قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

عشق، بوم گسترده‌ي نقاشي‌ است كه نقش هنرمندانه‌ي قلم ما را كم دارد. (لئوبوسكاليا)

پيدا كردن يك هدف روشن و بزرگ، نخستين كاميابي است كه برانگيزاننده‌ي فرد و به آرزو درآورنده‌ي وي در آفرينش راهها و راهكارها مي‌باشد. (استيو…

كتابخانه براي بسياري از مردم حكم دارو را دارد، فقط براي استعمال [ =بكار بردن ] خارجي. (نامشخص)

عشق، تكنوازي نيست، عشق، همنوازي است كه اگر تنها به يك نفر منحصر شود، اين ترانه باز مي ايستد. (نامشخص)

پيروزي يعني اراده كردن. (ناپلئون بناپارت)

كردار، كارآمدترين شيوه براي آموختن است و نه پند و اندرز. (وين داير)

عشق، چيزي جز خودش را نمي‌دهد و چيزي جز از خود نمي‌ستاند. (جبران خليل جبران)

پيش از اينكه ديگران به شما خدمت كنند، شما به آنها خدمت كنيد. (جان ماكسول)

كتاب راستين همان است كه پا به تنهايي ما مي گذارد. (كريستين بوبن)

عشق، در هيچ شرايطي مانع از برآورده شدن “افسانه ي شخصي” يك مرد نيست و اگر اين گونه باشد، يعني آن عشق راستين نبوده است….

پيش از هر چيز مي آموزيم كه به جاي ساده و بي شيله پيله نوشتن، شكوهمند و پر طمطراق [ = كر و فر و…

كاميابي، بيشتر، با شكست همسايه است. (لئوبوسكاليا)

عشق راستين از روح شما سرچشمه مي گيرد. اين گونه از عشق ناب، هنگامي كه خود را در دل و جان ديگري مي يابيد، شكل…

پيشرفت دادن مردم در هر راهي نتيجه ي خوب در پي دارد. (جان ماكسول)

كافي نيست حداكثر تلاش خود را بكنيم و در بهترين حد خود ظاهر شويم، گاهي لازم است كاري را در حد كفايت انجام دهيم. (وينستون…

عشق، روح را تواناتر مي سازد و انسان را زنده دل نگاه مي دارد. (ناپلئون بناپارت)

پيوند پاك، پيوندي ابدي است. (ارد بزرگ)

كاري به اندازه غنا بخشيدن به زندگي ديگران اغنا كننده و ارزشمند نيست. (جان ماكسول)

عشق سرشار در صورتي به وجود مي‌آيد كه از آنچه دوست داريد،آگاهي فراوان داشته باشيد. (لئوناردو داوينچي)

تا پيش از ازدواج تنها مرگ مي تواند دو عاشق دلداده را از هم جدا كند، اما بعد از ازدواج كمابيش هر چيزي مي تواند…

كاش دانسته بودم چگونه زندگي كنم يا كسي را يافته بودم كه روش زندگي را به من آموزش دهد. (نامشخص)

عشق، فريبنده و ويرانگر است نه نجات بخش. (نيچه)

تا خود را نشناخته اي، نه زمين را مي تواني بشناسي، نه آسمان را. (نامشخص)

كارهاي نادرست، پلي طبيعي ميان بي‌تجربگي و خرد است. (نامشخص)

عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ي جسماني ميان شما و معشوق كه همواره در حال تغيير است متكي نيست. (باربارا دي آنجليس)

تا زماني كه به قدرت نرسيده اي فرمانبردار باش و چون به آن رسيدي، فروتن. (آناتول فرانس)

كار و تلاش نوشداروي نااميدي است. (نامشخص)

عشق، نخستين سبب وجود انسانيت است. (نامشخص)

تا زماني كه دليل مناسبي براي باور نداشتن به حريف [=هم‌آورد] وجود ندارد، بايد او را باور داشت. (گاندي)

كار، ريشه هاي تلخ و ميوه شيرين دارد. (ضرب المثل آلماني)

عشق نيست، عشق ورزيدن است؛ پيوند نيست، پيوند يافتن است؛ ترانه نيست، ترانه خواندن اس؛ رقص نيست، رقصيدن است. (اشو)

تا زماني كه نتوانسته‌ايد تصوير خودتان را آن گونه كه دنيا شما را مي‌بيند، به دست آوريد، شايد نتوانيد به هويت خود شكل بخشيد و…

هر آنچه كه اكنون هستيم نتيجه افكاري است كه پيش از اين داشته ايم و حالا داريم. (لويي پاستور)

عشق، همواره نيمي از توان و افكار جوانان را به خود مشغول مي سازد و غايت نهاييِ تقريباً همه ي تلاشهاي بشري است. (آرتور شوپنهاور)

تا هرچه بيشتر “ممكن‌ها” آفريده شوند، بي‌درنگ بايد به بررسي “غيرممكن‌ها” پرداخت. (هرمان هسه)

كار، تجسم عشق است. (جبران خليل جبران)

عشق وقتي به حرف عقل گوش ميدهد كه رفته باشد. (نامشخص)

تاريخ، از آنِ كساني‌ست كه رؤياهاي بزرگ در سر دارند. (كيم وو چونگ)

هر آموزشگاهي را كه باز كنيد، در زنداني را بسته ايد. (ويكتور هوگو)

عشق، يك نفس آسماني از هواي بهشت است. (ويكتور هوگو)

تاريخ نگار، تاريخ جامعه را مي نويسد نه تاريخ انسان را. (ميلان كوندرا)

هديه ي خدا به انسان، نيرو و توان است و چيرگي بر همه ي آفريده ها و ذهن و تن خويش. (فلورانس اسكاول شين)

عقل، نيرويي است كه دنيا را اداره مي كند. (رالف والدو امرسون)

تاليف محكم و سودمند بايد بر اين پايه بنا شود كه انسان در هر لحظه تنها قادر است به يك امر به روشني بينديشد. (آرتور…

هدف رقابت [=چشم و هم‌چشمي] اين نيست كه رقيب [=هم‌چشم] را سر به نيست و يا او را به كلي از ميدان به در كنيم….

علفهاي هرز به باغچه ي فراموش شده هجوم مي برند، احساس هاي بد، عشق مراقبت نشده را به درون خود مي كشند. (نامشخص)

تجربه به من نشان داده كه يكي از تفاوت‌هاي موجود بين افراد كامياب و ديگر مردم دنيا اين است كه آن‌ها به آسودگي، روياهاي بزرگ‌تري…

هان! در اين جهان، هراس به دل راه مده؛ به زودي خواهي دانست چه بزرگ مرتبه است رنج كشيدن و قوي دل شدن. (لوئيز هي)

عمل، بيان قدرت عشق است. (گوته)

تجربه هاي زندگي به ما چيزي نمي آموزد، همان گونه كه تاريخ هم ما را از چيزي آگاه نمي كند. تجربه ي حقيقي زماني به…