سیمین بر تو سنگ بپوشد بسمور

سیمین بر تو سنگ بپوشد بسمور زلفت بشبه همی کند نقش بلور ای با لب طوطیان و با کشی گور حسن تو همی مرده بر…

ادامه مطلب

من صورت تو بدیده اندر دارم

من صورت تو بدیده اندر دارم کز دیده همی برخ برش بنگارم چندان صنما ز دیدگان خون بارم تا صورت تو ز دیده بیرون آرم

ادامه مطلب

ای تیره شده آب بجوی تو ز تو

ای تیره شده آب بجوی تو ز تو وز خوی تو بر نخورد روی تو ز تو عشاق زمانه را فراغت داده است روی تو…

ادامه مطلب

بفروختمت سزد بجان باز خرم

بفروختمت سزد بجان باز خرم ازران بفروختم گران باز خرم یاری خواهم ز دوستان ای دلبر تابو که ترا ز دشمنان باز خرم

ادامه مطلب

خوش خو دارم بکار ، بدخو چکنم

خوش خو دارم بکار ، بدخو چکنم چون هست هنر نگه به آهو چکنم چون کار گشاده گشت نیرو چکنم با زشت مرا خوشست نیکو…

ادامه مطلب

شبها چو ز روز وصل او یاد کنم

شبها چو ز روز وصل او یاد کنم تا روز هزار گونه فریاد کنم ترسم که شب اجل امانم ندهد تا باز بروز وصل دل…

ادامه مطلب