قاموس سخن (سخنان طلایی بزرگان)

عشق در حقيقت عذاب است، ولي محروم بودن از عشق، مرگ است. (ويليام شكسپير)

كاميابي تنها در اين است كه بتواني زندگي را به شيوه خود سپري كني. (نامشخص)

عشق، راستي و پشتيباني، چيزهايي هستند كه ما در زندگي به آنها نياز داريم. (پرمودا باترا)

كاشتن گُل و از ريشه درآوردن علف، دو هنر وجودي باغبان است. (اريك نيوتن)

عشق رمز بزرگي است. (افلاطون)

كارهايي كه در زندگي انجام مي‌دهيم، پشت صحنه‌ي هيچ فيلمي نيست. همه‌ي صحنه‌ها همان برداشت نهايي است كه قرار است به روي پرده بيايد و…

عشق، سرچشمه بزرگترين منافع بني آدم است و هر آدمي در آغاز زندگي خود هيچ سود و سعادتي را همانند آن نتواند يافت كه: “دوست…

كاري نيست كه نتوان با اراده از پيش برد. همه ي دشواريهايي كه براي من پيدا شده به ياري اراده و اقدام، از بين برده…

عشق، غريزه ي خاص خود را دارا است و مي داند چگونه در قلبي نفوذ كند. (اونوره دو بالزاك)

كارهاي بزرگ، ترسي از زمان ندارند. (كنفوسيوس)

عشق ما هر اندازه هم كه نيرومند باشد، نمي‌توان تنها بود و عشق ورزيد. (لئوبوسكاليا)

كار هميشگي و پي در پي سبب مي‌شود كه نيروي سنجش و ارزيابي خود را از دست بدهيد. (لئوناردو داوينچي)

عشق، نبردهاي تازه به همراه مي‌آورد. اين نبرد‌ها، روح را به رزمگاه فرا مي‌خواند و به بلوغ مي‌رساند؛ از اين نبرد‌ها نترس. (اشو)

كار دلخواه برگزين تا رنج نبيني. (كنفوسيوس)

عشق نيز بايد آموخته شود. (نيچه)

هر آنچه را ذهن بتواند درك و باور كند، مي‌تواند آن را به دست آورد. (ناپلئون هيل)

عشق، هميشه به دست آمدني‌ست. بايد پرسيد آيا آنقدر خواهان آن هستيم كه رنج جست‌و‌جو و تكاپوي سخت روح را بر خود هموار كنيم، يا…

هر اندازه فداكاري ما در جنگ زيادتر و دشوارتر باشد، تاج افتخاري كه از آن به دست مي آيد، باشكوه تر خواهد بود. (روزولت)

«عشق ورزيدن كافي است، آنگاه همه چيز لذت بخش است. (لئو نيكولايويچ تولستوي)

هر آنچه از آدمي در سخن يا كردار، آشكار شود يا بروز كند، به خود او باز خواهد گشت؛ و هرچه بدهد، باز خواهد گرفت….

عشق يعني وقتي از يكديگر دوريد دلتنگ شويد، اما از درون احساس گرما كنيد چون در قلبتان به يكديگر نزديكيد. (نامشخص)

هدفي را برگزينيد كه آنقدر بزرگ باشد كه در روند دستيابي به آن، به انسان باارزشي تبديل شويد. (جيم ران)

عقل سليم و شوخ طبعي، هر دو يك چيزند كه با سرعت هاي متفاوت حركت مي كنند. شوخ طبعي، همان عقل سليم در حال رقص…

هدف پاياني راه زندگي، رسيدن به خرد است. (شري كارتر اسكات)

علف هرز چيست؟ گياهي كه نيكويي‌هاي آن هنوز كشف نشده است. (رالف والدو امرسون)

نينديشيد كه چه پيش خواهد آمد و چه اتفاقي خواهد افتاد، بلكه هميشه هماني باشيد كه هستيد. (نامشخص)

عواطف و هيجانها مجموعه اي گسترده از دريافت هاي حسي ما مي باشد كه در شرايطي خاص، آن را تجربه مي كنيم و در فرايند…

هدف، بايد به راستي يك هدف باشد؛ به گونه‌اي به شمار رود كه انگار به راستي وجود دارد، انگار نفس مي‌كشد و زندگي مي‌كند تا…

غذا بهترين داروي پيشگيري‌ست. (مثل باستان)

نيكي حقيقي انسان – در كمال خلوص و صفا و بي هيچگونه قيد و تكلف – تنها در مورد موجوداتي آشكار مي شود كه هيچ…

غزل من از رخدادهاي زمان ايمن خواهد ماند و هر بيت آن كه ستايشگر عشق است، چون خودِ عشق جاودان خواهد بود. (گوته)

نيروي فكر، آدميزاد را از حيوانات متمايز ساخت. همين نيرو آنان را از نيرومندترين و بزرگترين حيوانات وحشي هم نيرومندتر ساخت. (جواهر لعل نهرو)

فايده ي نظم، انكار ناشدني است، زيرا بهترين امكان بهره گيري از مكان و زمان را به انسان مي دهد و در ضمن، نيروهاي رواني…

نيازي به توانمندي بيشتر، قدرت بيشتر يا فرصت مناسب تر نيست. چيزي كه به آن نياز داريم آن است كه از آنچه داريم استفاده كنيم….

فراموش نكنيد؛ اگر هدف شما رسيدن به ستارگان باشد، نمي‌توانيد كاملاً به آن‌ها دست يابيد، ولي بي‌گمان، به زمين هم نخواهيد افتاد. (پرمودا باترا)

نوشته‌اي را كه برخلاف توانگري و كاميابي است، نخوانيد و جدي نگيريد. (كاترين پاندر)

فراموش نكنيد هر آنچه پيوسته از آن سخن مي‌گوييد، بر سر شما خواهد آمد. (جك كانفيلد)

نويسنده بايد در وقت خواننده، در تمركز حواس و پشتكار او صرفه جو باشد. (آرتور شوپنهاور)

فرد دانا با علامت سوالي زندگي مي كند، فردي كه در حيرت و شگفتي به سر مي برد، با علامت تعجب زندگي مي كند. (اشو)

نوشتن براي تئاتر را آغاز كردم، زيرا از آن بيزار بودم. (ساموئل بكت)

فرزانه نبايد به گژيهاي [ =كجي ] ديگران، گناهان يا كوتاهي‌هايشان پردازد، بلكه بايد به بدكاريها و ناآگاهي هاي خويش بنگرد. (بودا)

نهالهاي درختان بارور را كنار هم با نظم كامل در خاك بنشانيد، زيرا تنها آن كشتزاري از رحمت يزداني بهره خواهد برد كه منظم و…

فرضيه اي كه جايي در ذهن يافته يا از آن زاده شده، چون موجودي زنده به زندگي مي پردازد، تا آنجا كه تنها موافق و…

“نه” گفتن را ياد بگيريد. (پرمودا باترا)

فرهنگ، رودخانه اي به قدمت تاريخ است. (يونگ)

نمي توانيد به ساختن دنياي بهتر اميد داشته باشيد؛ مگر آنكه تك تك افراد جامعه پيشرفت كنند. به اين منظور هر يك از ما بايد…

درست همان گونه كه داروین قانون تكامل یا ماهیت موجود زنده را كشف كرد، ماركس نیز قانون تكامل تاریخ انسانی را كشف نمود. فریدریش انگلس

نمي‌تواني چگونگي و زمان مرگ خود را برگزيني؛ فقط مي‌تواني تصميم بگيري هم‌اكنون چگونه زندگي كني. (نامشخص)

فعاليت اجتماعي نيز مثل فعاليت جسمي به وسيله ي درك و احساس، راهبري مي شود. (كرت لوين)

نمي توان اميد داشت كه آدم هاي كوچك رازهاي بزرگ را نگاه دارند. (ارد بزرگ)