احمد ضیا قاریزاده
زمين ما به ده بورى ست باور ميكنى يا نه
زمين ما به ده بورى ست باور ميكنى يا نه نه آب آنجا نه اَو مورى ست باور ميكنى يا نه پى آبادى اش نى…
رفتم
رفتم چون ابر ز كوى تو گزر كردم و رفتم چشم خود و دامان تو تر كردم و رفتم اى ماه ز مهر تو چو…
دل راز دار
دل راز دار بنگر كه آخر اين دل هر دم نياز كن خون شد ز جور آن بت هر لحظه ناز كن آرام و صبر…
در سجده ى خداست تونائى بقا
در سجده ى خداست تونائى بقا تا حلقه است زور كمان كم نمى شود ضيا قاريزاده
خزان ديگر
خزان ديگر فصل خزان رسيد و جهان زرد و زار شد فرش زمردين چمن زرنگار شد قمرى زبون و سرو سهى گشت واژگون در مرگ…
چمن چراغان است
چمن چراغان است چمن چراغان است اى اى گلكم چشمم به گريان است اى اى گلكم دلم پريشان است اى اى گلكم نسيم صبحدم گشته…
تنها پياده مسئول
تنها پياده مسئول شد اين قرار به مجلس كه احمد و محمود شود محاكمه آن صورتى كه معمولست ميان مجلس و اعضاى آن غريوى بود…
پرواز در شبها
پرواز در شبها از اينجا رفته ام تا آسمان يكتاز در شبها به اين بى دست و پايى كرده ام پرواز در شبها بيا…
بهار ديگر
بهار ديگر ساقى بيا كه دى رفت شد روزگار ديگر حاشا كه زنده باشيم ما تا بهار ديگر برخيز و باده آور ، بنشين و…
باز ديد استاد قاريزاده از روحانيت محمود طرزى
باز ديد استاد قاريزاده از روحانيت محمود طرزى روح سرگردان در كنار سواحل بوسفور گذرم شد به سوي اهل قبور شب سيه خيمه كرده…
اى دلبر من
اى دلبر من اى دلبر من ، مه پيكر من خون شد ز غمت، دل در بر من برمن نظرى اى لاله عذار سويم گذرى…
افسانه و سى سانه
افسانه و سى سانه افسانه و سى سانه، چهل مرغك به يك خانه آرام بخواب آرام، اي كودك نازدانه افسانه و سى سانه چهل مرغك…
ابر و باران
ابر و باران شبى گفت باران به ابر سياه كه اى تيره بخت نگون بار گاه تو را رنگ و رو همچو شب داده…
ميهن اى ميهن
ميهن اى ميهن مكن از شمع رويت نااميدم ميهن اى ميهن كه من پروانه ى هردم شهيدم ميهن اى ميهن ببخشا سرمه ى بينش، به…