ملت غالبا بستگي به خوب كار كردن و يا خوب كار نكردن دستگاه گوارش نخست وزيران ملت داشته است. (فرانسوا ولتر)

من تلاش خود را مي كنم و به راه خود ادامه مي دهم. اگر نتيجه ي دلخواه از كارم گرفتم، خرده گيري و سخن ديگران…

سعادت بسته به كار و جسارت است. (اونوره دو بالزاك)

من بر اين باورم، دشواري، تنها درسي است كه از ما مي‌خواهد هرچه زودتر و باشتاب‌تر، آن را بياموزيم تا ديگر رفوزه نشويم و ناگزير…

سعادتمند كسي است كه به مشكلات و مصيبتهاي زندگي لبخند بزند. (كريستوفر مارلو)

من از كساني كه نام خود را روي شهرت فرد ديگري بنا مي كنند، متنفرم. (نامشخص)

سفر، ناي روان است براي انديشه و آرمان بزرگ. (ارد بزرگ)

هرگز نمي توانيد با مشت گره كرده، دست کسي را به گرمي بفشاريد. (نامشخص)

سگها تنها زندگي ما نيستند، ولي زندگي ما را كامل مي كنند. (نامشخص)

من از خوشبختي هاي اين جهان بهرمند گرديده ام زيرا در زندگي عاشق شده ام. (ويليام شكسپير)

سنگي كه مي غلتد، نمي تواند خزه اي گرد آورد. (نامشخص)

هرگز نگذار آگاهي از عيب هايت تو را بترساند. (پائولو كوئيلو)

سوءتفاهم ميان افراد، هنگامي رخ مي‌دهد كه، در دو دنياي بسيار ديگرگون زندگي كنند. (آنتوني رابينز)

هرگز فقرا و بيچارگان را كوچك نشماريد و سرنوشت و داستان زندگي آنها را با ديده تحقير ننگريد. زيرا زماني مي توانيد بر خوشبختي هميشگي…

شاد بودن بهتر از خردمند بودن است. (نامشخص)

هرگز به ديگران چشم ندوزيد و دنباله‌رو نباشيد. (آنتوني رابينز)

شادماني، اسطوره اي است كه در جستجويش هستيم. (جبران خليل جبران)

هرگز اجازه نمي دهم مدرسه رفتن جلوي پيشرفتم را بگيرد. (مارك تواين)

شادماني و عشق، راههايي ارادي‌اند و بس. (لئوبوسكاليا)

هرگز براي آرامش بخشيدن و دلجويي كردن، دير نيست. (كريستين بوبن)

شادي سبدي از عشق است كه با آن مي توان به روح دست پيدا كرد… بدون شك يك قلب شاد، نتيجه ي قلبي است كه…

هرگاه كسي كاري را درست انجام مي‌دهد، دست بزنيد! با اين كار، دو نفر را شاد خواهيد كرد. (نامشخص)

شاعران درغگوياني بزرگ هستند. (نامشخص)

هرگاه انسان رنجي عظيم را در خود ايجاد كند و فرياد آن را بشنود و از يأس و نااميدي دروني نميرد و جان بدر ببرد،…

شاهين، لانه‌ي خود را با خود نمي‌برد، بلكه تنها پرواز مي‌كند و در آسمان، اوج مي‌گيرد. (جبران خليل جبران)

كسي كه وجدانش راحت و روحش آزاد نباشد، هيچ وقت روي آسايش را نمي بيند. (لرد آويبوري)

شايد دانشمندان با از بر كردن آموخته باشند، ولي خردمندان نه. (نامشخص)

شايد هر يك از ما خانه اي پر پنجره است كه هر از گاه با شنيدن نام خود، يكي دو پنجره اش روشن مي شود….

كسي كه هميشه مي خواهد اشتباه ديگران را ثابت كند، آنها را از خود دور مي سازد. (ناپلئون هيل)

شجاعت، بزرگترين فضيلت براي كسي است كه در جستجوي “زبان جهان” است. (پائولو كوئيلو)

شخص لايق، بايد ذهن، توان و هشياري داشته باشد، ولي بدون شور و دلبستگي، حتي باهوش‌ترين فرد نيز كامياب نخواهد بود. (پرمودا باترا)

شر و بلا هستي خود را از طريق امور مثبت به نمايش مي گذارند. (آرتور شوپنهاور)

شرم از كاري غير اخلاقي، پله اي از پلكاني است كه در پايان آن از اخلاق گرايي خود شرم مي كنيم. (نيچه)

شعبده ها تنها براي يك بار ديدن جالب هستند و پس از آن تاثير خود را از دست مي دهند و دست استاد شعبده رو…