احمد ضیا قاریزاده
روح آزاده
روح آزاده روح آزاده كمال است به هر موجودى ذره هم از پى جولان به فضا آزاد ست نسبت از وحدت ذاتيست ميان هر دو…
دى مرشد من بود سر كوى خرابات
دى مرشد من بود سر كوى خرابات ميزد سخن از باده و پيمانه و غيره چون ديد مرا غرق عرق گشت و چنين گفت رفتم…
دراين گلشن شکست رنگ وبوسطریست ازحالم
دراين گلشن شکست رنگ وبوسطریست ازحالم پیام بینوایان نامه اى برگ خزان دارد ابوالمعانى پاييز رسيد و برگريزان شد گل جامه دريد و شاخ عريان…
دارالمجانين
دارالمجانين بود در شهر كابل خانهء چند درون خانه ها افسانهء چند گروهى خفته با صد ناز و نعمت گروهى بى سر و سامانهء چند…
خبر ندارى
خبر ندارى از اضطرابم ز پيچ و تابم تو اى پرى رو تو اى جفا جو خبر ندارى، به خدا خبر ندارى به آه سردم…
جنگ را بكُشيد
جنگ را بكُشيد شعار دارد يكى انقلابى دوران كه جنگ را بكُشيد كه جنگ را بكُشيد همين نداست بلند از ستيغ روشن كوه … كه…
تاج قناعت
تاج قناعت اى تاج قناعت كه چو گل بر سر مائى از سر نگذاريم ترا كافسر مائى تا كى طلب جامه و نان از تو…
بوى جنون
بوى جنون من آن افسرده گلبرگم كه خون در دل نهان دارم به لب گر خنده اى دارم بپاس باغبان دارم ز كنج سينه ام…
به استقبال از علامه اقبال
به استقبال از علامه اقبال مى نگريم و مى رويم سردى تيرماه را مى نگريم و مى رويم برگ خزان راه را مى نگريم و…
با تضمين يك مصرع از رودكى
با تضمين يك مصرع از رودكى از احمد ضيا قاريزاده كاروان شهيد ما كه بى آب و نان شديم شديم مضطر و ناتوان شديم شديم…
اى ابر گهربار
اى ابر گهربار نوبهار است تو اى ابر گهربار ببار دُر ناب عرضه كن و لؤلؤِ شهوار ببار به دل سوخته ى باديه آبى…
استقلال
استقلال به زير سايه ى بال هماى استقلال هميشه ميكنم از دل دعاى استقلال چه نكبت است كه زيباتر از اسارت نيست چه نعمت است…
واى به حال وطن
واى به حال وطن جمله به خوابيم ، چه مردِ و چه زن واى به حال وطن نى هنر و علم، نه عقل و نه…
نوا هاى رميده
نوا هاى رميده بيا اى نى نواز كار ديده بياد آر از نوا هاى رميده از آن رنگين كبوتر ها چه ديدند كه پيش از…
منتظر الوزاره ام
منتظر الوزاره ام كته و بد قواره ام، خاده نيم مناره ام شوقى و خوشگذاره ام، صاحب خوب خانه ام منتظر الوزاره ام بابه من…
محيط مساعد
محيط مساعد دوش سير و گرسنه ى معذور كه به يك خانه داشتند حضور جا تنگ بود و لاجرم هر دو خواب رفتند پهلو در…
گشتیم آخر برباد ازین دل
گشتیم آخر برباد ازین دل فریاد ازین دل فریاد ازین دل باشد که گردیم آزاد ازین دل فریاد ازین دل فریاد ازین دل سر تا…
كاكا شم شم خان دو زن بگرفته هر دو جنگره
كاكا شم شم خان دو زن بگرفته هر دو جنگره آه كه يك بينى بريده با دو سركَل آشناست استاد ضيا قاريزاده
غـلام هـمت والای بابه خــــــــــــــــــارکشم
غـلام هـمت والای بابه خــــــــــــــــــارکشم که خـــــــــار غـم کشد و منت خسان نکشد بدست و بازوى خود اتكا كند دايم ز دست گيرى بيگانه امتنان…
شیخ تا عزم بر نماز شکست
شیخ تا عزم بر نماز شکست صد وضو تازه کرد و باز شکست حضرت بيدل رح فرصت ما به خيز و جست گذشت چون وضوئى…
شانه دو دسته می زند طرهء تابدار را
شانه دو دسته می زند طرهء تابدار را ماه دو هفته می درد پردهء شام تا را جلوهء دلکش قدش، جوش و طراوت خدش می…
سرحد نيستى
سرحد نيستى خوش آنكو به نيكى گراينده باشد ز صورت به معنا پناهنده باشد نبيند گزند آنكه نبود گزنده گزند جهان بر گزاينده باشد خوش…
رهگذران
رهگذران زين جانب و آن سوى همه رهگذرانيم فرياد كه ما رهگذران بيخبرانيم پندى نپذيرفته و چشمى نگشوده مانا كه در اين معركه كوران و…
ديگ آش
ديگ آش بس كه ترشم ، رواش را مانم تلخى ، دود داش را مانم بى مزه چون دهان بيمارم بى حسم، مرده لاش را…
در وصف فرهاد جان برادر بزرگوارم
در وصف فرهاد جان برادر بزرگوارم به گفتار نظامى اى خردمند كه بر اهل خرد نيكو دهد پند ايا فرهاد من اى شاخ شمشاد نه…
خيال وصال
خيال وصال دوشينه شبى به ياد دلدار بس داشتم آه و ناله ي زار گه شكوه همى نمودم از يار گاهى به سپهر گرم…
خبر دارى چرا گل زود فرسود
خبر دارى چرا گل زود فرسود از آنكو در گلستان خنده زد زود تحول بين كه زير چرخ هر آن شود نابود بود و بود…
جنبش
جنبش خدا را نينوازا نالشى كن به سوز و ساز ما هم سازشى كن اگر گردى به چشم چرخ در شو اگر كوهى ز جايت…
پينه پينه
پينه پينه بود پيراهن من پينه پينه گريبان تا به روي سينه پينه از اين پس عينك زانوي خود را نمايم عيناً از آيينه پينه…
بيا
بيا بيا كه يك دل و يك رنگ و يك زبان باشيم براى وحدت اين قوم جان فشان باشيم بيا كه زحمت مورى به عمد…
بلبل شوريده
بلبل شوريده اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من باز آ كه به هم ناليم ، اين از تو و آن از من…
آئين شاعر
آئين شاعر كى رنجد از كسى دلِ بى اضطراب من پنهان نمى شود به دو شست آفتاب من آئين من هميشه درستى و راستى ست…
انسان و زندگى
انسان و زندگى زندگى چيست! به جز زمزمه ى سوزى و سازى يا قصه ى نشيب و فرازى يا جلوه ى مردم گذارى برق…
آسوده سر بيمار
آسوده سر بيمار تنها نه همين امروز چشمم بود عينك دار عمريست كه آسوده افتاده سر بيمار اين عينك سنگينم از ديدهء كم بينم فارغ…
هنوز
هنوز هنوزت نينوازا سينه گرمست به اين گرمى نواى سرد شرمست بكار انداز هر سازى كه دارى اثر بخشاى هر دل را نرم است هنوزت…
نقد فرصت
نقد فرصت به شادى زى كه دنيا غم نيرزد هزاران بيش با اين كم نيرزد دمى را رخصت نظاره دارى كه گر با غم رود…
من مرده و تو زنده
من مرده و تو زنده دزدى به كيسه بر گفت: كاى موذى گزنده خواهى اگر به هر جيب باشى تو ره برنده رنگين بكن جلت…
محمل ايام
محمل ايام كاش بارى به فلك جاى چو اجرام كنم سوى گيتى نظر از روزن اين بام كنم بر نتابد رم آهوى مرا پهنه دهر…
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر زگلشن و قفس و دام و آشیانه گذر گرفتم این که غریبی و ره شناس نه ئی…
كارت تبريكى
كارت تبريكى چو عيد آيد بياران بى تكلف سلام عليك و عليكى فرستم بگيرد يارمن چو ن يار ديگر برايش كارت تبريكى فرستم ”جهان جنس…
غريبان را به احسان ياد كردن
غريبان را به احسان ياد كردن مريضان را به درمان شاد كردن يتيمان را سرشك از رو گرفتن بناى مسكنت برباد كردن اسيران را ز…
شور محشر
شور محشر خبر دارى چرا گل زود فرسود از آنكو در گلستان خنده زد زود تحول بين كه زير چرخ هر آن شود نابود بود…
شاعر كيست
شاعر كيست شاعر آن نیست که نطقى و بيانى دارد شاعر آنست که از درد فغانى دارد شاعر آن نیست که تعمير كند منزل خويش…
سر به سر مجلس
سر به سر مجلس قضا نصيب كه كرده است اينقدر مجلس؟ به غير ما كه نماييم سر به سر مجلس چنانكه مجلسيان تا به گوش…
رنگ هاى رفته
رنگ هاى رفته بيا اى نى نواز آواز بر كش خروشى از گلوى ساز بر كش بهار رنگ هاى رفته برخوان نوا هاى كهن را…
ديروز مادرى به گدايى كشيد دست
ديروز مادرى به گدايى كشيد دست از زير برقعى كه به جز آستر نداشت صد پاره بود پيراهن پينه پينه اش چيزى بنام جامه زپا…
در وصف بهار
در وصف بهار نو بهار آمد که بلبل باز بال و پر کشد شاهد گل از سر دیوار گلشن سر کشد گردن شاخ از شگوفه…
خون شهيد
خون شهيد گلى ديشب به داغ لاله بگريست كه اين آتش بسر سودايي كيست ؟ چرا در كهساران يكه و زار به داغ نامرادى ميكند…
خبر دارى كه امر سنت ما
خبر دارى كه امر سنت ما سلام عليك، عليكم السلام است بدين امر بسيط و ساده بگراى كه ما را بهترينِ احترام است استاد ضياء…
جلوه گاه
جلوه گاه عجب خواب زيرك فريبست عمر كه صد سال اگر نيز باشد دمي ست نماند به جا و نماند به جا اگر روز خوش…