دور اول در مبدا آفرینش

دور اول در مبدا آفرینش روز شد، ای حکیم،از آن منزل خبری ده که چون گذشت این دل خود ازین آمدن مراد چه بود؟ سر…

ادامه مطلب

در معنی سماع

در معنی سماع عاشقی کو سخن باو شنود هر چه وارد شود نکو شنود آن زمانت رسد سراندازی کانچه داری جزو براندازی دف چه باید؟…

ادامه مطلب

در طامات

در طامات ساقی ار صاف نیست، زان دردی قدحی ده، که خواب من بردی نیست صافی، مهل که جوش کنم جام دردم بده، که نوش…

ادامه مطلب

در شرح حال اهل زرق و تلبیس

در شرح حال اهل زرق و تلبیس همه روی زمین نفاق گرفت مردمی ترک اتفاق گرفت از حقیقت به دست کوری چند مصحفی ماند و…

ادامه مطلب

در خطر مخلصان و نازکی آداب عبودیت و وقت آزمایش‌های حق سبحانه

در خطر مخلصان و نازکی آداب عبودیت و وقت آزمایش‌های حق سبحانه مخلصانی که در مراقبتند در هراس خلاف عاقبتند لهجهٔ خشم او نداند کس…

ادامه مطلب

در تسبیح فلک

در تسبیح فلک ویحک! ای قبهٔ زمرد رنگ که ز جانم همی زدایی زنگ کارگاه تر از کونی تو کس نداند که: از چو لونی…

ادامه مطلب

در بیرونقی شعر و کساد آن

در بیرونقی شعر و کساد آن شاعری چیست؟ بر در دونان خانهٔ کرد و حکمت یونان به ثناشان دریغ باشد رنج طبع را دادن عذاب…

ادامه مطلب

حکایت دوازدهم

حکایت دوازدهم ساده ترکی ز ده به شهر آمد پیش شیخی تمام بهر آمد سفره‌ای چرب دید و حلقهٔ ذکر در میان جست ترکمان بیفکر…

ادامه مطلب

دعا و ختم کتاب

دعا و ختم کتاب یارب، این نوبر نو آیین را زادهٔ عقل و دادهٔ دین را به تراز قبول نوری بخش خاطرم را ازو سروری…

ادامه مطلب

در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب

در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب خاطر پاک ساکنان قبور « روح الله روحهم بالنور » همه پرداختند پیش از من اندرین باب…

ادامه مطلب

در صفت مسجد

در صفت مسجد ای گرامی بهشت مسجد نام خلد خاصی ز روح جنت عام شاه دیوارت، ای عمارت خیر بن و بیخ کنشت کنده و…

ادامه مطلب

در شرایط عمارت کردن

در شرایط عمارت کردن تا ندانی که کیست همسایه به عمارت تلف مکن مایه مردمی آزموده باید و راد که به نزدیکشان نهی بنیاد خانه…

ادامه مطلب

در خاصیت گوشه گرفتن

در خاصیت گوشه گرفتن خوبرویان چو رخ همی پوشند عاشقان در طلب همی کوشند یافت عنقا به عزلت و دوری قاف تا قاف نام مستوری…

ادامه مطلب

در ترک و تجرید

در ترک و تجرید بی‌درم باش، ارت سرد نیست کاولین گام عاشقان اینست این ده و باغ و بچه وزن تو غول راهند و غل…

ادامه مطلب

در آداب وعظ

در آداب وعظ آه ازین واعظان منبر کوب! شرمشان نیست خود ز منبر و چوب روی وعظی که در پریشانیست عین شوخی و محض نادانیست…

ادامه مطلب

حکایت چهاردهم

حکایت چهاردهم شد غلام ملک به می خوردن بشدند از پیش به پی کردن یافتندش به کنج میخانه مفلس و عور و مست و دیوانه…

ادامه مطلب

سال از حقیقت کاینات

سال از حقیقت کاینات ای پژوهندهٔ حقایق کن نفسی رخ درین دقایق کن هر چه پرسم ترا بهانه مجوی پیش من کج نشین و راست…

ادامه مطلب

در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان

در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان ورندارد ز دین و دانش بهر از تنش جان جدا کنند به قهر در جهان جای او…

ادامه مطلب

در صفت فتوت و مردی

در صفت فتوت و مردی چیست مردی؟ ز مردمان بررس مردمی چیست؟ گر بدانی بس مرد را مردمی شعار بود اوست مردم که مردوار بود…

ادامه مطلب

در شرایط دوستی و وفا

در شرایط دوستی و وفا دوستی را یگانه شو با دوست از صفا چون دو مغز در یک پوست دوستی کز برای دین نبود دل…

ادامه مطلب

در حکمت

در حکمت حکمت از فکر راست‌بین باشد در مراعات سر دین باشد نظر اندر صفات حق کردن به دل اثبات ذات حق کردن سخنی کان…

ادامه مطلب

در ترتیب ظهور موالید ثلاثه اول در صفت معدن

در ترتیب ظهور موالید ثلاثه اول در صفت معدن جرم خورشید گرد پیکر خاک مدتی چون بگشت با افلاک آب و خاکش ز عکس تافته…

ادامه مطلب

در اعتقاد خود گوید

در اعتقاد خود گوید با چنین فقر و این تهی دستی وندرین خاکساری و پستی پشت گرمم بدانکه بی‌کم و کاست اعتقادی درست دارم و…

ادامه مطلب

حکایت جهارم

حکایت جهارم پسری را پدر سلاح آموخت هم کمربست و هم کلاهش دوخت چون پسر شد به زور پنجه دلیر هوس بیشه کرد و کشتن…

ادامه مطلب

درصفت بهشت و مراتب آن

درصفت بهشت و مراتب آن چون بمیری ازین جواهر خمس عقل و نفست نپاید اندر رمس در این نه مقوله بسته شود دل ازین چار…

ادامه مطلب

در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی

در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی ای پسر، چون ملازم شاهی نتوان بود غافل و ساهی بخش کن روز خویش و شب را نیز مگذران…

ادامه مطلب

در صفت عارف و عرفان

در صفت عارف و عرفان از در معرفت مگردان روی کام جویی، به شهر عرفان پوی کندرین گرد شهسوارانند علم او را خزانه دارانند به…

ادامه مطلب

در سفر و فواید آن

در سفر و فواید آن چون ندانی ز خود سفر کردن بایدت بر جهان گذر کردن تا ببینی نشان قدرت او با تو گوید زبان…

ادامه مطلب

در حقیقت اجابت دعا

در حقیقت اجابت دعا گر دعا جمله مستجاب شدی هر دمی عالمی خراب شدی تو دعا را اگر ندانی روز نشوی بر مراد خود پیروز…

ادامه مطلب

در ترتیب منزل و اساس آن

در ترتیب منزل و اساس آن پادشاهان که گنج پردازند رسم باشد که شهر و ده سازند زانکه در کردن عمارت عام هم مثوبات باشد…

ادامه مطلب

در آداب می خوردن

در آداب می خوردن خوردن باده گر شود ناچار کوش تا نگذرد حریف از چار خادمی چست و صاحبی خوشخوی ساقیی نغز و مطربی خوش…

ادامه مطلب

حکایت دهم

حکایت دهم زن خود را به سنگ زد مردش شد دوان، پیش قاضی آوردش حال خود گفت و مرد شد حاضر گشت قاضی میانشان ناظر…

ادامه مطلب

درتحقیق وصول عرفی

درتحقیق وصول عرفی عشق از آنسوی عقل گیرد دوست و آن کزان سوی عقل باشد اوست هرچه بالای طور عقل بود نه به تدبیر و…

ادامه مطلب

در مضمون این کتاب

در مضمون این کتاب نامهٔ اولیاست این نامه مبر این را به شهر هنگامه اندرین نامه بدیع سرشت ره دوزخ پدید و راه بهشت سخن…

ادامه مطلب

در عروج روح به عالم اصلی

در عروج روح به عالم اصلی پدری داری اندرین بالا گشته در اصل و در گهر والا گر ازین قبه ره به دریابی خویش را…

ادامه مطلب

در سر کلمهٔ شهادت

در سر کلمهٔ شهادت تا ندانی اله را ز نخست این گواهی نیاید از تو درست نیست در هیکل الف بی تی خوبتر زین دو…

ادامه مطلب

در حضور دل و احیای نفس

در حضور دل و احیای نفس پر مذبذب مباش و سر گردان که ثباتست سیرت مردان خویشتن دار و راست باش و امین کز یسار…

ادامه مطلب

در تربیت اولاد

در تربیت اولاد شرم دار، ای پدر، ز فرزندان ناپسندیده هیچ مپسند آن با پسر قول زشت و فحش مگوی تا نگردد لئیم و فاحشه…

ادامه مطلب

در آداب مریدی

در آداب مریدی طلبت چون درست باشد و راست خود در اول قدم مراد تراست حق چو خواهد که بنده راه برد از بدیهایش در…

ادامه مطلب

حکایت پتجم

حکایت پتجم داشت عیسی خری کبود به رنگ که نرفتی دو روز یک فرسنگ من شنیدم که در شبان دراز با وجود چنان حضور و…

ادامه مطلب

درنکوهش فقهای دون

درنکوهش فقهای دون ای که گشتی بد آن قدر خرسند که کسی خواندت به دانشمند گرد بدعت مگرد و گرد فضول میکن آنچت خدای گفت…

ادامه مطلب

در مذمت بخل و بخیلان

در مذمت بخل و بخیلان خوان اینان که خون دل پالود ندهد لقمه جز که زهر آلود زهر بر روی و زهر در کاسه چون…

ادامه مطلب

در صفت علم

در صفت علم علم بالست مرغ جانت را بر سپهر او برد روانت را علم دل را به جای جان باشد سر بی‌علم بدگمان باشد…

ادامه مطلب

در ستایش سلطان ابو سعید

در ستایش سلطان ابو سعید در جهان تا که سایهٔ شاهست جور مانند سایه در چاهست دو جهان را صلای عید زدند سکه بر نام…

ادامه مطلب

در حسب حال خود گوید

در حسب حال خود گوید چون مزاج جهان بدانستم نشدم غره، تا توانستم کار من گوشه و کناری بود راستی را شگرف کاری بود ماه…

ادامه مطلب

در تدبیر این سفر

در تدبیر این سفر گر مریدی ز دار دور شود در مریدی در آن حضور شود چون ترا نیز عزم این راهست دل تو زین…

ادامه مطلب

خطاب به خواجه غیاث‌الدین محمد

خطاب به خواجه غیاث‌الدین محمد ای شب و روز عالم از تو بساز شب و روزی به کار ما پرداز شب نگاهی درین معانی کن…

ادامه مطلب

حکایت اول

حکایت اول رفت کسری ز خط شهر به دشت با سواران ز هر طرف میگشت گلشنی دید تازه و خندان تر و نازک چو خط…

ادامه مطلب

در وجود نوع انسان

در وجود نوع انسان امتزاج این دو روح را با هم چونکه در اعتدال شد محکم نفس دانا بدان تعلق ساخت سایهٔ نور چون بدان…

ادامه مطلب

در مرتبهٔ عقل و جان

در مرتبهٔ عقل و جان پیش ازین آدمی و این آدم دیو بود و فرشته در عالم چون رسید آدمی ز عالم جود عزتش را…

ادامه مطلب