قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

دانش اكتسابي است، شناخت از آن توست، متعلق به خود توست و اصيل است. دانش اطلاعات است، شناخت دگرگوني است. (اشو)

تفاوت اصلي بين رهبري و مديريت اين است كه رهبران با استفاده از نفوذ خويش ديگران را به پيروي وامي دارند، اما كار اصلي مديران،…

دانش چيز شگفت انگيزي است، مشروط بر آنكه كسي مجبور نباشد از راه آن امرار معاش كند. (آلبرت انيشتين)

تفكر سرچشمه ي بنيادي ثروت، موفقيت، پيشرفت هاي مادي، اكتشاف ها و اختراعهاي بزرگ و همه ي كاميابي ها به شمار مي رود. (نامشخص)

دانش هرگز ني تواند هدف و مقصود باشد، نمي تواند ارباب باشد، تنها مي تواند نوكري خوب باشد. (اشو)

تكرار، مادر مهارت است. (آنتوني رابينز)

دانشمند كسي است كه از بررسي ها و تجربه هاي خود، حدس ها و قياس هايي [ =سنجش ] بدست آورد كه داراي روابط هميشگي…

تلاش نكنيد همگان را با هوشياري خود گيج كنيد، بلكه با روشني [ بيان ] خود، افراد را تحت تاثير قرار دهيد. (جان ماكسول)

در “حقيقت” و جستجوي حقيقت، نكته اي نهفته است و اگر انسان در اين كار، رفتاري انساني داشته باشد، يعني “حقيقت را براي نيكوكاري نخواهد”،…

تمام اشتباههاي ما درباره مرگ ناشي از اين است كه فكر مي كنيم درد و رنجي كه ما قبل از مردن مي كشيم مربوط به…

در انتخاب دوست شتاب نكن و با شتاب نيز از آنان روي مگردان. (سولون)

تمام كساني كه شاد هستند، پيروز خواهند شد؛ بايد شادي ها را تقسيم نمود؛ خوشبختي ارزش دو برابر شدن را دارد. (لرد بايرون)

در ايام كريسمس تنها كسي كه نابيناست، شخصي است كه قلبش كريسمسي نيست. (هلن كلر)

تمامي واژه ها و عبارت ها، واقعيت هايي هستند كه گاهي آن مفهوم و گاهي مفاهيم بسيار، به يكياره در آن چپانده شده است! (نيچه)

در بازي زندگي، آنچه تعيين كننده ي پيروزي يا شكست، خوشبختي يا بدبختي است، بيشتر، چيزهاي كلي نيستند، بلكه جزئيات اند. (زيگ زيگلار)

تن درست براي روان، مهمانخانه و براي تن ناسالم بيمارستان است. (نامشخص)

در برف، سپيدي پيداست. آيا تن به آن مي دهي؟ بسياري با نماي سپيد نزديك مي شوند كه در ژرفناي خود، نيستي به همراه دارند….

تنها اثر بزرگ و كامل اثري است كه هيچ وقت شخص نمي تواند تحقق آن را تصوير كند. (فرناندو پسوا)

در پايان زندگي، از روي تعداد مدرك هايي كه گرفته ايم، ميزان مالي كه اندوخته ايم و كار هاي بزرگي كه به انجام رسانده ايم،…

تنها آنچه كه ما در خيال اش به سر مي بريم، به راستي خودمان هستيم و هر آن چه باقي مي ماند، چون به حقيقت…

در تاريخي كه خوبي، مرواريد كميابي‌ است، كسي كه خوب بوده است از كسي كه بزرگ بوده است، كمابيش، پيش مي‌افتد. (ويكتور هوگو)

تنها با دگرگوني ديدگاه تان خواهيد ديد كه تا چه اندازه وضعيت زندگي تان دگرگون مي شود؛ از اين دگرگوني، شگفت زده خواهيد شد. (نامشخص)

در جامعه اي كه كارها برحسب استعداد تقسيم نشود، در حقيقت همه بيكارند. (فرانسوا ولتر)

تنها به انسان شريف مي توان آزادي جان ارزاني كرد. (نيچه)

در جهان ديوان سالارانه ي كارمند، اثري از ابتكار، نوآوري و آزادي عمل در ميان نيست، تنها چيزي كه وجود دارد دستورها و مقررات است…

تنها در جايي از سكوت است كه مي‌توانيم جرعه‌اي از خرد دورني خود بنوشيم. (نامشخص)

در حقيقت، عشق مطلقاً همان غريزه جنسي است منتها در شكلي سركش تر، ويژه و شايد اگر دقيقش را بخواهيم، آشكارتر. (آرتور شوپنهاور)

تنها راه حقيقي براي درك داستان زمين اين نيست كه در اين باره در كتابهاي مردم ديگر، مطالبي بخوانيم بلكه بهتر اين است كه به…

در درون هر كس، تا اندازه اي استعداد يافت مي شود؛ اگر من مي توانم، تو نيز خواهي توانست. (زيگ زيگلار)

تنها زماني بايد از فكر كردن به آينده غافل شد كه در حقيقت، آينده اي وجود نداشته باشد. (جرج برنارد شاو)

در دنيا عده ي اندك شماري يافت مي شوند كه مي توان به آنها اعتماد كرد؛ بايد گشت و اينها را يافت. (آندره موروا)

تنها شادي و سرور من، نگاهداري آرامش ذهن است؛ تندرستي و آرامش، دارايي من است. (سرادوارد داير)

در دوستي درنگ كن، اما وقتي دوست شدي ثابت قدم و پايدار باش. (سقراط)

تنها كساني كه تغيير نمي كنند، آنهايي هستند كه نفس نمي كشند. (آنتوني رابينز)

در زمان نكوهش هنگامه ي باران، به بهره اش نيز بيانديش. (ارد بزرگ)

تنها مادر و پدر خواسته هاي فرزند را بي هيچ چشم داشتي بر آورده مي سازند. (ارد بزرگ)

در زندگي، ثروت حقيقي مهرباني است و بينوايي حقيقي، خودخواهي. (وينه)

تنها هنگامي مي‌توانيد ادعاي عشق‌ورزي كنيد كه رفاه ديگران برايتان اهميتي بيش از رفاه خودتان داشته باشد و حتي زندگي ديگران را مهم‌تر از زندگي…

در زندگي، هر چيزي را درست همان گونه كه بخواهيد، به دست مي‌آوريد. (شري كارتر اسكات)

تنها يك شادماني در زندگي وجود دارد، دوست بداري و دوستت بدارند. (نامشخص)

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصيري ندارد. (آلبرت انيشتين)

تو از جسم و فكر تشكيل شده اي. قوانين مربوط به جسم به وجود مي آيند، اجرا مي شوند و پايان مي پذيرند، اما فكر…

در عشق زيستن، بزرگترين نبرد زندگي است. عشق بيش از هر تلاش انساني ديگر، يا هر احساس عاطفي ديگر، نياز به ظرافت، انعطاف پذيري، حساسيت،…

تو كه زيردستي، لطف و خشم خواجه را يكسان گير؛ چه بسا خواجه آنجا خشمگين آيد كه جاي ستودن باشد و آنجا بستايد كه جاي…

در فرهنگي كه مدالهاي طلاي فردي را ستايش مي كنند و شخص به جاي پذيرفتن مسئوليت، براي حقوق خود مي جنگد، مردم به طور رايج…

توان انتقاد كردن و حفظ وجدان صادق در مخالفت با آنچه كه هميشگي، سنتي و مقدس است، هنري والاتر از تحمل و تحريك انتقاد است…

در گذشته، “حقيقت” به گونه و مفهومي ديگر بود، زيرا ديوانه اي ترجمان حقيقت بود. (نيچه)

توانگر بودن يك هدف نيست، بلكه يك فرآورده ي جنبي است. (اندرو متيوس)

در مرداب دروغ چيزي جز ماهيهاي مرده شناور نيست. (مثل روسي)

توقف در زندگي، مرگ تدريجي است. (افلاطون)