روح آزاده

روح آزاده روح آزاده كمال است به هر موجودى ذره هم از پى جولان به فضا آزاد ست نسبت از وحدت ذاتيست ميان هر دو…

ادامه مطلب

دى مرشد من بود سر كوى خرابات

دى مرشد من بود سر كوى خرابات ميزد سخن از باده و پيمانه و غيره چون ديد مرا غرق عرق گشت و چنين گفت رفتم…

ادامه مطلب

‎دراين گلشن شکست رنگ وبوسطریست ازحالم

‎دراين گلشن شکست رنگ وبوسطریست ازحالم ‎پیام بینوایان نامه اى برگ خزان دارد ‎ابوالمعانى ‎پاييز رسيد و برگريزان شد ‎گل جامه دريد و شاخ عريان…

ادامه مطلب

دارالمجانين

دارالمجانين بود در شهر كابل خانهء چند درون خانه ها افسانهء چند گروهى خفته با صد ناز و نعمت گروهى بى سر و سامانهء چند…

ادامه مطلب

خبر ندارى

خبر ندارى از اضطرابم ز پيچ و تابم تو اى پرى رو تو اى جفا جو خبر ندارى، به خدا خبر ندارى به آه سردم…

ادامه مطلب

جنگ را بكُشيد

جنگ را بكُشيد شعار دارد يكى انقلابى دوران كه جنگ را بكُشيد كه جنگ را بكُشيد همين نداست بلند از ستيغ روشن كوه … كه…

ادامه مطلب

‎تاج قناعت

‎تاج قناعت ‎اى تاج قناعت كه چو گل بر سر مائى ‎از سر نگذاريم ترا كافسر مائى ‎تا كى طلب جامه و نان از تو…

ادامه مطلب

بوى جنون

بوى جنون من آن افسرده گلبرگم كه خون در دل نهان دارم به لب گر خنده اى دارم بپاس باغبان دارم ز كنج سينه ام…

ادامه مطلب

‎به استقبال از علامه اقبال

‎به استقبال از علامه اقبال ‎مى نگريم و مى رويم ‎سردى تيرماه را مى نگريم و مى رويم ‎برگ خزان راه را مى نگريم و…

ادامه مطلب

با تضمين يك مصرع از رودكى

با تضمين يك مصرع از رودكى از احمد ضيا قاريزاده كاروان شهيد ما كه بى آب و نان شديم شديم مضطر و ناتوان شديم شديم…

ادامه مطلب

‎اى ابر گهربار

‎اى ابر گهربار ‎نوبهار است تو اى ابر گهربار ببار ‎دُر ناب عرضه كن و لؤلؤِ شهوار ببار ‎ به دل سوخته ى باديه آبى…

ادامه مطلب

استقلال

استقلال به زير سايه ى بال هماى استقلال هميشه ميكنم از دل دعاى استقلال چه نكبت است كه زيباتر از اسارت نيست چه نعمت است…

ادامه مطلب

واى به حال وطن

واى به حال وطن جمله به خوابيم ، چه مردِ و چه زن واى به حال وطن نى هنر و علم، نه عقل و نه…

ادامه مطلب

نوا هاى رميده

نوا هاى رميده بيا اى نى نواز كار ديده بياد آر از نوا هاى رميده از آن رنگين كبوتر ها چه ديدند كه پيش از…

ادامه مطلب

‎منتظر الوزاره ام

‎منتظر الوزاره ام ‎كته و بد قواره ام، خاده نيم مناره ام ‎شوقى و خوشگذاره ام، صاحب خوب خانه ام ‎منتظر الوزاره ام ‎بابه من…

ادامه مطلب

محيط مساعد

محيط مساعد دوش سير و گرسنه ى معذور كه به يك خانه داشتند حضور جا تنگ بود و لاجرم هر دو خواب رفتند پهلو در…

ادامه مطلب

گشتیم آخر برباد ازین دل

گشتیم آخر برباد ازین دل فریاد ازین دل فریاد ازین دل باشد که گردیم آزاد ازین دل فریاد ازین دل فریاد ازین دل سر تا…

ادامه مطلب

‎كاكا شم شم خان دو زن بگرفته هر دو جنگره

‎كاكا شم شم خان دو زن بگرفته هر دو جنگره ‎آه كه يك بينى بريده با دو سركَل آشناست ‎استاد ضيا قاريزاده

ادامه مطلب

غـلام هـمت والای بابه خــــــــــــــــــارکشم

غـلام هـمت والای بابه خــــــــــــــــــارکشم که خـــــــــار غـم کشد و منت خسان نکشد بدست و بازوى خود اتكا كند دايم ز دست گيرى بيگانه امتنان…

ادامه مطلب

شیخ تا عزم بر نماز شکست

شیخ تا عزم بر نماز شکست صد وضو تازه‌ کرد و باز شکست حضرت بيدل رح فرصت ما به خيز و جست گذشت چون وضوئى…

ادامه مطلب

شانه دو دسته می زند طرهء تابدار را

شانه دو دسته می زند طرهء تابدار را ماه دو هفته می درد پردهء شام تا را جلوهء دلکش قدش، جوش و طراوت خدش می…

ادامه مطلب

‎سرحد نيستى

‎سرحد نيستى ‎خوش آنكو به نيكى گراينده باشد ‎ز صورت به معنا پناهنده باشد ‎نبيند گزند آنكه نبود گزنده ‎گزند جهان بر گزاينده باشد ‎خوش…

ادامه مطلب

‎رهگذران

‎رهگذران ‎زين جانب و آن سوى همه رهگذرانيم ‎فرياد كه ما رهگذران بيخبرانيم ‎پندى نپذيرفته و چشمى نگشوده ‎مانا كه در اين معركه كوران و…

ادامه مطلب

ديگ آش

ديگ آش بس كه ترشم ، رواش را مانم تلخى ، دود داش را مانم بى مزه چون دهان بيمارم بى حسم، مرده لاش را…

ادامه مطلب

در وصف فرهاد جان برادر بزرگوارم

در وصف فرهاد جان برادر بزرگوارم به گفتار نظامى اى خردمند كه بر اهل خرد نيكو دهد پند ايا فرهاد من اى شاخ شمشاد نه…

ادامه مطلب

خيال وصال

خيال وصال ‎دوشينه شبى به ياد دلدار ‎بس داشتم آه و ناله ي زار ‎گه شكوه همى نمودم از يار ‎ گاهى به سپهر گرم…

ادامه مطلب

‎خبر دارى چرا گل زود فرسود

‎خبر دارى چرا گل زود فرسود ‎از آنكو در گلستان خنده زد زود ‎تحول بين كه زير چرخ هر آن ‎شود نابود بود و بود…

ادامه مطلب

جنبش

جنبش خدا را نينوازا نالشى كن به سوز و ساز ما هم سازشى كن اگر گردى به چشم چرخ در شو اگر كوهى ز جايت…

ادامه مطلب

‎پينه پينه

‎پينه پينه ‎بود پيراهن من پينه پينه ‎گريبان تا به روي سينه پينه ‎از اين پس عينك زانوي خود را ‎نمايم عيناً از آيينه پينه…

ادامه مطلب

‎بيا

‎بيا ‎بيا كه يك دل و يك رنگ و يك زبان باشيم ‎براى وحدت اين قوم جان فشان باشيم ‎بيا كه زحمت مورى به عمد…

ادامه مطلب

بلبل شوريده

بلبل شوريده ‏‎اى بلبل شوريده! شور از تو، فغان از من باز آ كه به هم ناليم ، اين از تو و آن از من…

ادامه مطلب

آئين شاعر

آئين شاعر كى رنجد از كسى دلِ بى اضطراب من پنهان نمى شود به دو شست آفتاب من آئين من هميشه درستى و راستى ست…

ادامه مطلب

‎انسان و زندگى

‎انسان و زندگى ‎زندگى چيست! ‎به جز زمزمه ى سوزى و سازى ‎يا قصه ى نشيب و فرازى ‎يا جلوه ى مردم گذارى ‎ برق…

ادامه مطلب

آسوده سر بيمار

آسوده سر بيمار تنها نه همين امروز چشمم بود عينك دار عمريست كه آسوده افتاده سر بيمار اين عينك سنگينم از ديدهء كم بينم فارغ…

ادامه مطلب

هنوز

هنوز هنوزت نينوازا سينه گرمست به اين گرمى نواى سرد شرمست بكار انداز هر سازى كه دارى اثر بخشاى هر دل را نرم است هنوزت…

ادامه مطلب

نقد فرصت

نقد فرصت به شادى زى كه دنيا غم نيرزد هزاران بيش با اين كم نيرزد دمى را رخصت نظاره دارى كه گر با غم رود…

ادامه مطلب

من مرده و تو زنده

من مرده و تو زنده دزدى به كيسه بر گفت: كاى موذى گزنده خواهى اگر به هر جيب باشى تو ره برنده رنگين بكن جلت…

ادامه مطلب

‎محمل ايام

‎محمل ايام ‎كاش بارى به فلك جاى چو اجرام كنم ‎سوى گيتى نظر از روزن اين بام كنم ‎بر نتابد رم آهوى مرا پهنه دهر…

ادامه مطلب

گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر

گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر زگلشن و قفس و دام و آشیانه گذر گرفتم این که غریبی و ره شناس نه ئی…

ادامه مطلب

‎كارت تبريكى

‎كارت تبريكى ‎چو عيد آيد بياران بى تكلف ‎سلام عليك و عليكى فرستم ‎بگيرد يارمن چو ن يار ديگر ‎برايش كارت تبريكى فرستم ‎”جهان جنس…

ادامه مطلب

غريبان را به احسان ياد كردن

غريبان را به احسان ياد كردن مريضان را به درمان شاد كردن يتيمان را سرشك از رو گرفتن بناى مسكنت برباد كردن اسيران را ز…

ادامه مطلب

شور محشر‎

شور محشر‎ خبر دارى چرا گل زود فرسود ‏‎از آنكو در گلستان خنده زد زود ‏‎تحول بين كه زير چرخ هر آن ‏‎شود نابود بود…

ادامه مطلب

شاعر كيست

شاعر كيست شاعر آن نیست که نطقى و بيانى دارد شاعر آنست که از درد فغانى دارد شاعر آن نیست که تعمير كند منزل خويش…

ادامه مطلب

‎سر به سر مجلس

‎سر به سر مجلس ‎قضا نصيب كه كرده است اينقدر مجلس؟ ‎به غير ما كه نماييم سر به سر مجلس ‎چنانكه مجلسيان تا به گوش…

ادامه مطلب

رنگ هاى رفته

رنگ هاى رفته بيا اى نى نواز آواز بر كش خروشى از گلوى ساز بر كش بهار رنگ هاى رفته برخوان نوا هاى كهن را…

ادامه مطلب

ديروز مادرى به گدايى كشيد دست

ديروز مادرى به گدايى كشيد دست از زير برقعى كه به جز آستر نداشت صد پاره بود پيراهن پينه پينه اش چيزى بنام جامه زپا…

ادامه مطلب

در وصف بهار

در وصف بهار نو بهار آمد که بلبل باز بال و پر کشد شاهد گل از سر دیوار گلشن سر کشد گردن شاخ از شگوفه…

ادامه مطلب

‎خون شهيد

‎خون شهيد ‎گلى ديشب به داغ لاله بگريست ‎كه اين آتش بسر سودايي كيست ؟ ‎چرا در كهساران يكه و زار ‎به داغ نامرادى ميكند…

ادامه مطلب

‏‎خبر دارى كه امر سنت ما

‏‎خبر دارى كه امر سنت ما ‏‎سلام عليك، عليكم السلام است ‏‎بدين امر بسيط و ساده بگراى ‏‎كه ما را بهترينِ احترام است ‏‎استاد ضياء…

ادامه مطلب

‎جلوه گاه

‎جلوه گاه ‎عجب خواب زيرك فريبست عمر ‎كه صد سال اگر نيز باشد دمي ست ‎نماند به جا و نماند به جا ‎اگر روز خوش…

ادامه مطلب