بی تو

بی تو مثل مخروطهای معکوسم جای پای تو خاک می بوسم هر نسیمی که می وزد بی تو می دمد مرگ را به فانوسم احمد…

ادامه مطلب

اردیبهشت

اردیبهشت با تو مثل خدا شدم آخر خندۀ سرنوشت یعنی این خانه از عطر دامنت پر شد رویش گل ز خشت یعنی این لذت گرم…

ادامه مطلب

ابر بهاری

ابر بهاری دلم می سوزد ای ابر بهاری چنان خورشیدم از چشم انتظاری دلم بند تو بارت روی دوشم نمی آید به ما بی بند…

ادامه مطلب

حصار

حصار باید بروم حصار را بردارم محدودیت بهار را بردارم از هرچه کتاب شعر دارد دنیا این واژۀ انتظار را بردارم احمد پروین

ادامه مطلب

آن شب

آن شب آن شب که لب تو بوسه زد بر لب من تا صبح بسوخت پیرهن در تب من فردا شد و من شدم و…

ادامه مطلب

باطل

باطل عمریست که لحظه می شمارم باطل با اخم تو عمر و اعتبارم باطل هرجا بروم غم تو پیدا کندم با دیدۀ خونی استتارم باطل…

ادامه مطلب

زنگ زد

زنگ زد زنگ زد چشمهای نمزده ام با خیال دو چشم خاموشت بوسه در دسترس نمی باشد یا که من گشته ام فراموشت دل دریایی…

ادامه مطلب

سیب سرخ

سیب سرخ ای سیب سرخ گرچه نصیبم نمی شوی با صدهزار جاذبه سیبم نمی شوی اما هنوز دلخوشی ام می شود که تو دور از…

ادامه مطلب

کلبۀ کاغذی

کلبۀ کاغذی چشم تو مرا به یاد مهتاب انداخت چون ماهی سرخ برکه از خواب انداخت در کلبه کاغذین خود خوش بودم عشق تو به…

ادامه مطلب

مترسک

مترسک ای جمع پرنده ها مترسک تا کی کوچ از سر ترس چون چکاوک تا کی شد حاصل جمع حلقه ها زنجیری ما را سر…

ادامه مطلب