دارند همه شگفت میران سپاه

دارند همه شگفت میران سپاه از ابلق شاه و ابرش فرخ شاه فرق است میان هر دو سبحان الله کین سیر زحل دارد و آن…

ادامه مطلب

زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی

زاهد نکند توبه به زهد ای ساقی هرچند عیان عمل نمود ای ساقی پرکن قدحی شراب زود ای ساقی کاندر ازل آنچه بود، بود ای…

ادامه مطلب

علم تو زعلم خضر و آصف بیش است

علم تو زعلم خضر و آصف بیش است حلم تو زحلم مَعن‌ وَاحنَف بیش است از صاعقه شمشیر تو را تف بیش است وز مورچه…

ادامه مطلب

هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم

هر شب غم تو به مه اشارت‌کُنَدَم وز چشم پر آب خواب غارت کندم یک شب نگذارد که کنم دیده فراز چندان که خیال تو…

ادامه مطلب

از هیبت تو به روم کفار نماند

از هیبت تو به روم کفار نماند وز نصرت تو به روم زنار نماند با عدل تو در زمانه تیمار نماند با جود تو در…

ادامه مطلب

ای رایت و رای تو همایون چو همای

ای رایت و رای تو همایون چو همای وای نامه و ا‌نام‌ا تو رسیده همه جای گیتی چو سرایی به تو دادست خدای شاهان جهان…

ادامه مطلب

ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور

ای شاه کجا گرم کنی بارهٔ بور صدگور بیفکنی به یک بار به زور گر بهمن و بهرام برآیند ازگور گویند که کار توست افکندن…

ادامه مطلب

ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم

ای یار شبی که بی‌رخت بگذارم پروین بود از غم تو آن شب یارم یک نیمه زشب چشم به پروین دارم یک نیمه همی ز…

ادامه مطلب

ترکان ملک با خرد و باهوشند

ترکان ملک با خرد و باهوشند حور شَبَه زلف و دیو آهن پوشند دیوند چو روز رزم جان را کوشند حورند چو پیش تخت شه…

ادامه مطلب

چون نرگس اگر نهیم در خاکستر

چون نرگس اگر نهیم در خاکستر ور داریم اندر آب چون نیلوفر ور بسپریم به پای همچون‌ گل تر از شرم تو چون بنفشه بر…

ادامه مطلب

دامی که در آن دام شکارم کردی

دامی که در آن دام شکارم کردی در حلقهٔ او تو بیقرارم کردی ای فتنهٔ روزگار در حسرت خویش انگشت نمای روزگارم کردی

ادامه مطلب

رفتی و به یک بارگرفتی کم من

رفتی و به یک بارگرفتی کم من کشته شدم و نداشتی ماتم من داغ تو بسوخت این دل پر غم من ای داغ تو گرم…

ادامه مطلب

شاها در فتح بر تو بگشاد خدای

شاها در فتح بر تو بگشاد خدای منشور ظفر به تو فرستاد خدای چون عالم بر تو راست بنهاد خدای هرچ آن پدرت خواست تورا…

ادامه مطلب

من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد

من با تو بتا نفس نمی‌یارم زد در موکب تو جرس نمی‌یارم زد جان میدهم و نفس نمی‌یارم زد دست از تو به هیچ‌کس نمی‌یارم…

ادامه مطلب

هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم

هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم پندی که خرد دهد من آن نپذیرم تا روز نهد خیال تو در پیشم صد چشمه…

ادامه مطلب

از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز

از کوی تو تا کوی من ای شمع طراز دریاست ز اشک من همه راه دراز گر هست درآمدن به‌کشتیت نیاز زان دل که زمن…

ادامه مطلب

ای راحت جان ما ز دو مرجانت

ای راحت جان ما ز دو مرجانت رنج دل ما زچشم پر دستانت ما راکه جراحت است بر سینه و دل بر سینه ز تیر…

ادامه مطلب

ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد

ای صدر جهان هرکه می‌کین تو خورد از رنج خمارگشت با ناله و درد گر شیر سیه بود به هنگام نبرد شد عاقبت کار به…

ادامه مطلب

باکم ز منی پای تو اندر گل باد

باکم ز منی پای تو اندر گل باد با به ز تویی مراد من حاصل باد گر دل پس از این هوای تو خواهد جست…

ادامه مطلب

تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست

تا دین باشد به جز یکی یزدان نیست تا ملک بود به جز یکی سلطان نیست بر هر دو برون از آن و زین فرمان…

ادامه مطلب

حوران سپاهت ای شه شیر شکر

حوران سپاهت ای شه شیر شکر در آب روان همی نمایند صُوَر آن است مرادشان که باشند مگر در خدمت مجلس تو اِستاده کمر

ادامه مطلب

دجله ملکا زمان زمان بفزاید

دجله ملکا زمان زمان بفزاید تا با تو به جود اخویش‌ا پهلو ساید چون دجله هزار اگر تو را پیش آید در جنب دل تو…

ادامه مطلب

زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین

زین فتح‌ که‌ کرد شاه در کشور چین هم ملک همی نازد و هم دولت و دین هر مملکتی که هست بر روی زمین بوالفتح…

ادامه مطلب

کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست

کوه از صف ترکان ملک ‌گردد پست ز ایشان به هنر یکی و از خصمان شصت در مجلس و میدان شه حورپرست دارند نهاده جام…

ادامه مطلب