بر زمین آن درخت چیست که او

بر زمین آن درخت چیست که او همنژاد سرمناره بود برو برگش زمرّد و لعل است مگر اصلش زسنگ خاره بود بر سر او نشسته…

ادامه مطلب

اگر به حضرت عالی نمی شوم چاکر

اگر به حضرت عالی نمی شوم چاکر نه آنک بهتر از آن مأمنی تواند بود ولیک خاک جناب تو درگذشت از آن نصیب دیدهٔ همچون…

ادامه مطلب

جانا به جز از یاد تو در سر هوسم نیست

جانا به جز از یاد تو در سر هوسم نیست سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست امروز منم خسته و بی مونس…

ادامه مطلب

به شب چندان خور ای جان بادهٔ ناب

به شب چندان خور ای جان بادهٔ ناب که راهی وا در و دیوار بینی نه چندانی که چون تا کاهی از خواب درآیی ……

ادامه مطلب

به شرط آنکه هر کاو مست گردد

به شرط آنکه هر کاو مست گردد شود زاین تابخانه تا به خانه وگر او با حریفی مست خسبد گناه خود ز خود داند زمانه…

ادامه مطلب

در رثای شروانشاه اخستان

در رثای شروانشاه اخستان جمیع الناس غمگینٌ که شروان شاههم مرده است وفات شاههم اکنون طرب من قلبهم برده است بهذا الصرصر العاصف کزو شروان…

ادامه مطلب

ما تو را حرمتی اگر داریم

ما تو را حرمتی اگر داریم نه زاندیشه ای است یا بیمی یا زمال تو، گر بسی داری چشم داریم بر زر و سیمی لیک…

ادامه مطلب

مهتری باش و هرچه خواهی کن

مهتری باش و هرچه خواهی کن نه بزرگی به مادر و پدر است نافهٔ مشک را ببین به مَثَل کاین مثالی بزرگ و معتبر است…

ادامه مطلب

نسخهٔ معجون اُسقُف

نسخهٔ معجون اُسقُف تربد فلفل سیاه قاقله سمقونیا گیر یک مثقال از هر یک اگر سازی دوا نیمهٔ مثقال بسباسه بیاور زنجبیل با قرنفل دارچینی…

ادامه مطلب

عنقاء مُغر بست درین دور خرّمی

عنقاء مُغر بست درین دور خرّمی گم گشت خرّمی زجهان همچو آدمی چندانک در صحیفهٔ عالم نگه کنم غمخواره آدم آمد و بیچاره آدمی هر…

ادامه مطلب