رباعیات امام خمینی
مدد نما
ای دوست، مدد نما که سیری بکنم طاعت به کناری زده، خیری بکنم فارغ ز تویی و منی و سرّ و علن یاری طلبم، روی…
یاران نظری
یاران، نظری که نیک اندیش شوم بیگانه ز قید هستیِ خویش شوم تکبیر زنان رو سوی محبوب کنم از خرقه برون آیم و درویش شوم…
اسیر
فخر است برای من، فقیرِ تو شدن از خویش گسستن و اسیرِ تو شدن طوفان زده بلای قهرت بودن یکتا هدفِ کمان و تیر تو…
پریشان
تا تکیهگهت عصایِ برهان باشد تا دیدگهت کتابِ عرفان باشد در هجر جمال دوست تا آخرِ عمر قلب تو دگرگون و پریشان باشد امام خمینی
حذر
فاطی، بهسوی دوست سفر باید کرد از خویشتنِ خویش گذر باید کرد هر معرفتی که بویِ هستیِ تو داد دیوی است به ره، از آن…
رهروان
برخیز که رهروان به راهند، همه پیوسته به سوی جایگاهند، همه آنجا که بجز دوست، ز کس یادی نیست افسرده دلان روی سیاهند، همه امام…
عیان
فارغ اگر از هر دو جهان گردیدی از دیده این و آن، نهان گردیدی طومار وجود را به هم پیچیدی یار از پس پردهها عیان…
کوی غم
ای دوست، به عشق تو دچاریم، همه در یاد رُخ تو داغداریم، همه گر دور کنی یا بپذیری ما را در کوی غم تو پایداریم،…
مجنون شو
ای مرغ چمن، از این قفس بیرون شو فردوس، تو را می طلبد، مفتون شو طاووسی و از دیار یار آمده ای یادآور روی دوست…
آن کیست؟
آن کیست که روی تو به هر کوی ندید؟ آوای تو در هر در و منزل نشنید؟ کو آنکه سخن ز هرکه گفت، از تو…
پرچم
این عید سعید، عید حزب اللّه است دشمن زشکست خویشتن، آگاه است چون پرچم جمهوری اسلامی ما جاوید به اسمِ اعظمِ اللّه است امام خمینی
خار راه
این فلسفه را که علم اعلا خوانی برتر ز علوم دیگرش میدانی خاری زره سالک عاشق نگرفت هر چند بهعرش اعظمش بنشانی امام خمینی
راه
فصلی بگشا که وصف رویت باشد آغازگر طُرّه مویت باشد طومار علوم و فلسفه درهم پیچ یارا، نظری که ره به سویت باشد امام خمینی
عشق
آن دل که به یاد تو نباشد، دل نیست قلبی که به عشقت نتپد جز گِل نیست آن کس که ندارد به سر کوی تو،…
کوی دوست
گر بر سرِ کوی دوست، راهی دارم در سایه لطف او، پناهی دارم غم نیست که راه رفت و آمد باز است طاعت اگرم نیست،…
مستی
سرمست ز باده تو خواهم گشتن بیهوش فتاده تو خواهم گشتن از هوش گریزانم و از مستی، مست تا شاد ز داده تو خواهم گشتن…