احمد ضیا قاریزاده
آمد بهار و سبز نشد بوستان ما
آمد بهار و سبز نشد بوستان ما سبز است اين سخن بسر دوستان ما لبريز شد ز سبزه و گل پهنه اى چمن از خار…
ارمغان كهسار
ارمغان كهسار خوشا كوه و خوشا آوازِ نايى خوشا دشت و خوشا بانگِ درايى خوشا دل زنده اى چادر نشينى كه شب جايى گدازد ،…
يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم
يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم چون مرغ هوا مدح و ثناي تو سرايم يا رب! چقدر حوصله بايست نمودن يا رب!…
هدف يا مراد
هدف يا مراد صبح شد اي دلِ غمديده، به غوغا برخيز تپشي وام كن از ذوقِ تمنا برخيز از سپيده، سحر آئينه گرفته ست به…
نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا
نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا بي تو چندين بهار آمد و رفت روز و شب بى شمار آمد و رفت سبزه از…
مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل
مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل موج سبزه ميکارد کوه و برزن کابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نگهت ديگر دارد…
لالا ملنگ
لالا ملنگ عمر هاشددر زيارت ها ملنگى ميكنم نيم شب بعد از ملنگى ها پلنگى ميكنم روزوشب چون بوم باشدگوشه گردى كار من…
گذشتیم از همه دنیا گذشتیم
گذشتیم از همه دنیا گذشتیم ز دنیا و زمافیها گذشتیم بسان موجه های بی سر انجام به بیتابی از این دریا گذشتیم کف خاکستری از…
فرياد از اين دل
فرياد از اين دل گشتيم آخر برباد از اين دل فرياد از اين دل، فرياد از اين دل باشد كه گرديم آزاد از اين…
عيد استقلال
عيد استقلال ميرسد در بهار استقلال عيد با افتخار استقلال باز آغاز ميشود به چمن جشن عشرت نثار استقلال باز خواند ترانه ى شادى بلبل…
شكسته
شكسته مگو پاى خديو جم شكسته كه دل در سينه ى ما هم شكسته در اين كهسار چون فرهاد بيكس نگين بسيار بى خاتم شكسته…
شاخ كبر
شاخ كبر شنيدم شاخه ى پربرگ و بارى كه بودى نذر هر برگش، بهارى ميان شاخساران خوش نما تر كشيده يك سر و گردن فرا…
ساقى فرخار
ساقى فرخار خيزيد و دو سه ساغر سر شار بياريد ساغر ز كف ساقى فرخار بياريد ابرست و بهارست و گُل و لاله فروان سبزينه…
رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا
رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا تا گم كنيم خود را چون آب جو به دريا نگشود عقده ى دل چرخ كبود ناخن…
دل هاى شكسته
دل هاى شكسته دلى دارم كه سر تا پا شكسته چو زلف يار از صد جا شكسته درست است اينكه ميگويند مردم به زير پاى…
در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح
در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح اولاده ى رسولِ خدايي و پير هم محبوب كبريا و شهي دستگير هم داري محى الدين…
خلعت هستى
خلعت هستى دوزخ شررى از جگر سوخته ى ماست خورشيد گلى ز آتش افروخته ى ماست خوابي است وصال تو كه آيد به شب هجر…
حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را
حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را درين محفل به كام بخت ما هم بود ايامى حضرت بيدل رح شما اى دوستان از زندگانى بهره برداريد…
ثبات زندگى
ثبات زندگى افسوس كه موسم خزان شد آثار فسردگى عيان شد گلزار به رنگ زعفران شد پامال جفاى مهرگان شد گل رخت سفر به دوش…
پول تويانه
پول تويانه ز بى قوتى ضعيف و زار گشتن تن لاغر ز غم بيمار گشتن به سر بردن به كنجي تن برهنه شنيدن از…
بهر رشته ى اين گره رمزهاست
بهر رشته ى اين گره رمزهاست بهر تار اين ساز زير و بمى ست استاد ضيا قاريزاده
باغبان پير
باغبان پير نخلى به سر رسيد و برآورد برگ و بار گفتا به باغبان كه اَيا سازگار من! اينك به يارى تو برومند گشته ام…
اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور
اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور سازى به دل ما زن دستى به رباب آور بازوى تر گل را زرينه ى زر بستند…
الا اى نى نواز آخر نوائی
الا اى نى نواز آخر نوائی خروشى ناله اى شور صدائی مبادا آتش صحرا شود سرد مبادا كاروان خوابد به جائی الا اى نى نواز…
اتحادى بنماييم مهيا امروز
اتحادى بنماييم مهيا امروز چشم عبرت بگشاييم به دنيا امروز دگران را بنماييم تماشا امروز كز ره علم نمودند چه برپا امروز من و تو…
يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده
يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده وانگه از اين خرابه رحيل سفر بده شمعم به طاق و طارم افلاك برفروز آن سو…
هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست
هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست بارى نظر به اين همه اثار بايدت استاد ضيا قاريزاده
ناخن تقدير
ناخن تقدير مرغ سبك بال من، بال بكش پر بكش! امشب از اين تيره خاك تا به فلك سر بكش! خيمه ى مجنون فراز، دامن…
مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل
مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل موج سبزه مى كارد كوى و برزن كابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نزهت…
گوشت و ناخن
گوشت و ناخن يكى قطره ز درياى خروشان به ساحل خواست تا گردد خرامان بيامد موج سيلى زد به رويش كه نتوان ديد آب و…
گاگرين
گاگرين همت كنيد تا كه شويد از زمين بلند چونان كه شد به جو فضا گاگرين بلند بى علم كى به پاى عمل ميتوان رسيد…
فرمان جعلى
فرمان جعلى مدير ماليه غزنه ساخت فرمانى كه ملك احمد ضبط ست آنچه موجودست اگر تمرد از او سر زند قرار اصول خودش اسير و…
علل انحطاط
علل انحطاط عمريست به مشكلى دچاريم جز دست دعا دگر چه داريم؟ عمريست اسير سوز و سازيم ناز نكشيده را نيازيم عمريست شكسته و نژنديم…
شك
شك چشم جهان تاريك بر زندگى گشادم يك مشت مرده دل را آب حيات دادم از تاب من اثر برد بيتابى ستاره پا از كنام…
شاخ ارغوان
شاخ ارغوان بر درختان بر درختان، شاخه هاى ارغوان يادگار عشق هاى نامراد و آتشين در بهاران در بهاران، جوش هاى ارغوان لاله روى من…
زندگى در گردن دانا
زندگى در گردن دانا زندگى در گردن دانا وبالى بيش نيست زيستن تا نيست گرديدن خيالى بيش نيست آن كه بر وى تهمت بار امانت…
رقيب بى حيا
رقيب بى حيا پشت سر ما را رقيب بى حيا دَو ميزند چون كه مى بيند مرا فوراً دَو خو ميزند اين گداى پول پرور…
دل شد گداى كوه تو و من گداى دل
دل شد گداى كوه تو و من گداى دل نالم گهى ز جور تو گه از جفاى دل استاد ضيا قاريزاده
در آن وادى نمى جوشد بهارى
در آن وادى نمى جوشد بهارى كه غير از لاله پُر خونى ندارد ز دامانش نمى خيزد غبارى از آن صحرا كه مجنونى ندارد استاد…
خشك مغزان
خشك مغزان خشك مغزانيكه از تقوا كر و فر مى كنند دامن خورشيد را از معصيت تر مى كنند هر كرا يابند دانا تر ز…
چه شود گر كه در افتد نظر پير بمن
چه شود گر كه در افتد نظر پير بمن خوش ندارم كه شود آئينه تصوير بمن پيش از مرگ بديدار تو روشن گردد جان من…
تنها من و تنها او
تنها من و تنها او شب بود ميان باغ تنها من و تنها او چون بلبل و گل بوديم گويا من و بويا او يك…
پستى و بلندى
پستى و بلندى به پستى گفت يك روزى، بلندى كه زيبد مر مرا اين ارجمندى نه هر پستى بود همپايه ى من نه هر زشتى…
بهاران
بهاران بهار شد كه چمن رنگ و بو ز سر گيرد بهار شد كه جهان رونق دگر گيرد بهار شد كه درختان شگوفه بار…
بازيچهء ايام
بازيچهء ايام در غمكده اى دهر كس آرام ندارد آرام درين غمكده جز نام ندارد بى چرخ برين نيست نه آنجا و نه اينجا هر…
اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من
اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من باز آ كه به هم ناليم ، اين از تو و آن از من برخيز كه…
الا اى نى نواز آخر نوائى
الا اى نى نواز آخر نوائى خروشى ناله ى شورِ صدائى مبادا آتش صحرا شود سرد مبادا كاروان خوابد بجائى استاد ضيا قاريزاده
ادب در سخن چون بود پرده پوش
ادب در سخن چون بود پرده پوش نيوشنده را نرم آيد به گوش استاد ضيا قاريزاده تابلو اثر محترم استاد منير پيكان
يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن
يك شب كمكى عيش به ياد دل ما كن يادِ فقرا كن گر عيش كنى با مى معشوقه به پا كن يادِ فقرا كن چون…
نيلاب
نيلاب كتاب و شعر و شب و ماهتاب در نيلاب بود به عمر شبى را حساب در نيلاب كباب زمزمهء تازيانه شوقست فگنده اند تو…