جویا معروفی
از تو نشان گرفتم و دیدم نشان تویی
از تو نشان گرفتم و دیدم نشان تویی من بیهوا پریدهام و آسمان تویی ای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنت هر جرعه شراب…
پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست
پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست اما فقط غم است که در سرنوشتِ ماست ما را درونِ مزرعِ رنج آفریدهاند اندوه، ابرِ تیره و غم،…
از ارتفاع میترسم
از ارتفاع میترسم افتاده ام از بلندی از آتش میترسم! سوخته ام به کرات از جدایی میترسم رنجیده ام چه بسیار… از مرگ نمی هراسم…
اطلاعیه برای شاعران و نویسندگان
پایگاه اینترنتی شعرستان از همکاری همه شاعران و نویسندگان آماتور و حرفه ای از سراسر جهان استقبال میکند و مشارکت فعال آنها را خیر مقدم میگوید. شما میتوانید اشعار، مطالب معلوماتی و مقالات خویش را از طریق ایمیل و یا فرم تماس ارسال نماید. مطالب ارسالی در اولین فرصت مناسب منتشر خواهند شد