قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

موسيقي، صداي خداست. (ابوعلي سينا)

زيبايي در چشمان بيننده قرار دارد. (نامشخص)

خالص بودن، نجيب يا قوي بودن نيست، بلكه خود بودن است. كسي كه عشق ارزاني مي دارد، عشق را مي بازد. (فرناندو پسوا)

موفقيت از نود و نه درصد شكست به وجود مي آيد. (نامشخص)

زيبايي مطلقاً فايده اي ندارد، زيرا هيچ گاه ابزار رسيدن به چيز ديگري نمي شود. زيبايي به طور مطلق خواستني است، زيرا تمايل نهايي آدمي…

خدا پايان شكوه جهان آفرينش است، عشق، پايان شكوه آدمي. (ويكتور هوگو)

موسيقي در پيچيده ترين شكل خود، همچون يك زبان است. (ميلان كوندرا)

ساختمان ها صرفاً كالا نيستند؛ آنها مانند پرده اي پشت صحنه ي زندگي ما را در شهر مي سازند. معماري هنر شكل دادن به آن…

خداوند براي ما نيكي و شادي را پسنديده است؛ اين ماييم كه از ميان هزاران شادي به دنبال حاشيه غمگين شادي ها مي رويم. (نامشخص)

مهمترين سخن تربيتي كه شنيده ام: « در عشق حقيقي، روح، جسم را در آغوش مي كشد. » (نيچه)

سالها پيش يك نفر گفت: روغن جگر ماهي، روغن درمان كننده است! سرور، آرامش بخش‌تر است و هيچ مزه‌ي ناخوشايندي هم ندارد. (نامشخص)

خداوند متعال در يكي از كتاب هايش چنين نازل كرده است : «بنده ام ! به حقّ خودم سوگند كه من دوستدارت هستم . پس…

من هرگز نمي خواهم اين حرف را از يكي از هم تيمي ها بشنوم كه: “مي توانستم به تو بگويم، اما مي دانستم فايده اي…

سپاسگزاري، بزرگ‌ترين خوي‌‌هاست؛ پدر نيكي‌هاست؛ اين حقيقت را هرگز فراموش نكنيد. (پرمودا باترا)

خرافات نوعي تفكر آزادانديشي از درجه دوم است. (نيچه)

من مي خواهم؛ جمله اي است كه از اراده قوي سرچشمه گرفته است. (نامشخص)

سخاوت ثروتمندان غالباً چيزي جز گونه اي شرمندگي نيست. (نيچه)

خرد، توانايي بهره‌گيري درست از زمان و دانش است. (نامشخص)

من هرگز اجازه نخواهم داد پول مانع كاري شود كه مي خواهم انجام دهم. (نامشخص)

سخن را زيوري جز راستي نيست. (نامشخص)

خرد و عشق، سكان و بادبان روح اند و در درياي جهان در حال تكاپو هستند. (جبران خليل جبران)

من معتقدم موفقيت زماني به دست مي آيد كه يك قدم جلوتر برويم؛ يعني ضمن استقبال از ناملايمات و سختي ها شكست را بخشي از…

سخنوري، كاري هنرمندانه است و گوش فرا دادن، كاري خردمندانه. (نامشخص)

خردمند شدن را به فردا موكول نكنيد؛ شايد خورشيد فردا هرگز برنيايد. (نامشخص)

من فكر مي كنم كه هنرمندان غالباً نمي دانند بهترين استعداد آنها در كجاست، زيرا بسيار پر مدعا هستند و براي مثال با مشاهده گياهان…

سرانجام، جايي دارد باران مي بارد و برنامه ي گلها را تنظيم مي كند و حلزونها را شاد نگه مي دارد؛ تمام چيزي كه ارزش…

خرده گيري، به ندرت، اما كار، هميشه، شما را به جايي مي رساند. (زيگ زيگلار)

من دشمن تو و باورهاي تو هستم، اما آماده ام در راه آزادي باورهايت، جان خود را فدا كنم. (فرانسوا ولتر)

سرخوشي آگاهانه، دروازه اي است به جاودانگي. (هايدگر)

خشم، غضب و گرايش به تسويه [ =درست كردگي ] حساب و گذاشتن حق ديگري كف دستش، همه‌ي اينها روح خودتان را مي‌فرسايد. (كاترين پاندر)

من حقيقت را نمي دانم و از راه مباحثه با اشخاص مي خواهم آن را كشف كنم و كسب دانش نمايم. (سقراط)

سرمايه داري در يك جامعه دموكرات از اين امتياز برخوردار است كه اگر مورد تهاجم قرار گيرد، دشمنانش ضعيف و پراكنده هستند و به سادگي…

خطا اگر ندانسته انجام شود اشتباه است و اگر دانسته، تبهكاري است. (برتولت برشت)

من در شناخت خويشتن خويش دريانوردم. (فرناندو پسوا)

سروده، هنري است كه با آشكار ساختن مداوم زيبايي و حقيقتي كه خداوند در جان آدمي قرار داده است، ما را خردمند‌تر و بهتر مي‌سازد….

خلاصه [ =كوتاه ] كردن جهان آفرينش در يك نفر و بزرگ كردن يك نفر تا مقام خدايي، عشق يعني اين. (ويكتور هوگو)

من تا آنجا كه مي‌توان، حق‌شناسي مي‌كنم، ولي چون پول ندارم، جز ستايش، كاري از دستم برنمي‌آيد. (سقراط)

سعادت، بيشتر به اثري كه زندگي بر شما مي گذارد بسته است تا آنچه كه اتفاق مي افتد. (نامشخص)

خنده دار است كه كساني كه دل و جرات خطر كردن ندارند و كساني كه جرات آن را دارند، به يك اندازه مي ترسند. تفاوت…

من با دوستم سخن مي گويم، او نيز پاسخ مي دهد و من دوباره مي گويم و او نيز دوباره به من؛ تا اينكه ما…

سعادتمند كسي است كه در هجوم و مقابله با سختي ها خود را نبازد. (بلز پاسكال)

خوار و ناچيز شدن مرگ، يكي از مهمترين راههاي خوشبختي است. (نامشخص)

من از گفتگو با سالخوردگان، در امان مي‌مانم؛ زيرا آنها بيش از ما راهي را پيموده‌اند كه ما هم به نوبه‌ي خود، از آن خواهيم…

سقوط ژرفتر، آن گونه كه رايج است، به خوشبختي بيشتر منتهي مي شود. (ويليام شكسپير)

خواندن آثار فلان نويسنده تنها با هدف رد كردن سخنان او، راه شناخت آن نويسنده نيست. خواندن كتاب طبيعت نيز با اين باور كه سراسر…

هرگز نمي توانيم صفت خوبي را در ديگران بشناسيم، مگر اينكه از آن بويي برده باشيم. (نامشخص)

سگها و كودكان تنها موجوداتي هستند كه تا حدي رشد كرده اند كه عشق حقيقي را بفهمند. (نامشخص)

خوب است فراموش نكنيم كه عشق، همانند زمان، چشم به راه كسي نمي‌ماند. (لئوبوسكاليا)

من از عشق بدم مي آيد، زيرا يك بار عاشق شدم و مادرم را فراموش كردم. (مارك تواين)

سنجش خود با ديگران در هر زمان و در هر شرايط، كاري پوچ و نابخردانه است. (وين داير)