بنمای نظری

ای شادی من، غصّه من، ای غم من ای زخم درون من و ای مرهم من بنما نظری، به ذرّه ای بی‏مقدار تا بر سر…

ادامه مطلب

چراغ

ای عقده‏گشای دلِ دیوانه من ای نوِر رخت، چراغ کاشانه من بردار حجاب از میان تا یابد راهی به رخ تو چشم بیگانه من امام…

ادامه مطلب

دُرّ یتیم

فاطی که به نور فطرت، آراسته است از قید حجاب عقل، پیراسته است گویی که ز بحر نور سلطانی و صدر این دُرّ یتیم پاک…

ادامه مطلب

شیفتگان

این شیفتگان که در صراطند، همه جوینده چشمه حیاتند، همه حق می‏طلبند و خود ندانند آن را در آب به دنبال فُراتند، همه امام خمینی

ادامه مطلب

فریاد ز من

ای پیر، هوای خانقاهم هوس است طاعت نکند سود، گناهم هوس است یاران همه سوی کعبه، کردند رحیل فریاد ز من، گناهگاهم هوس است! امام…

ادامه مطلب

ما عرفناک

فاطی که ز من نامه عرفانی خواست از مورچه‏ای، تخت سلیمانی خواست گویی نشنیده ما عرفناک از آنک جبریل از او نفخه رحمانی خواست امام…

ادامه مطلب

همراز

آن شب که همه میکده ها باز شوند یارانِ خرابات هم آواز شوند فارغ ز رقیب، در کنارِ محبوب طومار فراق بسته، همراز شوند امام…

ادامه مطلب

بردار حجاب!

تا کوس اَنَاالحق بزنی، خودخواهی در سرّ هویّتش تو ناآگاهی بَردار حجاب خویشتن از سر راه با بودن آن، هنوز اندر راهی امام خمینی

ادامه مطلب

جمهوری ما

جمهوری ما نشانگر اسلام است افکارِ پلیدِ فتنه جویان، خام است ملّت به ره خویش جلو می‏تازد صدام به دست خویش در صد دام است…

ادامه مطلب

دوست

غیر از در دوست، در جهان کی یابی؟ جز او به زمین و آسمان کی یابی؟ او نور زمین و آسمانها باشد قرآن گوید، چنان…

ادامه مطلب

طفل طریق

ای پیرطریق، دستگیری فرما! طفلیم در این طریق پیری فرما فرسوده شدیم و ره به جایی نرسید یارا، تو درین راه امیری فرما! امام خمینی

ادامه مطلب

فریاد

از درد دلم، بجز تو کی با خبر است؟ یا با من دیوانه که در بام و در است؟ طغیان درون را به که بتوانم…

ادامه مطلب

محفل دوست

در محفل دوست، نیست جز دود و دمی در حلقه صوفیان، نه لا، نه نعمی گر شادی و غم می‏طلبی، بیرون شو اینجا نتوان یافت،…

ادامه مطلب

هیهات

فاطی تو و ره به کوی دلبر؟ هیهات! نظّاره گریِّ روی دلبر؟ هیهات! این راه، رهی نیست که پیمایی تو جبریل در آن فکنده شهپر،…

ادامه مطلب

آن روز

آن روز که ره به‏سوی میخانه برم یاران همه را به دلق و مسند سپرم طومار حکیم و فیلسوف و عارف فریاد کشان و پای‏کوبان…

ادامه مطلب

بیراهه

علمی که جز اصطلاح و الفاظ نبود تیرگی و حجاب، چیزی نفزود هر چند تو حکمت الهی خوانیش راهی به سوی کعبه عاشق ننمود امام…

ادامه مطلب

چراغ فطرت

فاطی که به قول خویش، اهل نظر است در فلسفه کوششش بسی بیشتر است باشد که به خود آید و بیدار شود داند که چراغ…

ادامه مطلب

راحت دل

ای یاد تو، راحت دل درویشان فریاد رسانِ مشکل درویشان طور و شجر است و جلوه روی نگار یاران! این است حاصل درویشان امام خمینی

ادامه مطلب

طریق

فاطی که طریق ملکوتی سپرَد خواهد ز مقام جبروتی گذرَد نابینایی است کو ز چاه ناسوت بی راهنما به سوی لاهوت روَد امام خمینی

ادامه مطلب

فلسفه

فاطی که فنون فلسفه می‏خواند از فلسفه فا و لام و سین می‏داند امیّد من آن است که با نورِخدا خود را ز حجاب فلسفه…

ادامه مطلب

مدّعی

از صوفی‏ها صفا ندیدم هرگز زین طایفه من، وفا ندیدم هرگز زین مدّعیان که فاش اناالحق گویند با خودبینی، فنا ندیدم هرگز امام خمینی

ادامه مطلب

واله

گر بر سر کوی تو نباشم، چکنم؟ گر واله روی تو نباشم، چکنم؟ ای جان جهان به تار موی تو اسیر گر بسته موی تو…

ادامه مطلب

از دست تو

از دست تو در پیش که فریاد برم؟ از دادستان همچو تویی داد برم؟ گر لطف کنی، نوازیم با نظری صاحب نظران را همه از…

ادامه مطلب

بی‌قرار

یاران، دل دردمندِ ما را نگرید طوفانِ کُشنده بلا را نگرید از ما دلِ بیقرار و پرشور و نوا فارغْ، دلِ یارِ بی‏وفا را نگرید…

ادامه مطلب

جوینده تو

ای یاد تو روح‏بخش جان درویش ای مهرِ جمالِ تو دوای دلِ ریش دلها همه صیدهای در بند تواند جوینده توست هر کسی در هر…

ادامه مطلب

دور فکن

فرهاد شو و تیشه بر این کوه بزن از عشق، به تیشه ریشه کوه بکن طور است و جمال دوست همچون موسی یاد همه چیز…

ادامه مطلب

طوطی‌وار

فاطی که به دانشکده ره یافته است الفاظی چند را به هم بافته است گویی که به یک دو جمله طوطی وار سوداگرِ ذاتِ پاکِ…

ادامه مطلب

فکر راه

طاعت نتوان کرد، گناهی بکنیم از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم فریاد اناالحق، رهِ منصور بود یا رب مددی که فکر راهی بکنیم امام خمینی

ادامه مطلب

مراد دل

ای پیر، مرا به خانقه منزل ده از یاد رخ دوست، مراد دل ده حاصل نشد از مدرسه، جز دوری یار جانا مددی به عمر…

ادامه مطلب

یاد تو

ای یاد تو، مایه غم و شادی من سرو قد تو نهال آزادی من بردار حجاب از رخ و رو بگشای ای اصل همه خراب…

ادامه مطلب

افسوس

افسوس که عمر در بطالت بگذشت با بارِ گنه، بدونِ طاعت بگذشت فردا که به صحنه مجازات روم گویند که هنگام ندامت بگذشت امام خمینی

ادامه مطلب

پند

تا دوست بُوَد، تو را گزندی نَبُود تا اوست، غبارِ چون و چندی نَبُود بگذار هر آنچه هست و او را بگزین نیکوتر از این…

ادامه مطلب

چه کنم؟

فرهادم و سوزِ عشق شیرین دارم امّید لقاء یار دیرین دارم طاقت ز کفم رفت و ندانم چکنم یادش همه شب در دل غمگین دارم…

ادامه مطلب

راه دیوانگی

فرزانه شو و ز فرّ خود غافل شو از علم و هنر گریز کن، جاهل شو طی کن ره دیوانگی و بیخردی یا دوست بخواه…

ادامه مطلب

طور

ای دوست، مرا خدمت پیری برسان فریاد رَسا، به دستگیری برسان طورست، هوس در این ره دور و دراز یاری کن و یارِ خوش‏ضمیری برسان…

ادامه مطلب

فنا

صوفی، به ره عشق، صفا باید کرد عهدی که نموده‏ای، وفا باید کرد تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی خود را به ره دوست، فنا…

ادامه مطلب

مجنون

یا رب، نظری ز پاکبازانم ده لطفی کن و ره به‏دلنوازانم ده از مدرسه و خانقهم، باز رهان مجنون کن و خاطرِ پریشانم ده امام…

ادامه مطلب

یاد

از دست فراقت، برِ کی داد برم؟ فریاد رس، از تو، به که فریاد برم؟ طوفان غمت رشته هستی بگسیخت یاد تو شود، یاد خود…

ادامه مطلب

اسیر نفس

فاطی، اگر از طارم اعلا گذری از خاکْ گذشته، از ثریا گذری هیهات که تا اسیر دیو نفسی از راه دَنی سوی تَدَلّی گذری امام…

ادامه مطلب

پناهی نرسید

ای پیر، مرا به خانقاهی برسان یاران همه رفتند، به راهی برسان طاقت شدم از دست و پناهی نرسید فریاد رَسا، پناهگاهی برسان امام خمینی

ادامه مطلب

حجاب اکبر

فاطی که به علم فلسفه می‏نازد بر علم دگر به آشکارا تازد ترسم که در این حجاب اکبر، آخر غافل شود و هستی خود را…

ادامه مطلب

رسوای تو

پروانه شمعِ رُخِ زیبای توام دلباخته قامت رعنای توام آشفته‏ام از فراقت، ای دلبر حُسن برگیر حجاب من که رسوای توام امام خمینی

ادامه مطلب

طوفان

فاش است به نزد دوست، راز دلِ من آشفته دلیّ و رنج بی‏حاصل من طوفان فزاینده‏ای اندر دل ماست یا رب! ز چه خاکی بسرشتی…

ادامه مطلب

قبله

ابروی تو قبله نمازم باشد یاد تو گره‏گشای رازم باشد از هر دو جهان، برفکنم روی نیاز گر گوشه چشمت به نیازم باشد امام خمینی

ادامه مطلب

مدد نما

ای دوست، مدد نما که سیری بکنم طاعت به کناری زده، خیری بکنم فارغ ز تویی و منی و سرّ و علن یاری طلبم، روی…

ادامه مطلب

یاران نظری

یاران، نظری که نیک اندیش شوم بیگانه ز قید هستیِ خویش شوم تکبیر زنان رو سوی محبوب کنم از خرقه برون آیم و درویش شوم…

ادامه مطلب

اسیر

فخر است برای من، فقیرِ تو شدن از خویش گسستن و اسیرِ تو شدن طوفان زده بلای قهرت بودن یکتا هدفِ کمان و تیر تو…

ادامه مطلب

پریشان

تا تکیه‏گهت عصایِ برهان باشد تا دیدگهت کتابِ عرفان باشد در هجر جمال دوست تا آخرِ عمر قلب تو دگرگون و پریشان باشد امام خمینی

ادامه مطلب

حذر

فاطی، به‏سوی دوست سفر باید کرد از خویشتنِ خویش گذر باید کرد هر معرفتی که بویِ هستیِ تو داد دیوی است به ره، از آن…

ادامه مطلب

رهروان

برخیز که رهروان به راهند، همه پیوسته به سوی جایگاهند، همه آنجا که بجز دوست، ز کس یادی نیست افسرده دلان روی سیاهند، همه امام…

ادامه مطلب