احمد ضیا قاریزاده
يك روز ابوالكلام آزاد
يك روز ابوالكلام آزاد ميكرد ز شرقيان چنين ياد كاين قوم خداپرست و حق جوى كاورده ز هر طرف به حق روى در…
هديه ى عاشق
هديه ى عاشق به دو چشم تو كه كيفيت صهبا دارد به دو لعل تو كه اعجاز مسيحا دارد به دو رخساره ى زيباى تو…
ناله ى شام
ناله ى شام گاه گاهى كه ز شيرين دهنان ياد كنم گريه بر تلخيِ جانكندنِ فرهاد كنم هر كجا بر دهنِ غنچه زند باد صبا…
مگو اينكه مردم ثنا خوان من نيست
مگو اينكه مردم ثنا خوان من نيست بمردم بگو اين سخن زان من نيست لبت را بگو كم سخن گويد از عشق من سخن خيزد…
لباس لاله
لباس لاله نه به دل سكون و راحت نه به دل قرار دارم نه شگفتگى به خاطر نه به خنده كار دارم چه بلا غم…
گردن اين راكت اندازان خدا خواهد شكست
گردن اين راكت اندازان خدا خواهد شكست دشمنان خلق را دست دعا خواهد شكست در مظالم بسكه غرق فكر تاريك خودند ”عاقبت در چنگ…
فرياد
فرياد فرياد كه آهم به تو تأثير ندارد راهي به دلت ناله ى شبگير ندارد قوتى نتوان يافت به جز خون دل از دهر…
عيد رمضان
عيد رمضان طفلی به پدر گفت که عید رمضانست روز طرب و عشرت و عیش همگانست دل هاهمه جوشیده و لبها همه خندان تن ها…
شگوفه
شگوفه آمد بهار و سر زد در بوستان شگوفه بر فرق شاخساران، كرد آشيان شگوفه از موسم بهاران ما را بشارت آورد دست تسلط افراشت،…
شادم كه حيات وقف هجرانم بود
شادم كه حيات وقف هجرانم بود تا مرگ غم و درد تو مهمانم بود خاريكه كنون ز خاك من ميرويد اين خار همانست كه در…
ستم پيشه
ستم پيشه چه خوش گفت دوشم يكى از مهان كه بيخ ستم كنده به از جهان ستم مايه ى درد و رنج و بلاست به…
رموز خلقت
رموز خلقت منزل كاروان چه داند كس از دل ساربان چه داند كس گاه پير و گهى جوان گردد به مزاج جهان چه داند كس…
دلدار به بالین من آمد سحر عید
دلدار به بالین من آمد سحر عید آورد بصد ناز و نزاكت خبر عید بر خاستم و بوسه زدم بر سر و رويش صد شکرکه…
در شهر ما
در شهر ما در شهر ما ز اهل هنر هيچكس نماند زان كاروان بغير صداى جرس نماند رفتند عالمان و اديبان از اين ديار يك…
خلعت هستى
خلعت هستى دوزخ شررى از جگر سوخته ى ماست خورشيد گلى ز آتش افروخته ى ماست خوابي است وصال تو كه آيد به شب هجر…
حيف
حيف سرد شد باد مهرگانى حيف زرد شد شاخ ارغوانى حيف زلف سنبل به پيچ و تاب افتاد در كف صرصر خزانى حيف پاره شد…
توبه نامه چرسى
توبه نامه چرسى اى شيرهء جان دردمندان اى روح و روان مستمندان اى گرم كن محافل ما اى رهزن ديده و دل ما اى هوش…
پيام آزادگان
پيام آزادگان ببر اى صبا پيك گيتى خرام به يونونشينان ز ما اين پيام به آن سازمانى كه صبح و مسا به حق و عدالت…
ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺭﻓﺖ ﺧﺰاﻧﻢ ﺭﻓﺖ
ﺑﻬﺎﺭﻡ ﺭﻓﺖ ﺧﺰاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺷﻜﻮﻩ ﺟﺎﻭﺩاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺳﻴﻞ اﺷﻚ ﺯﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻥ ﺯﺟﮕﺮﻓﺮاﻭاﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﺨﺪاﻛﻪ ﺩﻟﻮﺟﺎﻧﻢ ﺭﻓﺖ ﻛﺒﻮﺗﺮﻣﺎﺯﺳﺮﺑﺎﻣﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﺮاﻳﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻱ ﺯاﺭﻛﺮﺩﻡ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ…
بامداد بهار
بامداد بهار هنگام بامداد كه چشم ستارگان يك يك بروى قبه ى نيلى بخواب شد رخساره ى سپهر ز خونابه ى شفق سرخ و خصاب…
ای کوه بلند آسمائی
ای کوه بلند آسمائی ای شسته به جوى شير دامان تو شاهد نيك و زشت مايى در پیچ وشکنج روزگاران اى كرده چو چرخ تكيه…
آمد بهار و سبز نشد بوستان ما
آمد بهار و سبز نشد بوستان ما سبز است اين سخن بسر دوستان ما لبريز شد ز سبزه و گل پهنه اى چمن از خار…
ارمغان كهسار
ارمغان كهسار خوشا كوه و خوشا آوازِ نايى خوشا دشت و خوشا بانگِ درايى خوشا دل زنده اى چادر نشينى كه شب جايى گدازد ،…
يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم
يارب! مددى كن كه از اين خاك برايم چون مرغ هوا مدح و ثناي تو سرايم يا رب! چقدر حوصله بايست نمودن يا رب!…
هدف يا مراد
هدف يا مراد صبح شد اي دلِ غمديده، به غوغا برخيز تپشي وام كن از ذوقِ تمنا برخيز از سپيده، سحر آئينه گرفته ست به…
نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا
نامه منظوم به جناب محترم محمد اسرائيل رويا بي تو چندين بهار آمد و رفت روز و شب بى شمار آمد و رفت سبزه از…
مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل
مشک تازه ميبارد ابر بهمن کابل موج سبزه ميکارد کوه و برزن کابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نگهت ديگر دارد…
لالا ملنگ
لالا ملنگ عمر هاشددر زيارت ها ملنگى ميكنم نيم شب بعد از ملنگى ها پلنگى ميكنم روزوشب چون بوم باشدگوشه گردى كار من…
گذشتیم از همه دنیا گذشتیم
گذشتیم از همه دنیا گذشتیم ز دنیا و زمافیها گذشتیم بسان موجه های بی سر انجام به بیتابی از این دریا گذشتیم کف خاکستری از…
فرياد از اين دل
فرياد از اين دل گشتيم آخر برباد از اين دل فرياد از اين دل، فرياد از اين دل باشد كه گرديم آزاد از اين…
عيد استقلال
عيد استقلال ميرسد در بهار استقلال عيد با افتخار استقلال باز آغاز ميشود به چمن جشن عشرت نثار استقلال باز خواند ترانه ى شادى بلبل…
شكسته
شكسته مگو پاى خديو جم شكسته كه دل در سينه ى ما هم شكسته در اين كهسار چون فرهاد بيكس نگين بسيار بى خاتم شكسته…
شاخ كبر
شاخ كبر شنيدم شاخه ى پربرگ و بارى كه بودى نذر هر برگش، بهارى ميان شاخساران خوش نما تر كشيده يك سر و گردن فرا…
ساقى فرخار
ساقى فرخار خيزيد و دو سه ساغر سر شار بياريد ساغر ز كف ساقى فرخار بياريد ابرست و بهارست و گُل و لاله فروان سبزينه…
رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا
رفتيم از اين بيابان، كرديم رو به دريا تا گم كنيم خود را چون آب جو به دريا نگشود عقده ى دل چرخ كبود ناخن…
دل هاى شكسته
دل هاى شكسته دلى دارم كه سر تا پا شكسته چو زلف يار از صد جا شكسته درست است اينكه ميگويند مردم به زير پاى…
در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح
در شان حضرت غوث الا عظم دستگير رح اولاده ى رسولِ خدايي و پير هم محبوب كبريا و شهي دستگير هم داري محى الدين…
خلعت هستى
خلعت هستى دوزخ شررى از جگر سوخته ى ماست خورشيد گلى ز آتش افروخته ى ماست خوابي است وصال تو كه آيد به شب هجر…
حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را
حريفان مغتنم داريد دور كامرانى را درين محفل به كام بخت ما هم بود ايامى حضرت بيدل رح شما اى دوستان از زندگانى بهره برداريد…
ثبات زندگى
ثبات زندگى افسوس كه موسم خزان شد آثار فسردگى عيان شد گلزار به رنگ زعفران شد پامال جفاى مهرگان شد گل رخت سفر به دوش…
پول تويانه
پول تويانه ز بى قوتى ضعيف و زار گشتن تن لاغر ز غم بيمار گشتن به سر بردن به كنجي تن برهنه شنيدن از…
بهر رشته ى اين گره رمزهاست
بهر رشته ى اين گره رمزهاست بهر تار اين ساز زير و بمى ست استاد ضيا قاريزاده
باغبان پير
باغبان پير نخلى به سر رسيد و برآورد برگ و بار گفتا به باغبان كه اَيا سازگار من! اينك به يارى تو برومند گشته ام…
اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور
اى ساقى سمين ساق برخيز و شتاب آور سازى به دل ما زن دستى به رباب آور بازوى تر گل را زرينه ى زر بستند…
الا اى نى نواز آخر نوائی
الا اى نى نواز آخر نوائی خروشى ناله اى شور صدائی مبادا آتش صحرا شود سرد مبادا كاروان خوابد به جائی الا اى نى نواز…
اتحادى بنماييم مهيا امروز
اتحادى بنماييم مهيا امروز چشم عبرت بگشاييم به دنيا امروز دگران را بنماييم تماشا امروز كز ره علم نمودند چه برپا امروز من و تو…
يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده
يارب! مرا چو مرغ هوا بال و پر بده وانگه از اين خرابه رحيل سفر بده شمعم به طاق و طارم افلاك برفروز آن سو…
هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست
هر برگ اين چمن اثر اندوز جلوه اى ست بارى نظر به اين همه اثار بايدت استاد ضيا قاريزاده
ناخن تقدير
ناخن تقدير مرغ سبك بال من، بال بكش پر بكش! امشب از اين تيره خاك تا به فلك سر بكش! خيمه ى مجنون فراز، دامن…
مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل
مشك تازه مى بارد ابر بهمن كابل موج سبزه مى كارد كوى و برزن كابل ابر چشم تر دارد سبزه بال و پر دارد نزهت…